جمشید نوروزی؛ نرگس خزاعی
چکیده
روابط ریشهدار و طولانی ایران و چین در دوران حاکمیت مغولان و تیموریان در ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و هنری بسیار رونق گرفت. اما در اوایل سدۀ 10ق/ 16م، به دلیل اوضاع سیاسی و اقتصادی ایران و چین، تغییر ...
بیشتر
روابط ریشهدار و طولانی ایران و چین در دوران حاکمیت مغولان و تیموریان در ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و هنری بسیار رونق گرفت. اما در اوایل سدۀ 10ق/ 16م، به دلیل اوضاع سیاسی و اقتصادی ایران و چین، تغییر جغرافیای سیاسی آسیا و پیدایی قدرتهای جدید در حد فاصل دو سرزمین، تغییر توازن قوای سیاسی و اقتصادی در جهان و نفوذ روزافزون اروپاییان در اطراف ایران و چین، بسیاری از زمینهها و بایستههای تداوم ارتباطات متنوع ایران و چین از میان رفته بود. در ایام حکومت صفویه (907-1135ق) نیز روابط ایران و چین در کانون توجه زمامداران و نخبگان دو سرزمین نبود و تنها به دلایلی چون تأثیرپذیری از میراث روابط دو سرزمین و نیز برخی ضرورتهای اقتصادی، بعضی از گونههای روابط ایران و چین به صورت محدود برقرار بود. این مقاله بر آن است با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی و مبتنی بر اطلاعات پراکنده و اندک منابع تاریخی، ادبی، علمی و هنری پاسخگوی این پرسش باشد که روابط ایران و چین طی دورۀ صفویه در چه عرصهها و با چه کیفیتی در جریان بوده است. نتایج پژوهش نشان میدهد این روابط عمدتاً در زمینههای اقتصادی، علمی و هنری بوده است. بهواسطۀ حفظ این گونههای روابط و نیز تداوم پرتوافکنی میراث دیرینه و غنی روابط گذشتۀ دو سرزمین، چین و دستاوردهای تمدنی و فرهنگی آن کمابیش در آیینۀ ذهن و اندیشۀ حکام و نخبگان ایران عهد صفوی حضور داشت.