علی سالاری شادی؛ صفیالله صفایی
دوره 2، شماره 2 ، شهریور 1388، ، صفحه 73-100
چکیده
مقدمۀ ابنخلدون دربردارندۀ آراء و اندیشههای عمیق و افکار ابتکاری و نبوغآمیز است. اما چون ابنخلدون مقدمه را بر اساس واقعیات سامان داد، در تحلیل و بررسیهای خود از آراء و بینشهای پیشینیان، بینیاز ...
بیشتر
مقدمۀ ابنخلدون دربردارندۀ آراء و اندیشههای عمیق و افکار ابتکاری و نبوغآمیز است. اما چون ابنخلدون مقدمه را بر اساس واقعیات سامان داد، در تحلیل و بررسیهای خود از آراء و بینشهای پیشینیان، بینیاز نبود. در این راستا ابنخلدون در کتاب مقدمه با تعریف و تمجید از مسعودی تا آنجا پیش رفت که در مواردی کار خود را تالی کار مسعودی شمرد و آن را الگو خواند و تحت تأثیر آن قرار گرفت. مسأله این است که چرا ابنخلدون در میان مورخان پیشین مسلمان، مسعودی را بهعنوان الگو معرفی کردهاست؟ چرایی این مسأله به کدامین ویژگی کاری و یا فکری مسعودی بازمیگردد؟ از دیگر سو، ابنخلدون در مواضعی، بر عکس آن تحسین، به سختی از مسعودی انتقاد و حتی مطالب او را رد کرد. عجالتاً باید گفت در مجموع ساختار کتاب مروج الذهب بهخصوص سیاحتهای مسعودی و مباحث جغرافیایی آن که خود پایه و اساس مطالب تاریخی او شد، موجبات این شیفتگی را فراهم کرد. انتقادها نیز بیشتر متوجه آن دسته از موارد است که در قاموس مباحث علم عمران او نمیگنجد. گذشته از آن دو، گاهی موضوعات مشابه مورد توجه هر دو در تحلیل و بررسی رویکردهای متضادی مییابند. این نیز از یک سو به ترکیب پیچیدۀ کتاب مقدمه و مروج الذهب و از سوی دیگر به تفاوت و تضاد دیدگاههای آن دو بازمیگردد.