عطاءالله حسنی؛ کاترین بابایان
دوره 6، شماره 1 ، فروردین 1392، ، صفحه 37-86
چکیده
در نگاه توسعهمدار به نیروی انسانی، جنسیت در ارائۀ خدمات آموزشی و تربیتی به افراد، نباید تعیین کننده باشد. جامعه هدف راهبردی واحدی را تعقیب میکند و ضرورت دارد از توان آحاد افرادش بهره گیرد. این خود ...
بیشتر
در نگاه توسعهمدار به نیروی انسانی، جنسیت در ارائۀ خدمات آموزشی و تربیتی به افراد، نباید تعیین کننده باشد. جامعه هدف راهبردی واحدی را تعقیب میکند و ضرورت دارد از توان آحاد افرادش بهره گیرد. این خود افراد هستند که میتوانند، متناسب با علاقه و توان، به گزینش بپردازند. وجود الگوهای خاص آموزشی و تربیتی برای زنان در متون سدههای میانی تاریخ ایران و دوران صفویه، حاکی از این است که مربیان تربیتی نیل به دو هدف متفاوت را در حوزۀ تعلیم و تربیت دختران و پسران و زنان و مردان مدّ نظر داشتهاند. هدف تحقیق حاضرکه با ابتناء بر روش تاریخی و مراجعه به منابع دست اول و استفاده از منابع تحقیقاتی صورت گرفت، شناخت ابعاد مختلف این مسأله بود. حاصل تحقیق نشان داد که فقدان حضور مؤثر عمومی زنان در عرصۀ اجتماعی و ضعف قدرت تصمیم گیری ایشان در حوزۀ عمل جمعی، در نتیجۀ اعمال شیوۀ تربیتی متفاوت از مردان و ممنوعیت آنان از سواد آموزی و مجبوریت ایشان به انزواطلبی بودهاست که الگوهای تربیتی خواهان آن بودهاند و مردان را به حفظ این سنت ترغیب و تشجیع میکردهاند. با وجود این، وجود استعداد فردی در برخی از زنان و انتهاز فرصت ایشان از شرایط مساعد پیرامونی، علی رغم بازدارندگیها، شکوفایی استعدادهای آنان را ممکن و میسور میساختهاست که، به دلیل محصور ماندن در حوزۀ عمل شخصی، ناتوان از جریانآفرینی فرهنگی و اجتماعی بودهاست.