انتشارات دانشگاه شهید بهشتی
مجله علمی و پژوهشی تاریخ ایران
2008-7357
2588-6916
3
3
2010
08
23
واژهشناسی تاریخی استان در ایران
1
26
FA
حسن
باستانی راد
0000-0002-0478-3124
استادیار گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی
h-bastanirad@sbu.ac.ir
واژۀ استان و استانبندی در ایران پیشینهای کهن دارد و همین پیشینه باعث شدهاست که واژهها و مفاهیم در ارتباط با آن، در تاریخ و فرهنگ ایران، گوناگون و گسترده باشد: ساتراپ (خشثرپاون)، کوست، استان، ایالت، ولایت، مملکت، بلد و دیگر واژگان در این معنای مکانی. پژوهش در انواع، معنا، و گستردگی این واژگان برای شناخت بنیادی و سیر تحولات استان در ایران ضروری است. ازاینرو مسألة اصلی این پژوهش آن است که چه واژگانی با چه پیشینهای به معنی استان در ایران به کار رفتهاند؟ تعدد این واژگان و کاربرد برخی از آنها نشان میدهد که از طریق واژهشناسی تاریخی استان میتوان اهمیت استانبندی در تاریخ اداری ایران و عوامل تأثیرگذار بر کاربرد اصطلاحات اداری را در سطح کلان بررسی کرد. این پژوهش با بهره گرفتن از روش توصیفی در تحقیق تاریخی و واژهشناسی تاریخی، انجام گرفتهاست.
ساتراپ,کوست,استان,ولایت,ممالک,استانبندی,تقسیمات کشوری,واژهشناسی تاریخی
https://irhj.sbu.ac.ir/article_94619.html
https://irhj.sbu.ac.ir/article_94619_11d4959ed7dcfbf284481d47a80b9704.pdf
انتشارات دانشگاه شهید بهشتی
مجله علمی و پژوهشی تاریخ ایران
2008-7357
2588-6916
3
3
2010
08
23
مغولستیزی عطاملک جوینی در تاریخ جهانگشای
27
48
FA
احمد
خاتمی
استاد گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید بهشتی
a_khatami@sbu.ac.ir
آرزو
عرباُف
دانشجوی دکتری زبان و ادبات فارسی دانشگاه خوارزمی
arabofa@yahoo.com
اهمیت تاریخ جهانگشای جوینی، به لحاظ تاریخی، بر کسی پوشیده نیست. قطعاً اصلیترین مأخذ تاریخی برای بیان وقایع حملۀ مغول به ایران، تاریخ جهانگشای است. نقل حوادث ناگوار و مصائب بیشماری که بر ایرانیان آن روزگار رفته است، خوانندگان این کتاب را به گونهای تحت تأثیر قرار میدهد که آتش آن دامن نویسندۀ کتاب را نیز میگیرد و او را متهم به همکاری با مغولان میکند. این مقاله بر آن است تا اثبات کند که عطاملک با هوشیاری و تیزبینی، به خلق و ایجاد نوعی از گفتار دست زده است که به وسیلۀ آن، در عین فرمانبرداری از مخدومان خویش، وقایع حملۀ مغول را نیز، به دقت، ثبت و نگهداری کند و از سفاکیها و خشونتهای ایشان در ویرانی سرزمینش سندی معتبر بر جای گذارد. وی در ضمن نقل تاریخ، پرده از چهرۀ مغولان برداشته و به شیوههای گوناگون، مغولستیزی خود را نشان داده است. نویسندگان این مقاله کوشیدهاند تا با مطالعة دقیق تاریخ جهانگشای جوینی، نگرانیها و انتقادهای عطاملک را شناسایی و استخراج کنند و با طبقهبندی آنها ذیل دو محور «گزارشها» و «روشها» به بررسی و تحلیل این اثر بپردازند.
مغول,تاریخ جهانگشای,عطاملک جوینی,مغولستیزی
https://irhj.sbu.ac.ir/article_94614.html
https://irhj.sbu.ac.ir/article_94614_ea4123992bb69e08e9b9ebbb4ef172e0.pdf
انتشارات دانشگاه شهید بهشتی
مجله علمی و پژوهشی تاریخ ایران
2008-7357
2588-6916
3
3
2010
08
23
تقابل ستارهشناسی سنتی و مدرن در جریان ترجمۀ علوم جدید (دورۀ ناصرالدین شاه قاجار)
49
70
FA
غلامحسین
زرگرینژاد
استاد گروه تاریخ دانشگاه تهران
test@sbu.ac.ir
محمدامیر
احمدزاده
استادیار پژوهشکدۀ تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
یکی از مسائل مهم تاریخ ایران عصر ناصری شکلگیری تقابل دانش و فنآوری جدید در مقابل حفظ تلقی سنتی ایرانی از علم و عکسالعمل عالمان علم سنتی بود. دستاوردهای علمی تمدن جدید مبتنی بر مبانی معرفتشناسی جدید و متکی بر روش تجربی در علوم طبیعی از طریق ترجمهها در تضاد با درک سنتی از علم به معنای هرگونه دانستنی و تداوم جهانبینی سنتی ایرانی به همراه روش استقراءگرایی به عنوان روش کسب معرفت قرار گرفت. تقابل در عرصههای گوناگون علوم در عصر قاجاریه ابعاد و نمونههای متعدد داشت؛ درگیری منجمالدولهها در مقابل مترجم ـ مولفان، مدارس سنتی در برابر دارالفنون و ردّیههای سنتی در قبال مقالات ترجمهای و تألیفی روزنامههای جدید، مواردی از این دست بودند که عصری جدید را در موضوع مدرنیته علمی برای ایران رقم زد. تلاش گروههای اجتماعی در دو عرصۀ مذکور فضای چالشآمیز علمی و عقیدتی را بهوجود آورد که در قالب ترجمههای علم جدید و رسالههای سنتی قابل بررسی است. این مسائل به عنوان تقابل ستارهشناسی جدید و قدیم و در جریان ترجمۀ علوم جدید در عصر ناصری (1313 ـ 1264 ق)، موضوع مقالۀ حاضر بوده است. در این بررسی ضمن مطالعه محتوای متون ترجمه شده و متون ستارهشناسی متعلق به گفتمان سابق که رویکرد غالب عصر قاجار هم بوده است، به چالشهایی پرداخته میشود. در این بررسی، روش تحقیق تاریخی است و با اتکای به منابع خطی چاپ شده در موضوع مقاله در جهت کشف روابط علِّی بین شرایط تاریخی و رویکرد اندیشگی دو طیف مقابل و متضاد موافقان و مخالفان علم و روش علمی جدید بودهاست.
علم سنّتی,ستارهشناسی,ترجمه,علوم جدید,مترجمان,تقابل علمی,دورۀ ناصرالدینشاه
https://irhj.sbu.ac.ir/article_94605.html
https://irhj.sbu.ac.ir/article_94605_83cb0f4d2d8578af90b870db6eb11e6e.pdf
انتشارات دانشگاه شهید بهشتی
مجله علمی و پژوهشی تاریخ ایران
2008-7357
2588-6916
3
3
2010
08
23
راهبرد نظامی سلطه اعراب بر فرارود در ایران شرقی (96 ـ 86 قمری)
71
96
FA
حسن
شجاعی مهر
د کتری تاریخ از دانشگاه شهید بهشتی
hassan_shojaeemehr@yahoo.com
از سال 31 قمری که نخستین مهاجمان عرب وارد خراسان شدند تا سال 86 قمری که قتیبه بن مسلم باهلی از طرف حجاج بن یوسف ثقفی عامل خراسان گردید، هر چند اعراب بر تمامی خراسان تسلط یافته بودند، ولی در فراسوی جیحون کاری از پیش نبرند. اقدامات انجام گرفته تا این زمان در فرارود چیزی بیش از یکی دو حملۀ کوتاهمدت توسط عبیدالله بن زیاد و سعید بن عثمان نبود که البته برخی پژوهشگران در آن هم تردیدهای جدی دارند. حکومتهای محلی (دولت ـ شهرهای) تخارستان، چغانیان، بخارا، سمرقند، خوارزم، چاچ و فرغانه با یک وضعیت چند فرهنگی، ادیان مختلف بودایی، زرتشتی، مانوی، نستوری و یهودی را در خود جای داده و دهقانان و بازرگانان نیرومندترین قشرهای اجتماعی این جامعه بودند. در این تحقیق، مسألۀ اصلی این است که اعراب در فتح فرارود، بهعنوان مهمترین سرزمین ایران شرقی، با توجه بهویژگیهای جغرافیایی، فرهنگی و اجتماعی این منطقه، چه راهبرد نظامی را به کار بستند. پژوهش حاضر با بهرهگیری از روش تحقیق تاریخی و مبتنی بر اسناد و مدارک اصلی انجام گرفته است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که حجاج و قتیبه دارای راهبرد نظامی چندجانبه با ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بودند که در یک دهه با تکیه بر سیاست مدبرانه حجاج و قدرت نظامی قتیبه شرایط را برای سلطه اعراب مسلمان و تثبیت حاکمیت اسلامی در فرارود فراهم آوردند.
فرارود,راهبرد نظامی,فتوح عرب,سغد,بخارا,حجاج بن یوسف ثقفی,قتیبه بن مسلم
https://irhj.sbu.ac.ir/article_94591.html
https://irhj.sbu.ac.ir/article_94591_977d4ba193f9303c12b1c2f6367cdd22.pdf
انتشارات دانشگاه شهید بهشتی
مجله علمی و پژوهشی تاریخ ایران
2008-7357
2588-6916
3
3
2010
08
23
نقش سیاسی ـ نظامی کردان فارس و خوزستان در دورۀ فتوح اسلامی
97
116
FA
کشواد
سیاهپور
استادیار گروه تاریخ دانشگاه یاسوج
ksiahpour@yahoo.com
کردان فارس و خوزستان، از مهمترین گروههای ساکن در جنوب غربی ایران در سدههای نخستین اسلامی بودند. این گروه که به زندگی عشایری مشغول بودند، در دوران فتوح اسلامی در برابر مسلمانان مقاومت کردند و حتی برای جلوگیری از پیشروی مسلمانان و سقوط ولایات داخلی ایران، اجتماع یکپارچه و متحد تشکیل دادند. تداوم و ثبات مقاومت و مبارزۀ کردان، از آغاز فتوح مسلمانان در خوزستان و فارس، تا پایان زمامداری خلفای راشدین ادامه یافت و حتی آنان در سدههای نخستین اسلامی تاثیرگذاری خودرا در تاریخ سیاسی ـ اجتماعی غرب و جنوب غربی ایران حفظ کردند. این مقاله، براساس روش تحقیق تاریخی و با رویکرد تحلیلی، به بررسی و تبیین نقش کردان فارس و خوزستان در دورۀ فتوح اسلامی، پرداخته و این مسأله را مطرح میکند: چرا کردان فارس و خوزستان بهرغم نارضایتی از جامعۀ طبقاتی ساسانی، در برابر اعراب ایستادگی کردند و در دوران فتوح اسلامی چه نقش در مقاومت علیه مسلمانان داشتند؟ بر مبنای آگاهیهای اندکی که منابع ارائه میدهند، این مسأله روشن میشود که کردان ولایات فارس و خوزستان تا قرنها مقابل مسلمانان ایستادند و به تدریج سر تسلیم فرود آوردند و تلاش زیادی کردند که فرهنگ پیشین خود را تا حد ممکن حفظ کنند. اما شرایط تازه زندگی و حضور حاکمان جدید عرب و ایرانی تحت امر خلافت، فرهنگ و آیین جدیدی را ـ که هرچند در مواردی با اسلام واقعی فاصله داشت ـ به آنان عرضه کرد.
کُردها,فارس,خوزستان,فتوح اسلامی
https://irhj.sbu.ac.ir/article_94584.html
https://irhj.sbu.ac.ir/article_94584_adb56cf864083407d317a24ba73d5a18.pdf
انتشارات دانشگاه شهید بهشتی
مجله علمی و پژوهشی تاریخ ایران
2008-7357
2588-6916
3
3
2010
08
23
تحولات سیاسی و علمی تصوف از سقوط صفویه تا برآمدن زندیه (1163- 1135 ق)
117
146
FA
سید احمد
عقیلی
استادیار گروه تاریخ دانشگاه سیستان و بلوچستان
seyedahmad.aghili@yahoo.com
روی کار آمدن صفویان در ایران، تحولاتی را در سیر تصوف و عملکرد آن در جامعۀ ایرانی موجب شد؛ به ویژه آنکه در نیمۀ دوم این حکومت تصوف جایگاه پیشین خود در آن حکومت را از دست داد. پس از سقوط صفویان و در جریان حکومت کوتاهمدت افغانان و افشاریان، متصوفه در تکاپوی موقعیت و حتی قدرت سیاسی و اجتماعی و کسب جایگاهی چون گذشته در جامعه باشند. صوفیان در اوضاع بیثبات پس از سقوط صفویان تلاشهای خود را پی گرفتند. حکما و فقها از اواخر عصر صفویه به عرفان نظری یا تصوف علمی توجه کردند و در نتیجه تصوف توانست در تحولات سیاسی و فکری این دوران حضور مؤثر خود را ادامه دهد. مقالۀ حاضر بر آن است تا با روش توصیفی در تحقیق تاریخی، تحولات سیاسی و علمی تصوف در سالهای 1135 تا 1163 قمری، را بررسی کند. یافتهها نشان میدهد بهرغم فعالیت سیاسی صوفیان، آنان در این راه، موفق نبودند و این امر در دوران بعدی تداوم داشت.
تصوف,افغانان,افشاریه,ذهبیه,قطبالدین نیریزی,عرفان نظری
https://irhj.sbu.ac.ir/article_94582.html
https://irhj.sbu.ac.ir/article_94582_5a21fce2e4a876cad3f31fc0efb71e1f.pdf
انتشارات دانشگاه شهید بهشتی
مجله علمی و پژوهشی تاریخ ایران
2008-7357
2588-6916
3
3
2010
08
23
حقوق شهروندی در عریضههای زنان عصر مشروطه (دورۀ دوم و سوم مجلس شورای ملی)
147
165
FA
سیمین
فصیحی
استادیار گروه تاریخ دانشکده ادبیات، زبانها و تاریخ دانشگاه الزهرا
fasihi@alzahra.ac.ir
این مقاله در صدد است تا نشان دهد که میتوان شکوائیههای زنان دورۀ مشروطه، مبتنی بر اسناد به جامانده از دورههای دوم و سوم مجلس شورای ملی را با ارجاع به ارکان چهارگانۀ حقوق شهروندی، یعنی برابری، آزادی، امنیت و مالکیت، تحلیل کرد. در جهت اثبات چنین ادعایی و یا روشن ساختن چنین تحلیلی، مقاله در دو بخش سامان داده شدهاست، در بخش نخست بحثی عرضه تاریخی ـ نظری در بارۀ چیستی و تاریخ شهروند و حقوق شهروندی شده است و از آن دو نتیجه اصلی برکشیده شد: نخست این که اهم حقوق شهر وندی مبتنی بر بند دوم اعلامیۀ 1793 حقوق انسان و شهروند در چهار حق اصلی، یعنی حق برابری، حق آزادی، حق امنیت و حق مالکیت قابل تلخیص هستند؛ دوم اینکه حقوق فردی و حقوق شهروندی هم به لحاظ ذاتی و هم همانگونه که از عنوان «اعلامیه حقوق انسان و شهروند» بر میآید، حقوقی درهم تنیده هستند. تا حدی که میتوان گفت هر حقی در این حوزهها هم فردی و خصوصی است و هم در عین حال حقی شهروندی. مبتنی بر چنین نتایجی، به ویژه نکته دوم است که قسمت دوم مقاله سامان یافته است: در این قسمت برجنبههایی از شکوائیههای زنان تأکید شده است که در آنها پیگیری حقوق خصوصی صراحتاً یا تلویحا در متن بزرگتری یعنی در متن حقوق شهروندی نهاده شده است. آنچه از بخش دوم این مقاله حاصل شدهاست این است که خطابهایی مانند«امنای ملت،» «نمایندگان محترم و حافظین حقوق ملت» و به کار گیری اصطلاحاتی نظیر «حقوق ملت،» «خدمت به عالم انسانیت،» «تجویز قانون،» «عموم ملت،» تابعیت ایرانی،» «تساوی تمام افراد در حقوق،» «ضرورت سلب آزادی از حکام ستمگر،» تاکید بر حق مالکیت و امنیت و اصطلاحاتی مشابه که در متن عریضهها به کار گرفته شده است، که همگی نشانۀ آشنایی زنان با مفاهیم حقوق شهروندی بوده است.
عریضههای زنان,عصر مشروطه,حقوق شهروندی,برابری,آزادی,امنیت,مالکیت
https://irhj.sbu.ac.ir/article_94576.html
https://irhj.sbu.ac.ir/article_94576_646efd4e6f1d73cd2c1bd8c74c768e3d.pdf