انتشارات دانشگاه شهید بهشتی
مجله علمی و پژوهشی تاریخ ایران
2008-7357
2588-6916
13
2
2021
02
19
سِیف بن عمر تَمیمی (احیاگر هویت عربی و تقابل با هویت ایرانی)
1
21
FA
مریم
سعیدیان جزی
0000-0001-6699-2506
دانشیار دانشگاه اصفهان
msaeedyan@ltr.ui.ac.ir
10.52547/irhj.13.2.1
ین تحقیق در پی فهم ارتباط میان منابع تاریخی و رویکرد هویت گرایانه برخی از مورخان اسلامی است. برای انجام این تحقیق آراء یکی از اخباریون و فتوح نگاران متقدم و پر ارجاع یعنی سیف بن عمر تمیمی مورد بررسی قرار میگیرد. سیف اگرچه مانند برخی دیگر از نویسندگان در تأکید بر نقش اعراب در فتوح و پدیدههای اسلامی همسو است؛ ولی با مقدماتی متفاوت به نتیجه مذکور دستیافته و به علاوه در این زمینه اغراق کرده است. سؤال اصلی این است چه عواملی محیطی و شرایط اجتماعی عامل ایجاد رویکرد هویت گرایانه در سیف شد. سیف چه اهدافی را دنبال می کرد و راه دست یابی به آن را چگونه یافت؟ در این تحقیق با استفاده از روش تحقیق تاریخی که مبتنی بر توصیف و تحلیل داده ها است به این پرسشها، پاسخ داده شده است. متغیّرهای مهمی مانند عنصر عصبیت عربی و نظام قبیلهای، مواضع ساسانیان نسبت به اعراب، فتوح اسلامی، سیاست دستگاه خلافت اموی و نقش ایرانیان در خلافت عبّاسی در دیدگاه سیف اثر گذار بود. از نظر سیف، اعراب دارای تاریخی پیوسته بوده و چون اسلام در میان اعراب به پا خاست، تفکر عربی مفاهیم پایهای این دین را به خوبی مشخص نمود. در نتیجه آنچه سبب پیشرفت اسلام و شکلگیری تمدن اسلامیشد عصبیت قومی و هویت قبیلهای و آرمانهای عربی بود. او برای جبران این خلأ هویتی از جامعه پیرامونی و تخیلات آرمانی خود بهره گرفت و آنها را حول محور عصبیت قرارداد. سیف نماینده احیاگر هویت عربی در تقابل با هویت ایرانی است.
سیف,عصبیت,تَمیم,ایام العرب,فتوح,عباسیان,ایرانیان
https://irhj.sbu.ac.ir/article_100948.html
https://irhj.sbu.ac.ir/article_100948_44bc103a03b4f9bc89f33a436fa872ea.pdf
انتشارات دانشگاه شهید بهشتی
مجله علمی و پژوهشی تاریخ ایران
2008-7357
2588-6916
13
2
2021
02
19
بینش و روش ابوالحسن قزوینی در فواید الصفویه
23
42
FA
محسن
لطف ابادی
پژوهشگر دوره پسادکترای تاریخ، دانشگاه شهیدبهشتی
mohsenlotfabadi@yahoo.com
10.52547/irhj.13.2.23
اگرچه صفویان به معنای واقعی بعد از حمله افاغنه از صحنه سیاست کنار رفتند، اما نگرههای ذهنی و خاطرات آنها همچنان باقی بود. یکی از وجوه این استمرار، در زمینه تاریخنگاری است، به طوری که بسیاری از ویژگیهایی که در تاریخنگاری دوره صفویه حاکم بود را میتوان در آثاری که یک قرن بعد از سقوط این حکومت نوشته شد، مشاهده کرد. هدف این مقاله، بررسی بینش و روش ابوالحسن قزوینی، در فواید الصفویه براساس روش تحلیل متن است تا به این سوال پاسخ دهد که قزوینی در کدام چارچوبهای فکری با تاریخ مواجه شده و کتاب خود را نگاشته است؟ نتایج مقاله نشان میدهد که اگرچه قزوینی، کتاب خود را 76 سال بعد از سقوط صفویان و اوایل دوره قاجار و در یک نظام فکری و فرهنگی دیگر یعنی هندوستان نوشت، اما از لحاظ بینشی و معرفتی، همچنان در پارادایمهای فکری تاریخنگاری دوره صفویه، میاندیشیده و فواید الصفویه را در استمرار همان سنت تاریخنگاری نوشت. این مسأله را میتوان در مواردی چون رویکرد وی به تاریخ، ایرانگرایی، هویت شیعی و اعتقاد راسخ به حکومت صفوی و تقدس قدرت آنها دید. تفاوت اصلی کار وی با متون تاریخی دوره صفوی، این است که از یکسو به کرّات از منابعی که در کار خود بکار میگیرد، نام برده و مطالب را مستند میکند و از سوی دیگر، نگاه نقادانهای در استفاده از مطالب آنها دارد.
ابوالحسن قزوینی,فواید الصفویه,بینش,روش,تاریخنگاری,صفویان
https://irhj.sbu.ac.ir/article_100949.html
https://irhj.sbu.ac.ir/article_100949_536806e479fe6fdd263d25800410cb11.pdf
انتشارات دانشگاه شهید بهشتی
مجله علمی و پژوهشی تاریخ ایران
2008-7357
2588-6916
13
2
2021
02
19
چگونگی نقشآفرینی زنان درباری در حکومت آلمظفر
43
66
FA
جمشید
نوروزی
دانشیار گروه تاریخ، دانشگاه پیام نور
njamshid1346@gmail.com
مژگان
صادقی فرد
دانش آموخته دکترای تاریخ ایران بعد از اسلام
mozhgan.sadeghifard@yagoo.com
10.52547/irhj.13.2.43
جایگاه اجتماعی زنان و چگونگی نقشآفرینی آنها در طول تاریخ ایران، تحت تأثیر اوضاع سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و مذهبی این سرزمین، تغییر و تحولاتی داشته است. با استقرار ترکان و سپس مغولان در جایگاه حکمرانی ایران، تحت تأثیر سنن قبیلهای و شیوه های زندگی این اقوام و نیز موقعیت برجسته برخی زنان درباری آنان، شرایط و فرصت بیشتری برای حضور پررنگتر زنان فراهم گردید. با گذر زمان و افزایش تأثیرپذیری ایلخانان مغول از فرهنگ و مذهب ایرانیان و نیز اندیشه سیاسی دیرینه و عمدتاً مردسالار ایران، نقشآفرینی زنان درباری بیش از امور سیاسی به امور اجتماعی و فرهنگی کشیده شد. این تغییر شکل نقشآفرینی زنان درباری همانند دیگر میراثها، به برخی حکومتهای محلی پساایلخانی رسید که بانیان و حکمرانان آنها بیش از ایلخانان متأخر در دامن فرهنگ ایرانی تربیت یافته بودند. تبیین وضعیت زنان درباری و چگونگی نقش-آفرینی آنان در حکومت محلی آلمظفر(713-795ق./ 1314- 1393م.)، با استفاده از رویکرد تاریخی و روش توصیفی– تحلیلی، هدف اصلی این پژوهش است. یافتههای تحقیق، نشان میدهد که زنان درباری آلمظفر به دلیل ماهیت دینی حکومت آلمظفر و فرهنگ دیوانسالاری ایرانی، بیشتر در پس پرده سیاست به ایفای نقش پرداختند. زنان درباری این حکومت، علیرغم برخی فعالیتهای سیاسی چون نیابت چند روزه حکومت برخی شهرها و تحریک گاهگاه شاهان و شاهزادگان مظفری در منازعات سیاسی و نظامی، بیشتر به فعالیت در پشت پرده سیاست از طریق اعمال نفوذ روی تصمیمات و اقدامات شخصیتهای سیاسی و نیز انجام برخی امور عامالمنفعه مانند احداث مساجد و مدارس مشغول بودند.
زنان درباری,آل مظفر,قدرت سیاسی,خیانت,امور عامالمنفعه
https://irhj.sbu.ac.ir/article_100950.html
https://irhj.sbu.ac.ir/article_100950_280b313bdb066728d7758565f9679c72.pdf
انتشارات دانشگاه شهید بهشتی
مجله علمی و پژوهشی تاریخ ایران
2008-7357
2588-6916
13
2
2021
02
19
واکاوی مرگ بنیانگذار سلسله هخامنشی
67
84
FA
مرتضی
عرب زاده
دانشگاه تهران
mortezaarabzadehsarbanani@gmail.com
آرزو
رسولی
دانشگاه شهید بهشتی
arezoorasouli9@gmail.com
10.52547/irhj.13.2.67
هرودت در سدهی پنجم پیش از میلاد و تنها به فاصلهی تقریبی صد سال از مرگ کورش بزرگ به ما گوشزد میکند که در مورد مرگ این پادشاه روایات فراوان و گوناگونی وجود دارد. در واقع، احتمالاً تعداد روایاتی که در مورد مرگ کورش دوّم هخامنشی در زمان هرودت وجود داشته است، بسیار بیشتر از روایاتی بوده که به دست ما رسیده است. منبع اصلی پژوهشگران برای پی بردن به واقعیت مرگ کورش بزرگ یا لااقل نزدیک شدن به آن، متون کلاسیک است که در این میان نوشتههای هرودت، کتسیاس و گزنفون از اهمیت بیشتری برخوردارند. در این پژوهش کوشش شده است روایت هرودُت در قیاس با روایات سایر مورخان عهد باستان و نیز با توجّه به شواهد باستانشناختی، مشخصاً آرامگاه کورش بزرگ در پاسارگاد، سنجیده شود؛ همچنین روابط نخستین شاهنشاهان هخامنشی با سکاها و ماساگتها مورد بررسی قرار گیرد. این بررسی نشان میدهد روایت هرودت علیرغم شهرتی که در طول زمان کسب کرده است، با بسیاری از شواهد تاریخی همخوانی ندارد. روایت گزنفون نیز با وجود برخی ریشههای ایرانی که دارد، مورد تردید است. اما روایت کتسیاس که آن نیز ظاهراً برخاسته از سنّتی ایرانی است، با سایر شواهد تاریخی همخوانی بیشتری دارد.
مرگ کورش بزرگ,هرودت,کتسیاس,گرنفون,ماساگت,هخامنشی
https://irhj.sbu.ac.ir/article_100951.html
https://irhj.sbu.ac.ir/article_100951_7e2dede87f6d3708933e4cff60a3e342.pdf
انتشارات دانشگاه شهید بهشتی
مجله علمی و پژوهشی تاریخ ایران
2008-7357
2588-6916
13
2
2021
02
19
نقش سیاسی زنان درباری و دودمان سلطنتی در تاریخ ایلام میانه (1500-1100 پ م.)
85
109
FA
اسفندیار
رحمتی کیا
دانشگاه تهران
esfandiarkia@gmail.com
کلثوم
غضنفری
دانشگاه تهران
kolsoum.ghazanfari@gmail.com
10.52547/irhj.13.2.85
پژوهش در رابطه با نقش زنان در عرصههای گوناگون تاریخ ایلام از جمله مسائلی است که همواره مورد توجه پژوهشگران بوده، با این حال، در تحقیقات انجامشده بیشتر به نقش مذهبی آنان توجه شده و نقش سیاسی کمتر مد نظر قرار گرفته است. مساله یادشده از این نظر بیشتر جلب توجه میکند که به رغم کمبود آثار برجای مانده از تاریخ ایلام، نقش سیاسی زنان بهخوبی قابل ردیابی است. نوشتار حاضر درصدد پرداختن به چگونگی و میزان حضور و نقش سیاسی زنان در تاریخ ایلام میانه از سدۀ 15 تا 11 پ.م. بهصورت تفکیک شده در قالب دودمانهای حکومتگر در این دوره است. در این پژوهش تلاش شده تا علاوه بر استفاده از منابع بومی و دادههای باستانشناسی از دادههای غیر بومیِ همدوره نیز استفاده شود تا بتوان به تصویری روشنتر از مبحث مورد نظر دست یافت. نتایج این پژوهش نشان میدهد که زنان علاوه بر اینکه از اعضای مهم خاندان سلطنتی بهشمار میرفتهاند، شاهان نیز به واسطۀ آنان بر سریر قدرت مینشستند. در این دوره قدرت زنان چنان افزایش یافته است که حتی در کتیبهها، شاهان اعطای پادشاهی به خویش را به واسطۀ آنها دانستهاند. زنان دورۀ ایلام میانه با استفاده از قدرت و نفوذ خویش برای دست یافتن به مقبولیت اقدامات مهمی از جمله ساخت معابد انجام دادهاند که در نوع خود کمنظیر است. نپیر-اسو و نهونته-اوتو دو تن از بانوانی هستند که نقش سیاسی مهمی در تاریخ ایلام میانه داشتهاند.
واژگان کلیدی: ایلام میانه,نقش سیاسی,زنان درباری,ازدواجهای سیاسی. نپیر-اسو,نهونته-اوتو
https://irhj.sbu.ac.ir/article_100952.html
https://irhj.sbu.ac.ir/article_100952_6ad7b7efadc72c44883d7ba379ee060e.pdf
انتشارات دانشگاه شهید بهشتی
مجله علمی و پژوهشی تاریخ ایران
2008-7357
2588-6916
13
2
2021
02
19
روند تاریخی مواجهه نهاد روحانیت با تغییر جایگاه اجتماعی زنان در عصر پهلوی دوم
111
139
FA
کمال
رضوی
0000-0001-6617-6648
دانشگاه شهید بهشتی
razavik@gmail.com
احمد
شکرچی
گروه علوم اجتماعی دانشگاه شهید بهشتی
a-shekarchi@sbu.ac.ir
مصطفی
اجتهادی
گروه علوم اجتماعی دانشگاه شهید بهشتی
m-edjtehadi@sbu.ac.ir
10.52547/irhj.13.2.111
با ورود جامعهی ایران به دوران جدید و درهم آمیختن و چالش همزمان سنت شیعی ـ ایرانی جاری در جامعه با فرهنگ و اندیشههای مدرن، برخی مسائل به محوری برای مواجهه و صفآرایی نیروهای اجتماعی بدل شد که تغییر جایگاه اجتماعی زنان یکی از این موضوعات است. در مقالهی پیش رو، مواجههی نهاد روحانیت شیعی با مسائل زنان در دورهی حکومت پهلوی دوم با روش بررسی توصیفی بر اساس منابع اسنادی و کتابخانهای مورد بررسی قرار گرفته است. این مقاله میکوشد پاسخی به این سوال فراهم آورد که در مواجههی روحانیت با تغییر جایگاه اجتماعی زنان در عصر پهلوی دوم، اهم حوزههای تنش، قلمرو، نحوهی بروز، سطح و دامنهی تنش به چه ترتیب بوده و چه پیامدهایی در روابط سیاسی روحانیت و حکومت پهلوی در پی داشت؟ بررسی این مقاله نشان میدهد که در برههی زمانی 1340-1326 با عنایت به مجموعه ویژگیهای درونی روحانیت و مناسبات قدرت، نوعی آرامش نسبی در روابط روحانیت، جامعه و حکومت بر سر مسائل زنان حاکم است. اما در برههی 1340 تا پیروزی انقلاب، شاهد سربرآوردن تنشهای متعدد در این رابطه هستیم که اغلب با اعمال اقتدار بالا به پایین توسط حکومت، منجر به حاشیه راندن خواست روحانیت میشود. حداقل در سه مسئله پردامنه (حق رای زنان، کنترل بدن و پوشش زنان، قانون حمایت از خانواده)، حکومت با تحمیل سیاستگذاری فرهنگی و اجتماعی خود، روحانیت را به حاشیه میراند که همین امر از عوامل محرک روحانیت برای مشروعیتزدایی علیه حکومت پهلوی و تحریک و بسیج سیاسی برای مقابله و فروپاشی این حکومت بوده است.
تغییر جایگاه اجتماعی زنان,نهاد روحانیت,نزاع روحانیت و حکومت,حکومت پهلوی,حق رای زنان
https://irhj.sbu.ac.ir/article_100953.html
https://irhj.sbu.ac.ir/article_100953_d12465195ae51f784af5fc2ec0135f16.pdf
انتشارات دانشگاه شهید بهشتی
مجله علمی و پژوهشی تاریخ ایران
2008-7357
2588-6916
13
2
2021
02
19
تبیین تاریخی دلائل شورش و پایداری بنی سلیم در فرارود بر مبنای عوامل ژئوپولیتیک
141
161
FA
امین رضا
توحیدی
استادیاردانشگاه شهیدباهنرکرمان
tohidi1329@gmail.com
10.52547/irhj.13.2.141
تبیین تاریخی شورش سردارعرب عبدالله بن خازم سلیمی وادامه آن توسط پسرش موسی هدف اصلی این مقاله است.این سرداران علیرغم پیشنهاد طعمه مناسبی چون خراسان ، ازسوی عبدالملک بن مروان برعهد خود باز بیریان پای فشردند که یافتن دلیل مسیله این نوشتاراست. در بین شورش های پس از مرگ یزیدبن معاویه، شورش عبدالله بن خازم و فرزندش موسی ویژگی های قابل تاملی دارد. این شورش عربی اولین حرکتی است که باعث ایجاد منطقه ای مستقل از نظارت خلافت در قلمرو فرهنگی سیاسی ایران شد. هر چند سرداران سلیمی در بهره گیری از شرایط ژئوپولیتیک در منطقه ناتوان بودند، اما این حرکت از جنبه تسلط سیاسی و نظامی طولانی مدت که در نقطه اوج خود پانزده سال به طول انجامید منحصر به فرد است دلایل این توفیق؛ موقعیت جغرافیایی ترمذ، تجربیات ممتد سرداران سلیمی، نوع رابطه آنها با امویان و زبیریان و جایگاه قبیله ای ایشان بوده است. در ضمن این شورش فاقد جنبه های ایدئولوژیک و مبانی نظری قوی بوده است. در این تحقیق باتکیه برروش توصیفی وتحلیلی تاریخی سعی شده است باتکیه برمستندات وشواهدموجود درهمه منابع اصلی پاسخی متفاوت ازیافته های قبلی ارایه شودونگاه تازه ای به این پدیده قابل تامل شود.
خلافت اموی,بومیان,شورش,بنی سلیم,ژئوپولیتیک
https://irhj.sbu.ac.ir/article_100947.html
https://irhj.sbu.ac.ir/article_100947_cfe120425e7454fa24fda7c36a35b62c.pdf