Document Type : Research Paper
Authors
1 PhD Candidate of History, Department of History, Payam-e Noor University, Tehran, Iran.
2 Associate Professor, Department of History, Institute for humanities and cultural studies, Tehran, Iran.
Abstract
Keywords
Main Subjects
مقدمه
به دنبال آشنایی ایرانیان با امریکا در نیمة سدة نوزدهم میلادی، یکی از مسائلی که مورد توجه محافل مختلف جامعة ایران، بهویژه اصحاب رسانه و مطبوعات، قرار گرفت، پیشرفت این کشور در زمینة اقتصاد کشاورزی بود. توجه ایرانیان به کشاورزی امریکا از طرفی نتیجة تحولات سریع و حیرتانگیز این کشور در این عرصه و از طرف دیگر نتیجة بحرانها و معضلاتی بود که اقتصاد و جامعة ایران را تحت فشار گذاشته بود. واقعیت این بود که امریکا و کشورهای غربی، متأثر از تحولاتی چون انقلاب صنعتی، دگرگونی عمیقی را در تمامی عرصهها و از آن جمله کشاورزی و فلاحت تجربه کرده بودند و حتی در نقش کشورهای خودکفا محصولات خوراکی به سایر ملتها صادر میکردند. توسعة کشاورزی امریکا تا آنجا بود که مردم این کشور بهواسطة زراعت پیشرفته، ثروت و مکنت فراوانی به دست آورده بودند و حتی ادعا میشد آبادانی و پیشرفت امریکا نتیجة زراعت مترقی این کشور است. این در حالی بود که کشاورزی ایران در این دوره بر دانش و فنون دورة سنت یا پیشامدرن استوار بود و چون ایران کشوری مبتنی بر نظام کشاورزی و شبهفئودالی بود، عمدة درآمدهای دولت قاجار نیز از راه مالیاتهایی که از کشاورزان دریافت میکرد، تأمین میشد. این مالیاتها به دلیل نیاز روزافزون دولت افزایش مییافت و در نتیجه فشار بسیاری به کشاورزان وارد میآمد. بنابراین، در این زمان، ایران قاجاریه با معضلاتی چون ناکارآمدی کشاورزی بدوی و پیامدهای حاصل از آن، همچون قحطیهای پنهان و آشکار، دست به گریبان بود.
در شرح بیشتر این قحطیها باید یادآور شد که یکی از مهمترین تحولاتی که در کشاورزی ایران عصر قاجاریه اتفاق افتاد، تبدیل شیوة تولید کشاورزی معیشتی به شیوة تولید تجاری بود. با توجه به اینکه مبنای اصلی اقتصاد ایران بخش کشاورزی بود، کشاورزی ایران از تأمین مایحتاج ضروری مردم به تأمین مواد خام مورد نیاز کشورهای صنعتی تغییر پیدا کرد. بنابراین، تنباکو، توتون و پنبه در حالی به خارج از کشور صادر میشد که کمبود غله و دیگر اقلام خوراکی بهشدت احساس میشد، چنانکه در مقاطعی حتی به قحطیهای مرگبار انجامید. عقبماندگی جامعة ایران در بهرهگیری از ابزارها و لوازم پیشرفته و محصولات کشاورزی نیز یکی دیگر از مشکلات اصلی بود. این نابهسامانی و رکود، وضعیت دهقانان را که یکی از گستردهترین گروههای جمعیتی کشور بودند، تحت شعاع قرار داد. در نتیجة این رویدادها، نویسندگان این دوره به کشاورزی و بهبود آن توجه نشان دادند.
در این میان، آگاهی روزافزون ایرانیان از تحولات امریکا و پخش اخبارهایی همچون مهاجرت مردم ملل مختلف به این کشور، بهویژه به خاطر زمین زیاد و امکانات و تسهیلات کشاورزی و اهمیتی که حکومت امریکا به کشاورزی و کشاورزان میداد، همه و همه باعث شدند آن کشور به کانون اصلی توجه ایرانیان تبدیل شود. در چارچوب پیشرفتهای امریکا در عرصة کشاورزی و اختراعات زیادی که در صنعت ماشینآلات و سموم کشاورزی صورت گرفت، امریکا بیش از پیش به الگوی کشاورزی و فلاحت در سراسر جهان تبدیل شد.
عدم پیشینة استعماری امریکا نیز از دیگر دلایل ارجحیت یافتن این کشور بر دیگر کشورهای مترقی آن زمان بود. این در حالی بود که در این زمان دهقانان مهمترین طبقة تولیدکنندة ثروت در کشور محسوب میشدند و اقتصاد ایران تا حدود زیادی به کشاورزی وابسته بود. در چنین شرایطی بود که آگاهان و ترقیخواهان ایرانی که لااقل از دورة امیرکبیر مجذوب امریکا شده بودند، با تأکید بر نقش برتر این کشور در عرصة اقتصاد کشاورزی، برای بهبود وضعیت کشاورزی ایران راهکارهایی را مطرح کردند که از جملة آن استفاده از تجربیات علمی و عملی امریکا بود. بنابراین، مقالة حاضر در درجة نخست درصدد پاسخ به این سؤال است که دولتمردان ایرانی چه واکنشی به تحولات کشاورزی در امریکا نشان دادند و این تحولات چه نتایج و دستاوردهایی برای اقتصاد ایران به دنبال داشت؟
در تدوین پژوهش حاضر شمار قابل توجهی از مطبوعات عصر قاجاریه بررسی شدند که از آن میان نشریاتی چون وقایع اتفاقیه (1267، 1268، 1270، 1274ق)، اختر (1306، 1307، 1308ق)، تربیت (1316، 1319ق)، ثریا (1318ق)، مجلس (1326، 1329ق)، حبلالمتین (1320، 1329ق)، چهرهنما (1332ق)، مجلة بهار (1329ق)، مرد آزاد (1341ق) و نامة فرنگستان (1303ش) کمابیش به مسئلة کشاورزی امریکا و تحولات آن توجه نشان دادهاند. شایان ذکر است که از میان این نشریات، وقایع اتفاقیه دارای اطلاعات مبسوطتری است. اسناد منتشرنشدة آرشیوهای وزارت خارجه و آرشیو ملی نیز بخش مهم دیگری از منابع پژوهش حاضر هستند که تا حدودی تلاشهای نمایندگان سیاسی ایران در امریکا را برای بهرهمندی از دستاوردهای این کشور در عرصة ترقیات کشاورزی بازتاب میدهند.
درخصوص پیشینة تحقیق باید یادآور شد مقالاتی در مورد کشاورزی عصر قاجاریه و مشکلات و موانع رشد آن در این دوره نوشته شدهاند؛ از جمله «موانع توسعة اقتصاد زراعی در ایران دورة ناصری» نوشتة شاهدی عبدآباد، «کشاورزی تجاری در دورة قاجاریه» نوشتة قباد منصوربخت، و «پیشنهادات اصلاحی نویسندگان دورة قاجار درخصوص کشاورزی و دهقانان از دورة ناصری تا مجلس دوم مشروطه» از فاطمه قلاوند. با این حال، تاکنون دربارة تأثیر امریکا بر اقتصاد کشاورزی ایران عصر قاجاریه هیچ پژوهشی صورت نگرفته و اهمیت مقالة حاضر در این است که برای نخستین بار با تکیه بر اسناد منتشرنشده و نشریات عصر قاجاریه به بررسی و واکاوی این مسئله میپردازد.
ایران در دورة قاجاریه از نظر منابع عایداتی به دو قسمت کشاورزی و تجارت تقسیم میشد. اما در حقیقت عایدات مهم تقریباً منحصر به همان محصولات کشاورزی بود، زیرا در ایران استخراج معادن صورت نگرفته بود، کارخانه و مصنوعات مهم تجارتی وجود نداشت و منافعی هم از این راه نصیب کشور نمیشد. بنابراین، اهمیت زراعت در این دوره دوچندان بود. بنا به نوشتة روزنامة مجلس، «اگر زراعت نباشد یک پای تجارت لنگ است. امروز واردات مملکت ما منحصر به شعبة زراعت است، زیرا که سایر طبقات و اصناف مردم از بزرگ تا کوچک ابداً کاری که جلب منفعتی از خارج به داخل مملکت کند انجام نمیدهند.»[1]
اما کشاورزی ایران در دورة قاجار در مجموع ساختارهای سنتی خود را حفظ کرد و تداوم بخشید. در نتیجۀ ثبات سیاسی و به دنبال فروش زمینهای خالصه، نظام اربابرعیتی و زمینداری بزرگ مالکی ثبات و قوام بیشتری گرفت. با این حال، بر اثر محرکهای بیرونی نظام اقتصاد جهانی، از نیمۀ دوم سدۀ نوزدهم بهتدریج پارهای تغییرات در زمینههای شیوة تولید اجارهای، الگوی مالکیت زمین، شکلگیری مناسبات کار دستمزدی و گذار از اقتصاد کشاورزی کاملاً معیشتی به سوی کشاورزی معطوف به بازار و صادرات پدید آمد. تولید برخی محصولات کشاورزی نقدی، مانند ابریشم و تنباکو، برای صادرات اهمیت یافت. شماری از شرکتهای خارجی در زمینة تولید و صادرات محصولات کشاورزی در ایران شروع به فعالیت کردند که در نتیجة آن بخشهایی از کشور که ارتباط بیشتری با جهان خارج داشتند با برخی از ابزار نوین کشاورزی آشنا شدند. با این حال، این تغییرات در مقایسه با تغییرات شتابان رشد صنعتی و کشاورزی در جهان ناچیز بود.[2] واکنش ایرانیان به پیشرفتهای این کشورها در امور زراعی و کشاورزی تا حد زیادی به صورت انتقاد از وضعیت زراعی ایران قاجاریه بازتاب پیدا کرده است. چنانکه بیشتر اسناد بلافاصله بعد از ذکر اهمیت زراعت برای ایران، به لزوم استفاده از دانش کشورهای پیشرفته تأکید میکنند. برای نمونه حبلالمتین به ترقیات ملل اروپا و امریکا در امر فلاحت و زراعت اشاره میکند، اما معتقد است که «ملت بدبخت ایران هنوز هم با همان اصول قدیمی هزار سال قبل زراعت مینمایند. نه از علوم جدید زراعی آگاهاند و نه از آلات و ادوات جدید زراعتی استفاده مینمایند و همۀ اینها به خاطر نبود علم در ایران است.»[3] ناظران خارجی هم سطح ابتدایی و عقبماندگی ایرانیان در عرصة زراعت را مورد توجه قرار دادهاند. برای نمونه جان ویشارد مینویسد:
در روستاهای حومة تهران از مزرعهای عبور کردیم که مردی در حال شخم زدن بود. سه پسر به او کمک میکردند و خیش را شش گاو قویبنیه میکشیدند. در امریکا یک پسر بچۀ 15 ساله در نصف روز، بیش از تمامی این نیروهایی که در تمام روز فعالاند، میتواند کار ارائه دهد، چون اینها از وسایل ابتدایی استفاده میکنند.[4]
این وضعیت تا اواخر دورة قاجاریه پابرجا بود. روزنامة مرد آزاد در این باره مینویسد: «طرز فلاحت و زراعت ایران با دورة خاقان مغفور هیچ تفاوتی نکرده است... تا زمانی که این اساس پوسیده و کهن به هم نخورد، تا وقتی که مبنای فلاحت براساس تجربیات علمی گذاشته نشود، ابداً نباید منتظر نتیجه و ترقی محسوسی در این قسمت بود.»[5] انتقادات اینچنینی سبب شد تا از دورة ناصری به بعد ایدة بهرهگیری ایران از دستاوردهای زراعی کشورهای پیشرفته بهویژه امریکا نمایان شود. روزنامة لسآنجلس هرالد در 21 رجب ۱۳۲۳ق در تیتری با عنوان «دیدار ژنرال ایرانی (مرتضیخان ممتازالملک) از امریکا» به شرح مصاحبة خود با وی پرداخت و به نقل از او نوشت:
... ایران از آنچه به طور معمول تصور میشود، بزرگتر است. کشور ما با جمعیت ۱۴ میلیون نفر دارای مناطق وسیع کشاورزی است، ولی روش کاربری ما کموبیش ابتدایی بوده و به همین علت مشتاق دیدن روشهای نوین کشاورزی هستم که در امریکا مورد استفاده قرار میگیرد.[6]
بنابراین، از دورة ناصری به بعد ایرانیان برای شکوفایی اقتصاد کشاورزی خود به فکر آشنایی با روشهای نوین و بهرهگیری از دانش کشورهای پیشرفته افتادند. به باور متخصصین این دوره، امریکا پیشرفتهترین امکانات را در این زمینه به کار برده است. آنها ضمن تأکید بر جایگاه کشاورزی امریکا، این کشور را در عرصة کشاورزی سرآمد سایر کشورها میدانستند.
مطبوعات و دیگر منابع مکتوب دورة قاجاریه پیشرفتهای کشاورزی امریکا و دلایل آن را به شکل گستردهای تشریح کردهاند. روزنامة مجلس در ذکر عوامل مؤثر بر رونق کشاورزی امریکا به زمین فراوان، خاک حاصلخیز، زارعین پرکار، ماشینآلات تازة نوین، آب و هوای مساعد، و بالاخره به سیاست حمایتی دولت از کشاورزان اشاره میکند که به شهروندانش زمین رایگان واگذار میکند مشروط بر اینکه در مدت زمان معین آن را آباد سازند. این روزنامه در پایان ابراز امیدواری میکند که این رویکرد در ایران هم در پیش گرفته شود تا خلقی از فقر و محنت رهایی یابند.[7] منابع دیگر هم امریکا را از حیث زراعت غنیترین کشور جهان میخوانند و از دلایل عمدة رونق و شکوفایی آن را فراوانی زمین و آب و هوای مناسب میشمرند که سبب میشود انواع میوهها و حبوبات در این کشور به عمل آیند؛ برای نمونه سیب آن در دنیا بینظیر است.[8] گندم هندی، کوکوآ، مانیوک و تنباکو از جمله محصولات مهم این کشور است.[9] وانیل و کاکائو که میوهاش شبیه به بادام است و فرنگیان از آن شکلات میسازند نیز از محصولات خاص امریکا هستند. ادعا میشد سیبزمینی ابتدا در کوهسارهای میانی امریکا به عمل آمده است.[10] در بحث از محصولات مهم امریکا به پنبه نیز اشاره شده است. پنبة این کشور تا آنجا اهمیت داشت که اغلب کارخانجات نساجی دنیا به پنبة آن وابسته بودند، بهگونهای که 70 درصد از پنبة جهان متعلق به امریکا بود. در 1326ق، یعنی دو سال بعد از انقلاب مشروطه، ادعا میشد امریکا سالانه 2500 کرور تومان از صادرات پنبه درآمد کسب میکند.[11] از دیگر محصولات معروف بانانیه و ایگنام، کاکتور، چوبهای صباغی، درخت کینکینا، اپیکاکوانا و جلب و سایر گیاههای طبی بود.[12] درخت بانانیه، یا همان موز، را معینالسلطنه در یکی از پارکهای امریکا برای نخستین بار دیده و با حیرت از آن یاد کرده بود.[13]
منابع مکتوب این دوره فراوانی و کیفیت محصولات کشاورزی امریکا را بهخوبی توصیف و حتی پیشرفت حیرتانگیز این کشور را در زمینة کشاورزی با دیگر کشورهای برتر دنیا مقایسه میکنند. برای نمونه رضاقلیمیرزا مینویسد:
اغلب کشورها، از جمله انگلستان، بیشتر مایحتاج خود از قبیل پشم، پنبه، شکر، برنج، ادویه، قهوه، گندم، جو و سایر حبوبات و پارهای میوه و نباتات را از امریکا تأمین میکرد، حال آنکه خود امریکاییها هم قبلاً همین متاع و ضروریات را از هندوستان میآوردند، اما از نیمة دوم قرن نوزدهم حتی مثقالی از این اقلام از هندوستان وارد نشد.[14]
با این توصیفات، طبیعتاً این سؤال پیش میآید که عوامل مؤثر بر شکوفایی زراعت و کشاورزی امریکا کدامها بودند که حتی اروپای متمدن در تأمین مایحتاج خوراکی به آن کشور وابسته شده بود؟
چنانکه اشاره شد، از جمله دلایل برتری بازدة کشاورزی امریکا کیفیت، حاصلخیزی و استعداد خاک و زمینهای این کشور بود. امریکا با دارا بودن سطح زیر کشت بینظیر، نسبت به دیگر کشورها، جایگاهی ممتاز در زراعت و کشاورزی جهانی داشت. بنابراین، باید کمیت و وسعت این زمینها را همچون امتیازی برای آن کشور در نظر گرفت. اهمیت این امر را از این واقعیت میتوان دریافت که مساحت زمینهای کشاورزی این کشور تقریباً دو برابر مساحت تمام اراضی هندوستان بود و از حیث اعتدال هوا و حاصلخیزی بر هندوستان برتری داشت.[15] بدین ترتیب، طبیعی بود که غلۀ برداشتی از این زمینها، علاوه بر سیر کردن مردم امریکا، به دیگر ممالک هم صادر شود.[16]
روزنامة وقایع اتفاقیه یکی دیگر از دلایل پیشرفت کشاورزی امریکا را اهمیت و توجه دولت این کشور به زراعت میداند. در نتیجة این توجه، تولیدات کشاورزی به اندازهای بود که نگهداری از آنها مشکل بود. مثلاً در نیمة قرن نوزدهم انبارهای شهرهای امریکا چنان از هر نوع غله و آرد و سایر مأکولات پر بود که جایی برای انبار کردن غله وجود نداشت و بسیاری از غلات بیرون از انبارها مانده بود و کشتی کافی برای حمل و انتقال این آذوقه به فرنگستان وجود نداشت.[17] در واقع هر وقت در فرنگستان غله کم میآمد از امریکا وارد میشد.[18] برای درک میزان توجه حکومت امریکا به کشاورزی و کشاورزان همین بس که گفته میشد دولت امریکا از ابتدای سال 1901م تا پایان سال 1910م مبلغ 18 میلیون لیره برای ترقی امور زراعتی هزینه کرده است، حال آنکه عایدات محصولاتی که در این فاصلة زمانی به دست آمده 16 میلیون لیره، یعنی 2 میلیون کمتر از هزینههای صورتگرفته است.[19] از این نکته پیداست که حکومت امریکا تا چه میزان برای رشد زراعت برنامهریزیهای درازمدت کرده بود.
وقایع اتفاقیه مهاجرت نیروی کار به امریکا را از دیگر عوامل مؤثر بر پیشرفت کشاورزی در این کشور میداند: «هر ساله مردم زیادی از فرنگستان به آنجا مهاجرت میکردند و بیشترشان به زراعت مشغول میشدند.»[20] روزنامة مجلس حتی ادعا میکند روزی نیست که چند تَن از اهالی سوریه و شامات برای کشاورزی و زراعت وارد امریکا نشوند و بهحدی اعراب آسیای صغیر در آن نقاط زیاد شدهاند که چندین روزنامة یومیه به زبان عربی طبع و نشر میشوند. مجلس نتیجه میگیرد که اگر در ایران نیز ایالات سیستان و بلوچستان، قائنات و فارس تعمیر و آباد شوند، کشاورزی ایران همچون امریکا متحول خواهد شد.[21]
مبارزه با حشرات موذی و آفات محصولات زراعی نیز یکی دیگر از عوامل فزونی رشد و شکوفایی کشاورزی امریکا ذکر شده است. بنا بر اسناد وزارت خارجه، در امریکا «مبارزه با حشرات موذی... از طریق استفاده از کود و سموم شیمیایی» بود که یقیناً برای ایرانیان عصر قاجار از اهمیت فزایندهای برخوردار بوده است.[22] راهکار بعدی برای مبارزه با حشرات و آفتها، آنگونه که حسین علایی اشاره کرده، بهره گرفتن از پرندگان و حیواناتی بود که از این حشرات مُضر تغذیه میکردند.[23] علیقلیخان درخصوص دلایل پیشرفتهای علمی امریکا در زمینة کشاورزی یادآور میشود که شخصاً در کالیفرنیا در کنار دریای محیط پاسیفیک دیده است که یک خانوادة دوازده نفری در قطعه زمینی به وسعت پنج جریب امریکایی به قدری حاصلهای مختلف برمیدارند که در عرض سال نهتنها سبزیجات، شیر، تخممرغ و علوفة مورد نیاز خود را از همان پنج جریب زمین تأمین میکنند، بلکه میزان زیادی را هم میفروشند که با پول آن میتوانند فرزندانشان را به مدرسة عالی بفرستند.[24]
تلاش دولت امریکا برای آموزش زارعین نیز از موارد بسیار مهم توسعة کشاورزی این کشور به شمار میرود. در این کشور وزارت تجارت و زراعت و شعبههای زراعتی محلی که از طرف دولت در هر شهر و بلوکی تأسیس شده بودند، اخبار آخرین یافتههای علمی مربوط به کشاورزی و زراعت را به شیوة خطابه و اعلان یا از راه جراید به اطلاع زارعان میرساندند.[25] حسین علایی رسالهای به وزارت فلاحت ارسال کرده و در توضیح آن نوشته بود:
ناظر امور دهات تحت توجه وزارت فلاحت امریکا رسالهای راجع به امتحانات سال ۱۹۱۹ و ۱۹۲۰م در مزرعة سن آنتونی منتشر نموده که مندرجات آن از این قرار است: 1- قلمرو و کار و آزمایشات 2- وضع زراعتی ناحیه 3- کشت و کاری و درو 4- برگرداندن زمین و مرزبندی 5- امتحانات درخصوص پنبه 6- امتحانات در باب نخود و سایر غلهجات 7- شرح رسایلی که راجع به موضوع نوشته شده است.[26]
از این گزارش علایی میتوان احتمال داد نهتنها زارعین آموزش داده میشدند، بلکه از آنان امتحان گرفته میشد و مقامی با عنوان «ناظر امور دهات» مسئولیت این امر را به عهده داشت. بنابراین، مسئلة آموزش زارعین امری نمادین نبوده و با جدیت دنبال میشده است.
مطبوعات قاجاریه عامل بعدی شکوفایی زراعت امریکا را بهرهگیری از وسایل و ماشینهای «جدیدالاختراع» کشاورزی میدانند. روزنامة ثریا در بحث از اهمیت این ماشینها و مقایسة آن با ایران معتقد است ممالک متمدن در نتیجة اختراع آلات و ادوات جدید زراعی زمینهای سنگلاخ را چنان بارور ساختند که کشتزارهای مشهور و ممتاز عالم از یادها رفتند و این در حالی است که در ایران بهواسطة عدم علم و دانش زراعت نهتنها زمین بایری آباد نشد بلکه اراضی حاصلخیز کشور هم بایر و لمیزرع شدند.[27] همچنین به گفتة حبلالمتین اگر زارعین آسیایی زراعت را به روش امریکاییها انجام دهند آیندهای بهتر خواهند داشت. نویسندة این نشریه بر این باور است که چنانچه زارعین ایرانی فن زراعت را بیاموزند ده درصد آنان برای فعالیت در بخش کشاورزی کفایت خواهند کرد و سایرین میتوانند به کارهای دیگر یا به توسعۀ ادارۀ زراعت بپردازند.[28] علیقلیخان نبیلالدوله نیز در یکی از گزارشهای خود به وزارت خارجه از تأثیر زراعت بر ثروتمند شدن امریکاییها سخن میگوید. به روایت وی، امروزه در امریکا زراعتکار از مال دنیا بینیاز است و همچون یک امیر پول خرج میکند و صاحب اتومبیلی است که چند هزار دلار قیمت دارد. از نظر وی تمام اینها به خاطر آزادی و به کار بردن شیوهها و ابزارهای علمی است.[29] مطبوعات قاجاریه و گزارشهای نمایندگان سیاسی ایران در واشنگتن بر لزوم بهرهگیری از پیشرفتهای زراعی امریکا تأکید کردهاند. البته نمایندگان سیاسی امریکا در ایران هم از روی آوردن ایرانیان به ادوات و ماشینهای امریکایی استقبال میکردند. چنانکه جان تایلر، نایب سرکنسول امریکا در تهران، تلاش میکرد باب صدور مصنوعات امریکایی، بهخصوص ماشینآلات کشاورزی، به ایران گشوده شود.[30]
افزایش آگاهی ایرانیان از پیشرفتهای اقتصاد کشاورزی امریکا، علاوه بر اینکه باعث انتقاد محافل مختلف فکری از وضعیت کشاورزی ایرانیان شد، زمینههای گسترش روابط و بهرهمندی از دانش و فناوری پیشرفتة امریکا را فراهم کرد. گروهی به این باور رسیده بودند که تا ایران در مسیر کشورهای پیشرفته و بهویژه امریکا گام برندارد و عوامل تولید خود را با دانش روز هماهنگ نکند، امکان بهرهوری مناسب از کشاورزی را نخواهد داشت.[31] بنابراین، با الگوگیری از اقتصاد کشاورزی امریکا تلاش کردند تغییرات جدی در کشاورزی ایران ایجاد کنند. بهرهمندی از دانش و پیشرفتهای زراعی امریکا از چند طریق محقق میشد:
1-4. ورود بذر و نهال امریکایی به ایران
یکی از سادهترین راههای بهرهمندی از دانش امریکا استفاده از بذر و تخم محصولات امریکایی بود. به احتمال زیاد نخستین تجربة عملی این کار در سال 1266ق در دورة امیرکبیر بود.[32] در این سال استاکینگ، کشیش امریکایی، در ارومیه تخم پنبه را در زمینی به مساحت سه طناب زمین کاشت و نمونهای از غوزة شکفتة آن را نزد دولت فرستاد و توصیه کرد از کاشت و ترویج آن حمایت کند. امیرکبیر به ترویج زراعت پنبة امریکایی دست زد و تخم آن را توسط عیسیخان بیگلربیگی در اطراف تهران میان زارعان پخش کرد.[33] دو سال بعد روزنامة وقایع اتفاقیه در یکی از شمارههای خود از مردم خواست هر که از این نوع پنبه کاشته است، درخصوص رشد آن به روزنامهها گزارش دهد تا روشن شود کدام زمین و کدام ناحیه برای کاشت و به عمل آوردن این محصول مستعدتر است که از سال آینده مردم آن ناحیه اقدام به کاشت آن کنند.[34]
بدین ترتیب، نخستین تجربة ایرانیان از کاشت بذر محصولات زراعی امریکا کاملاً رضایتبخش بود. این تجربه به احتمال زیاد نتیجة ابتکار عمل خودِ کشیش استاکینگ بود. اما واکنش روزنامة وقایعاتفاقیه به کاشت پنبة امریکا و درخواستش از مردم برای ارائة گزارش در این زمینه نشان میدهد که مطبوعات این دوره هم بر اهمیت این محصول و لزوم کاشت آن در ایران پافشاری کرده بودند. چنانکه از این تاریخ به بعد نیز مرتباً بر لزوم کاشت پنبه و دیگر محصولات امریکایی تأکید داشتند. مقامات دولتی هم به همین ترتیب در سالهای بعد درخواستهایی برای استفاده از تجربة امریکاییها در زمینة کشاورزی داشتند. برای نمونه نصرالله مشیرالدوله در نامهای به مقامات امریکایی از آنها خواسته بود از انواع گردوهای موجود در امریکا و همچنین از اقسام گلها و درختها نمونههایی به ایران ارسال کنند.[35] طبق سندی دیگر روشن میشود رئیسجمهور امریکا بذرهای گل و گیاهان مختلف را برای شاه ایران فرستاده بود. نصرالله مشیرالدوله طی نامهای به سفارت امریکا مراتب قدردانی شاه را از این بابت به اطلاع رئیسجمهور امریکا میرساند.[36] اسحق مفخمالدوله نیز در سال 1321ق نهال بادامزمینی و گردوی «بیپره» را به ایران ارسال داشت.[37] مرتضی ممتازالملک، وزیر مختار بعدی ایران در امریکا، نیز از ارسال بستههای بذر از طرف رئیسجمهور امریکا به شاه ایران خبر میدهد و در گزارشی از عزم مجدد رئیسجمهور امریکا برای ارسال نمونة نشای بوتة بعضی از نباتات برای شاه ایران میگوید.[38] طبق سندی در همین سال (۱۳۲۱ق) شاه ایران طی نامهای از رئیسجمهور امریکا بابت وصول بستههای تخم تشکر و قدردانی میکند.[39]
این روند تا اواخر دوران قاجار تداوم یافت. در سال 1339ق وزارت فلاحت و تجارت و فواید عامه از امریکا قلمه و نهال چند نوع درخت و بذر چند نوع گل و بقولات و غله تقاضا میکند. علاوه بر این نهالها، اطلاعاتی هم در مورد برخی از میوهها مانند لوگانزی به ایران فرستاده میشود. لوگانزی میوهای بود منحصر به امریکا و حاصل پیوند تمشک و توتفرنگی که لوگان، قاضی کالیفرنیا، آن را ابداع کرده بود و انتظار میرفت زراعت و کشت آن در ایران نتیجهبخش باشد.[40] همچنین در این دوره چند رساله در مورد زراعت و چگونگی پرورش نهال و قلمهها به ایران فرستاده شد.[41]
2-4. ورود مستشاران فلاحتی امریکا به ایران
یکی دیگر از راهکارهای پیشنهادی برای رشد کشاورزی ایران بهرهمندی از مستشاران امریکایی بود. مهدی قلیخان هدایت در کتاب خود درخصوص یاری گرفتن از مهندسان امریکایی برای اصلاح و توسعة امور زراعی نقل میکند که اسپنسر رایت امریکایی که ظاهراً مهندس فلاحت بوده است، آمادگی خود را برای خدمت به ترقی زراعت ایران اعلام کرده بود. رایت ادعا میکرد سرمایه و نیروی کار امریکایی برای ترقی ایران مناسبتر از هر جای دیگری است، چرا که دولت امریکا به هیچ وجه درصدد مداخله در امور ایران نیست. همچنین، از نظر او، به همان میزان که توجه به معادن ایران لازم است توجه به امر فلاحت هم ضرورت دارد. او اطمینان خاطر داده بود که دولت ایران میتواند پنبهکاری را ترقی دهد و در زمان کمی از پارچة پنبهای خارج بینیاز شود.[42] بنابراین، یاری گرفتن از متخصصان امریکایی ایدة جدیدی نبود و حتی خود امریکاییها نیز آمادة همکاری بودند.
در چنین موقعیتی بود که علیقلیخان به دولت ایران پیشنهاد کرد برای تجارت و زراعت یک یا دو مستشار از امریکا استخدام کند. تأکید علیقلیخان بر امریکا، بنا به گفتة خود او، به دو دلیل بود. نخست اینکه امریکا در حوزة فلاحت بیش از دیگر کشورها ترقی کرده و تجارب ارزشمندی به دست آورده و چنان توانمند شده که قادر است آذوقة جمعیت ۹۲ میلیون نفری خود را تأمین و حتی محصولات خود را به خارج از کشور نیز صادر کند. دلیل دوم این بود که مستشار امریکایی نسبت به دیگر کشورها حقوقی کمتر میگرفت.[43] ده سال بعد از توصیههای علیقلیخان، در سال 1339ق، دولت ایران برای مذاکره در این باره و تعیین جزئیات شرایط استخدام یک مستشار عالیرتبه و چند نفر متخصص در امر فلاحت وارد عمل شد و حسین علایی، وزیر مختار ایران در امریکا، را مأمور کرد تا اقدامات لازم را در این خصوص انجام دهد. دولت ایران از دولت امریکا خواسته بود آنچنان که همواره با ایران مساعدت کرده است، در این زمینه نیز با حسین علایی همکاری کند.[44] جان. ل. کالدول، سفیر امریکا در ایران، موافقت و مساعدت کشور خود را با استخدام یک عده متخصص و مستشار برای توسعة منابع فلاحتی ایران اعلام کرد و گفت دولت امریکا خیرخواه و مشتاق موفقیت هر نهضتی است که برای بهبودی اوضاع مملکت میکوشد.[45]
در همین زمان، به دلایلی چند در داخل ایران تمایل و گرایش شدیدی به مساعدت از امریکا در جریان بود. از جملة این دلایل میتوان به موارد زیر اشاره کرد: یکی اینکه در آستانة انقلاب مشروطه و بعد از آن امریکا در عرصههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تحولات سریع و شگفتانگیزی را پشت سر گذاشته و در بسیاری از این حوزهها، همچون اقتصاد کشاورزی، به دستاوردهای بدیع و دور از انتظاری رسیده بود، به طوری که حتی کشورهای اروپایی با ستایش و تحسین از این تحولات یاد میکردند.[46] همچنین این کشور، برخلاف برخی از کشورهای اروپایی، سابقة استعماری نداشت و چون فاصلة زیادی با ایران داشت نمیتوانست مطامع استعماری خود را در ایران پیاده کند. از این رو، بسیاری از سیاستمداران راه رهایی ایران از چنگال استعمار روس و انگلیس را نزدیک شدن به امریکا بهعنوان یک نیروی سوم میدانستند.[47] این عوامل موجب شد امریکا به کشور مناسبی برای اخذ الگوهای تجدد و تمدن در حوزههای مختلف از جمله کشاورزی تبدیل شود، تا جایی که گفته میشد بدون بهکارگیری مستشار فلاحتی از امریکا دولت ایران بهتنهایی نمیتواند وضعیت زراعت را سروسامان دهد. در توضیح این امر گفته میشد وزارتخانة تجارت چندین سال است تأسیس شده، اما این تحول عملاً فایدهای برای کشور نداشته است. روزنامة مرد آزاد در سال 1341ق نوشته است:
... هفده سال تجربه به ما فهمانده است که ایرانی به دست خود لیاقت ادارة مملکت را ندارد، شاید هم بتواند، ولی به این زودیها خیر. باید در این راه به امریکا متوسل شد، زیرا این کشور برای ما مناسبتر از دول دیگر است... از حیث فلاحت هم امریکا سرمشق سایر ملل است. اکثر اختراعات جدید فلاحتی منصوب به مخترعین آن ملت است و فلاحت در این مملکت بیش از سایر ممالک رو به ترقی است و ما باید در همان وقتی که مستشاران مالی امریکایی را استخدام کردیم چند نفر امریکایی را هم جهت این وزارتخانه دعوت مینمودیم تا به اوضاع تجارت و فلاحت سروسامان بدهند.[48]
این موضع نشریة مرد آزاد بهتنهایی گویای ملاحظات همهجانبة ایرانیان نسبت به امریکاست.
3-4. ورود ماشینآلات کشاورزی امریکا به ایران
استفاده از ماشینآلات جدید امریکا از دیگر راهکارهایی بود که متخصصان و نمایندگان سیاسی ایران در واشنگتن بر آن تأکید میکردند. دهقان ایرانی از هزار سال قبل با همان گاوآهنی که اینک در دست داشت روی زمین کار کرده بود. او هنوز از آثار اجداد خود دست نکشیده و از اختراعات و ترقیات جدید بهرهمند نشده بود. مجلة فرنگستان چاره و درمان تمام مشکلات را انقلاب فلاحتی میدانست، زیرا فقر و فاقه را از بین میبرد. بنابراین، از نظر این مجله، باید به تمدن غرب و بهویژه امریکا نزدیک شد و برای اصلاحات فلاحتی نتایج اختراعات و اکتشافات جدید را منتشر کرد و دولت که شخصاً مدیر املاک خالصه است، باید بهتدریج ماشینآلات فلاحتی جدید را وارد کشور کند و مثلاً به مردم بفهماند که کوت مصنوعی چیست و ماشینهای مورد نیاز برای حفر قنوات را خریداری نماید.[49]
به دنبال انعکاس اختراعات امریکاییها در عرصة ماشینآلات کشاورزی طبیعی بود که پادشاهان قاجار نیز در جریان این اخبار و تحولات قرار گیرند. یکی از نخستین تلاشهای شاهان قاجار برای برخورداری ایران از پیشرفتهای امریکا در عرصة زراعت نوین، قراردادی بود که ناصرالدین شاه با طارنس امریکایی منعقد کرد و براساس آن طارنس متعهد میشد چاههای آرتیزین را حفر کند. در واقع، هدف مقامات ایرانی از اعطای این امتیاز توسعة زراعت و از میان بردن مزارع بیآب با کندن چاههای طبیعی بود.[50] مدت این امتیاز 20 سال بود و پس از ختم این مدت، چاههای مذکور و مزارع و کشتزارها با همۀ آلات و اسباب مخصوص آنها به دولت واگذار میشد.[51] روزنامة اختر این عمل را «موجب آبادی مملکت و تکثیر زراعت و حراثت» دانست و نوشت «به سبب این چاههای جدیدالاحداث زراعت رونق مییابد و موجب رفاه حال سکنه میشود.»[52] اعتمادالسلطنه نیز اقدام امریکاییها برای احداث چاههای مختلف با دستگاههای پیشرفته را اختراعی عظیم در زمینة کشاورزی توصیف و از این امتیاز با عنوان «فیض بیپایان» برای ایران یاد میکند.[53]
مظفرالدین شاه نیز متمایل به بهرهگیری از اختراعات امریکاییها در عرصة زراعت بود. در این زمان خبر تولید تلمبههایی که آب را از اعماق زمین بیرون میکشیدند همهجا پیچیده و ایران که در بسیاری از نقاط با مشکل تأمین آب برای شرب و کشاورزی مواجه بود متوجه این اختراع جدید شده بود. به همین خاطر بود که مظفرالدین شاه به اسحاق مفخمالدوله، نمایندة سیاسی ایران در واشنگتن، دستور داده بود کاتالوگ تلمبههایی که قادرند آب را از دهها ذرع زیر زمین به سهولت بیرون بکشند همراه با قیمتهای آنها برایش ارسال کند. مفخمالدوله در پاسخ به وی درخصوص مزایای این دستگاهها نوشت که باعث آبادانی باغها و مزارع میشوند و در نتیجة آن به ثروت امریکا افزوده میشود. اگر از این نوع ماشینها به ایران آورده و به مردمانی داده شود که به خاطر کمآبی نمیتوانند زراعت کنند، طولی نخواهد کشید همة آنها صاحب باغ و مزارع شوند.[54] علیقلیخان هم که در این ایام (1321ق) کنسول ایران در باطوم بود، در گزارشی از مزایای تلمبههای پیشرفتة امریکا در باکو و لزوم خریداری آن نوشته بود.[55]
با گذشت زمان و اهمیت یافتن ادوات زراعتی امریکا و بالا رفتن حجم خرید این ادوات از سوی ایران، بالاخره در سال 1338ق شرکتی با عنوان «کمپانی ایران و امریکا» برای توسعه و پیشرفت و حمل وسایل و تجهیزات کشاورزی به ایران تأسیس شد.[56] چند سال بعد در چارچوب خرید ماشینآلات کشاورزی از امریکا، وزارت خارجة ایران در نامهای از سفارت ایران در واشنگتن خواست اطلاعاتی در مورد کمپانی انترناسیونال هاردستر به این وزارت ارسال کند. در این نامه آمده بود که وزارت خارجه با مستر اونس، نمایندة امریکا پرشیان، و ولینمیت اندتردینگ برای خریداری ماشینآلات فلاحتی از کمپانی انترناسیونال هاردستر مشغول مذاکره است، اما چون وزیر جنگ (سردار سپه) از موفقیت کمپانی مزبور اطلاعات کافی ندارد و نیز برای اینکه در آتیه ندامتی حاصل نشود لازم است سفارت ایران در امریکا درخصوص ماشینآلات این کمپانی تحقیقات کافی بنماید که آیا آخرین و پیشرفتهترین ماشینآلات را داراست یا خیر.[57] حتی در این دوره کمپانیهایی به نام الاموپاکین دربارة خربزة ایران به تحقیق پرداختند.[58]
بدین ترتیب، در اواخر دورة قاجاریه کمپانیهای مختلفی از امریکا وارد ایران شدند و بسیاری از تجار امریکایی آمادگی و تمایل خود را برای خرید مواد خام صنعتی و کشاورزی، بهویژه پنبه، ابریشم و توتون، از ایران اعلام کردند.[59]
4-4. آگاهی از دانش نوین زراعی امریکا
گزارشهای سفرا و نمایندگان سیاسی ایران در واشنگتن حاوی اطلاعات مفیدی از پیشرفتهای امریکا در زمینة کشاورزی و زراعت هستند و این اطلاعات را از وسایل بااهمیت ترقی و ازدیاد ثروت مملکت حاصلخیزی مثل ایران میدانند. وزارت تجارت و فلاحت ایران در نامهای از علیقلیخان نبیلالدوله درخواست میکند درخصوص امور تجارتی و فلاحتی گزارشهایی ارسال کند. بدین ترتیب، علیقلیخان کتب و اوراق چاپی در موضوع زراعت و تجارت اتازونی و ۱۰۰ شمارة پیدرپی از مطالب فلاحتی امریکا را به ایران میفرستد. وی بر این باور بود از هزاران فایدة تجارت و زراعت همین یک فایده بس که سهولت نشر و ترقی آن از راهآهن سراسری بیشتر است.[60] بنابراین، ارسال کتابچههای فلاحتی از امریکا تقویت کشاورزی ایرانیان و آگاهی از فناوریهای امریکا را به همراه داشت.
علاوه بر علیقلیخان، دیپلماتهای دیگری نیز در تقویت کشاورزی ایران کوشیدند. از آن میان میتوان به صدیقالسلطنه سفیر ایران در واشنگتن اشاره کرد که چند رساله در مورد کشاورزی و انواع بذرها به ایران فرستاد. سفارت امریکا هم بنا به سفارش یکی از مأموران وزارت فلاحت و تجارت و فواید عامه مجلات وزارتی و دهاقین و سالنامة وزارت فلاحت امریکا را برای ایران ارسال کرده بود.[61] صدیقالسلطنه در ۱۳۳9ق جای خود را به حسین علایی داد. در زمان او هم این تلاشها ادامه یافت. علایی اطلاعات و دادههای ارزشمندی را در این خصوص از واشنگتن به وزارت فواید عامه ارسال کرد.[62] او در این زمینه بیشتر و جدیتر از سفرای قبل و بعد به عمل کرد و خدمات ارزندهای به ثمر رساند. علایی میکوشید در زمینههای متعدد ایران را از آخرین ترقیات زراعی امریکا مطلع سازد. برای نمونه نتیجة آخرین تحقیقات ادارة شناخت حشرات (معرفتالحشره)، وابسته به وزارت فلاحت امریکا، را به ایران ارسال کرد که احتمالاً دربارة سموم دفع آفتهای محصولات کشاورزی بود و به وزارت فلاحت توصیه کرد آن را ترجمه کند.[63] وی در اقدامی مهمتر ضمن ارسال چهل جلد کتابچة منتشرشده از طرف وزارت فلاحت امریکا گزارش میدهد که این کتابچهها اغلب حاوی مطالب مهمی هستند که به کار فلاحت هر مملکتی میخورد.[64] بنابراین، از گزارش سفیران ایران در واشنگتن معلوم میشود که آنها ضمن اشاره به پیشرفتهای افسانهوار امریکاییها در عرصة زراعت، کتابچههایی در این خصوص به ایران میفرستادند تا وزارت زراعت آنها را نشر دهد و ایرانیان نیز مانند امریکاییها از آنها استفاده کنند.
دیپلماتهای ایرانی در اواخر دورة قاجاریه معتقد بودند برای گسترش روابط دو کشور بایستی گروهی از ایرانیان در مدارس امریکا تربیت شوند و مدارسی به سبک نظام آموزشی امریکا در ولایات مختلفة ایران تأسیس گردند. و بنابراین، خواستار اعزام هرچه سریعتر محصلان به امریکا بودند. این در حالی بود که میسیون امریکا از زمان ورود به ایران در سال 1835 تا پایان حکومت قاجاریه سرگرم احداث مدارس امریکایی در جایجای ایران بود و تا آنجا که شواهد و مدارک نشان میدهند، روشهای آموزشی این مدارس بر پایة نظام آموزشی امریکا بود. با این حال روشن نیست منظور دیپلماتهای ایرانی مقیم واشنگتن از تأسیس مدارس امریکایی در ایران چه بوده است! برای نمونه علیقلیخان معتقد بود از نظر علمی و عملی و اخلاقی مدارس امریکا از تمام کشورهای جهان برتر است. حتی کشورهای اروپایی هم دانشجویان خود را برای تحصیل در تمامی رشتهها و علوم و فنون مهندسی و زراعی و فلاحت و غیره به این کشور اعزام میکنند. اما آنچه اهمیت داشت این بود که محصلان و افرادی که برای ادامة تحصیل علم به امریکا فرستاده میشدند بعد از مدتی به ایران برمیگشتند و منبع تحولی عظیم در جامعه بودند.[65] برخی از آنها با هدف تعلیم به دانشآموزان کتابهای زیادی از امریکا با خود میآوردند.[66] یکی از این دانشآموزان که رشتة زراعت را برای تحصیل انتخاب کرد جلیل هاشمزاده بود. او از جمله فارغالتحصیلان رشتة فلاحت در 1339ق بود که در آستانة بازگشت به ایران از وزارت معارف تقاضا کرد مبلغی برای خریداری ماشینآلات کشاورزی به او دهد تا ماشینآلات مورد نظر را که وجود آنها به نفع دولت است خریداری کند و با خود به ایران بیاورد.[67]
علایی، دیگر سفیر ایران در امریکا، بر لزوم تحصیل دانشآموزان ایرانی در رشتة زراعت تأکید میکرد و معتقد بود امریکا بیش از هر کشور دیگری به آموزش و تعلیم زراعت و فلاحت توجه میکند و مدارس آنها برای این فن از همة کشورهای دنیا کاملتر و عملیتر است. بنابراین، جوانان ایرانی باید در این رشتهها در امریکا تحصیل کنند، چون ترقیات آیندة ایران باید از طریق زراعت و فلاحت باشد.[68] از این رو، شمار محصلان ایرانی در رشتة فلاحت در امریکا بسیار زیاد بود.[69] شاید یکی از دلایلی که در اواخر دورة قاجاریه امریکاییها در ایران مدرسة فلاحت تأسیس کردند، حضور فارغالتحصیلان فراوانی از این رشته در ایران بود که در امریکا تحصیل کرده بودند و میخواستند به کمک امریکاییها این رشته را در ایران توسعه دهند.[70]
همچنین، بنا به نوشتة علیقلیخان، حدود سه هزار نفر ایرانی که عموماً از آسوریان ارومیه بودند، در بلاد مختلف امریکا پراکنده بودند. از این تعداد حدود 60 درصد به زراعت مشغول بودند.[71] سفیر ایران در واشنگتن درخواست میکند برای ایرانیان مقیم آنجا، در ایالات کالیفرنیا، کلونی تشکیل شود تا آنها ضمن یادگیری فنون کشاورزی این کشور موقع بازگشت به ایران بتوانند در این عرصه خدمت کنند.[72]
علاوه بر سفرا، مطبوعات هم بر ضرورت فرستادن محصل به امریکا و توجه به دانش زراعی این کشور تأکید میکردند و ثروت امریکا از زراعت را ثمرة علم و مدارس میدانستند. روزنامة چهرهنما مینویسد: «عایدی امریکا از برکت زراعت 40 میلیارد دلار بوده است. این ثمرة علم و نتایج مدارس [است] که بدبختانه هنوز با این همه هیاهوی عالمگیر، هموطنان ما گوششان را پنبة غفلت فرو گرفته و از شهد مصفای علم کامشان بهره ندیده است و مندرجات چهرهنما را یاوه میپندارند.»[73] طالبوف هم ضمن انتقاد از وضعیت علم و دانش در ایران، یکی از عوامل ثروت امریکا را توجه به دانش کشاورزی ذکر میکند.[74] علاوه بر فرستادن محصل به امریکا، روزنامهنگاران و دیپلماتها راهحل بسیاری از مشکلات ایران را انقلاب فلاحتی میدانستند و بر این باور بودند که ایجاد مدارس کوچک فلاحتی در شهرها و روستاها سبب میشود کودکان دهکده به اصول اکتشافات جدید فلاحتی آشنا شوند و فکر آنها روشن گردد.[75]
شکل دیگر بهرهمندی ایرانیان از فناوریهای زراعی امریکا همکاریهای متقابل در این زمینه بود. شرکت ایران در کنفرانسهای مختلف مهمترین بخش این همکاری بود:
شرکت ایرانیان در کنگرة آبیاری: یکی از کنگرههایی که در امریکا برگزار شد و ایران نیز در آن شرکت کرد، کنگرة آبیاری بود. علیقلیخان در دوم رمضان ۱۳۲۹ق از دولت ایران میخواهد نمایندهای را برای حضور در کنگرة ملی اجرای آب در شیکاگو معرفی کند. موضوع این کنگره زراعت و آبیاری اراضی غیرمزروعه و آباد ساختن اراضی بود و متخصصان ماهر و توانا از سراسر جهان در آن حاضر شده بودند. علیقلیخان بر این باور بود که چون آیندة ایران بسته به ترقی امور زراعتی است، بهتر است مقامات ایرانی از مذاکرات و نتایج اقدامات این کنگره مطلع و بهرهمند شوند. همچنین شرکت ایران در این کنگره سبب رواج و شهرت اسم ایران خواهد شد و نمایندة ایران خواهد توانست تجار معتبر و وزرای عمدة امریکا را که در آنجا حاضر میشوند ملاقات کند و آنها را به حضور در ایران و تجارت در آنجا وادارد. از اینها گذشته، قبول این دعوت از طرف ایران موجب افزایش مناسبات دوستانة میان امریکا و ایران خواهد شد. علیقلیخان ضمن برشمردن فواید بیشمار شرکت در کنگره، خاطرنشان ساخت دولت ایران بایستی هر فرصتی را که به تقویت روابط میان ایران و امریکا کمک میکند غنیمت بشمارد.[76]
شرکت ایران در کنگرة زراعت: در ۱۳۳۰ق دولت امریکا ایران را به کنگرة هفتم ملی زراعت بیآب (Dry Farming) دعوت کرد. در این کنگره نمایشگاهی هم دربارة زراعت بیآب برپا شد. از جمله افرادی که در این کنگره سخنرانی کرد، علیقلیخان شارژدافر سفارت ایران در واشنگتن بود.[77] در توضیح مسئلة کمآبی در ایران و واگذاری مأموریت نمایندگی ایران در این کنگره به میرزا علیقلیخان، گفته میشد شرکت در این کنگره برای دولت ایران علاوه بر منافع سیاسی، از نقطه نظر اقتصادی نهایت اهمیت را دارد، زیرا خاک ایران مانند برخی از نقاط امریکای شمالی خیلی کمآب و غیرمرطوب است و زراعت دیمی زیادی ندارد.[78]
این کنگرهها همچنان ادامه داشت، تا آنجا که مسیو جان کالدول، وزیر مختار امریکا در تهران، در نامهای به محتشمالسلطنه، وزیر امور خارجة ایران، از دولت خواست برای شرکت در کنگرة بینالمللی زراعت دیم که از ۲۷ سپتامبر تا ۸ اکتبر ۱۹۱۵ در دِنور کولورادو برگزار خواهد شد، نمایندهای را اعزام دارد. مقصود از زراعت دیم این بود که برای پیشرفت فن زراعت مخصوصاً در نواحی کمباران و کمآب و همچنین درخصوص حفظ رطوبت به روشهای علمی بهترین راهکارهای ممکن آموزش داده شود.[79]
در تداوم این روند، در هفت آوریل ۱۹۱۷م، کالدول در نامهای به وزارت امور خارجة ایران دعوت کرد که نمایندهای به کنگرة بینالمللی زراعت که در ۱۹۱۸م در پئوریا واقع در ایلینویز برگزار خواهد شد، اعزام دارد. مقرر بود در جریان این کنگره نمایشگاهی از محصولات فلاحتی هم در آن شهر برپا شود. بنا بود در این کنگره مسائلی چون شیوههای مختلف فلاحت و استفاده از ادوات کشت و غرس و حصار و روش مواظبت از باغ میوه و طرز انبار کردن محصولات باغی و زراعی و غیره بررسی شود. و همچنین برای تسهیل کار زارعین در نواحی کمباران راهکارهایی علمی برای حفظ رطوبت آموزش داده شود.[80] مقرر گشت مهدیخان امیر تومان، وزیر مختار وقت ایران در واشنگتن، بهعنوان نمایندة ایران در این کنگره شرکت کند. بنابراین، او دو ماه پیش از برگزاری کنگره در نامهای به وزارت فواید عامه تقاضا کرد بعضی اشیای مربوط به فلاحت را که بایستی در آنجا نمایش دهد برایش ارسال دارند.[81] وی همچنین تقاضا کرد از هر محصول زراعی و باغی معادل یک چارک از طریق پست به سفارت ایران در واشنگتن بفرستند تا او در نمایشگاه آنجا به تماشا بگذارد.[82] درخصوص زمان و چگونگی برگزاری این کنگره اطلاعاتی در دست نیست. اما همة این کنگرهها راهی برای پیشرفت ایران در عرصة کشاورزی باز کردند.
شرکت در کنگرة بینالمللی شیمی: یکی دیگر از کنگرهها برای توسعة زراعت، هشتمین کنگرة بینالمللی شیمی بود که در سپتامبر 1912م در واشنگتن و نیویورک برگزار شد و ایران برای نخستین بار در آن حضور یافت. علیقلیخان بر اهمیت و ضرورت حضور ایران در این کنفرانس تأکید کرد و خود در 11 شوال 1330ق به دعوت تفت، رئیس جمهور امریکا، در این کنگره شرکت نمود.[83]
کنفرانس تریاک: تریاک یکی از مهمترین محصولات کشاورزی تجاری ایران بود که استفادة تخدیری و دارویی از آن، سابقهای بس طولانی در ایران داشت. اما آغاز تجارت حقیقی تریاک را در ایران 1282ق ذکر کردهاند. در 1299ق صادرات تریاک و درآمد ناشی از آن به مرتبهای رسید که ناظران داخلی و خارجی همگی بر اهمیت و جایگاه آن در تجارت خارجی صحه گذاشتند.[84] وجود این محصول سبب شد ایران نیز همچون بسیاری از دیگر کشورها در این عرصه به تبادل نظر و گفتوگو با امریکا بپردازد.
امریکا نخستین بار در 1326ق/ 1907م ایران را به کنفرانس تریاک دعوت کرد و دولت ایران هم این دعوت را پذیرفت.[85] از جزئیات برگزاری این کنفرانس و نتایج احتمالی آن اطلاعی در دست نیست. اگرچه تریاک یک محصول زراعی و تجاری مهم بود، اما به نظر میرسد در این کنفرانسها بیشتر در باب هموارسازی یا ایجاد محدودیتهای حقوقی تولید و پخش این محصول بحث و گفتوگو میشد و نه دربارة راهکارهای بهبود و افزایش حجم تولید آن. این ادعا لااقل درخصوص کنفرانس اول 1329ق/ 1911م قابل دفاع است. نمایندة ایران در این کنفرانس میرزا محمودخان بود که به وزارت خارجه نوشت در این کنفرانس بیش از ۲۰۰ نفر شرکت کردهاند. بعد از این کنفرانس، در ۲۳ ژانویه ۱۹۱۲ قراردادی در مسئلة تریاک با قیوداتی چند به امضای نمایندگان دول مزبور رسید. نکتة جالب و قابل توجه گزارش میرزا محمودخان اشارة او به همراهی کامل نمایندة امریکا با نمایندة ایران و ضدیت نمایندگان روسیه، انگلیس و فرانسه با نمایندگان امریکا و ایران است.[86]
در کنفرانس بینالمللی تریاک که در سوم مارس ۱۹۱۵م تشکیل شد به موضوع ورود تریاک و کوکائین پرداخته شد. دولتهای شرکتکننده در این کنفرانس ملزم شدند برای تنظیم ورود تریاک و کوکائین و غیره پارهای اقدامات انجام دهند. بعد از مدتی شارژدافر امریکا در نامهای به وثوقالدوله، وزیر خارجة ایران، مینویسد: «معین بفرمایید با چه شرایطی میتوان تریاک و کوکائین را به این مملکت حمل کرد و ایران در تحت چه شرایطی ورود امتعة فوقالذکر را مجاز میشمارند.» به نظر میرسد وضع این قوانین اساساً برای جلوگیری و منع استعمال تریاک بود. در جواب کاردار امریکا آمده بود که در ایران چون استعمال تریاک و ترکیبات آن تا به حال آزاد بوده است، هنوز قوانینی شبیه به قوانین امریکا وجود ندارد، اما در ۱۳۲۹ق که اولیای امور تصمیم گرفتند از راه افزایش قیمت تریاک، مقدار استعمال آن را محدود کنند، مالیات جدیدی برای تریاک وضع شد و مقرر کردند بهتدریج در ظرف هفت سال بر میزان این مالیات بیفزایند و بعد از آن از استعمال تریاک جلوگیری کنند. بدیهی است در سال هشتم اگر در قانون ۱۳۲۹ق تغییری عارض نشود، نظامنامة لازم تهیه خواهد شد. فعلاً سوادی از قانون مصوبة ۱۳۲۹ق و نظامنامة اجرایی آن ارسال میشود تا در صورت لزوم به سفارت محترمة اتازونی ارسال فرمایند.[87]
با توجه به آنچه گفته شد، باید اذعان داشت از دورة ناصری به بعد بسیاری از متخصصان و نمایندگان سیاسی ایران در واشنگتن برای استفادة مناسب از کشاورزی، زمینههای گسترش روابط و بهرهمندی از دانش و فناوری پیشرفتة امریکا را فراهم کردند. آنها ضمن تأکید بر الگو قرار دادن اقتصاد کشاورزی امریکا تلاش کردند با اقداماتی چند از جمله ورود بذر و نهال امریکایی به ایران، ورود مستشاران فلاحتی و ماشینآلات کشاورزی از این کشور، فرستادن کتابچههای فلاحتی امریکا به ایران، فراهم آوردن تحصیل دانشآموزان ایرانی در رشتة زراعت در این کشور و شرکت در کنگرههای بینالمللی زراعت امریکا تغییرات جدی در کشاورزی ایران ایجاد کنند. البته ارزیابی دقیق تأثیرات عملی این رویکرد نیازمند بررسی دیگری است که خود مستلزم دسترسی به اسناد و مدارکی است که به هر دلیل فعلاً در دسترس نیستند. برای نمونه، به دلیل عدم دسترسی به اسناد، از جزئیات برگزاری و حضور ایران در کنفرانسهای امریکا و نتایج احتمالی آن اطلاعی در دست نیست. البته با توجه به آنچه گفته شد، به نظر میرسد در عمل نتایج نسبی از این تأثیرات حاصل شده است.
نتیجهگیری
به دنبال بازتاب گزارشهایی از پیشرفتهای حیرتانگیز اقتصاد کشاورزی امریکا، بهتدریج شناخت ایرانیان از امریکا در این عرصه کامل شد و این آگاهی خیلی سریع زمینة همکاری دو کشور را فراهم آورد. ایرانیان علاج عقبماندگیهای خود را در الگوبرداری از امریکا جستوجو میکردند. گزارشهای نمایندگان سیاسی ایران در امریکا، بهویژه علیقلیخان نبیلالدوله و حسین علایی، در کنار مطبوعات و روزنامههای آن دوره نقشی قطعی در روشنگری هیئت حاکمه و همچنین افکار عمومی از تحولات امریکا داشتند. مطبوعات ثروت و رفاه امریکاییها را از برکات نظام اقتصادی این کشور، بهویژه زراعت آن، میدانستند و نمایندگان سیاسی ایران در امریکا نیز با تأیید ضمنی این موارد، ضرورت بهرهمندی ایران از پیشرفتهای همهجانبة اقتصادی و تجاری امریکا را گوشزد میکردند. آنان بر ضرورت استخدام مستشاران فلاحتی و ایجاد و گسترش باب تجارت با امریکا بهشدت تأکید داشتند.
با دقت در آنچه گفته شد، باید پذیرفت ایرانیان بهواسطة گزارشهای مفصل و دقیق مطبوعات و نمایندگان سیاسی و غیره، اطلاع و شناخت نسبتاً دقیقی از نظام اقتصادی امریکا، بهویژه در عرصة زراعت و کشاورزی، پیدا نمودند و دولتمردان قاجاری نیز تحت تأثیر این فضای فکری از دانش و پیشرفتهای نوین امریکاییها در این عرصهها استقبال کردند. چنانکه در اواخر دورة قاجاریه محصلان زیادی از ایران برای آموزش رشتة تحصیلی فلاحت و زراعت به این کشور سفر کردند. زراعت و امور زراعی با ورود بذر و نهال گیاهان و درختان، ماشینآلات کشاورزی و همچنین رهنمودها و رسالههای علمی زراعی متحول شد. به جرئت میتوان گفت حداقل در ربع آخر دورة حکومت قاجاریه هیچ کشوری به اندازة امریکا در عرصة کشاورزی در مطبوعات مورد بررسی قرار نگرفت.
[1]. مجلس، ش 11، ج 4، 1329ق، ص 4.
[2]. ویلم فلور، کشاورزی ایران در دورة قاجار، ترجمة شهرام غلامی (تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1399)، ص 3-7.
[3]. حبلالمتین، س 19، ش 5، 1329ق، ص 15.
[4]. جان ویشارد، بیست سال در ایران، ترجمة علی پیرنیا (تهران: نوین، 1363)، ص 118.
[5]. مرد آزاد، ش 82، 1341ق، ص 11.
[6]. علیرضا ساعتچیان (گردآوری و ترجمه)، ایرانیان از نگاه امریکاییان (ایران عهد قاجار در روزنامههای امریکا)، (تهران: پارسه، 1397)، ص 96-97.
[7]. مجلس، ش 81، ج 2، 1326ق، ص 2.
[8]. کرنیلیوس فندیک، کشف القناع عن احوال الاقالیم و البقاع فی الترجمه مراه الوضیه فی الکره الارضیه، ترجمة فخرالدین بن ابیالقاسم الگلپایگانی (بمبئی: بینا، چاپ سنگی، 1231ق)، ص 208-209.
[9]. میرزا آقاخان مهندس میرپنجه محاسبالدوله، اصول علم جغرافیا (تهران: بینا، 1318ق)، ص 128-129.
[10]. ابن المرحوم الفاضل النحریر علیمحمد عبدالغفار، اصول علم جغرافیای طبیعی و سیاسی (طهران: بینا، 1298ق)، ص 133-135.
[11]. همان، ص 1.
[12]. همان، ص 255.
[13]. حاج میرزا محمدعلی معینالسلطنه، سفرنامة شیکاگو، به کوشش همایون شهیدی (تهران: علمی، 1363)، ص 13.
[14]. رضاقلیمیرزا نایبالایاله، سفرنامة رضاقلیمیرزا، به کوشش اصغر فرمانفرمایی قاجار (تهران: اساطیر، 1343)، ص 519.
[15]. تربیت، ش 133، ج 1، 1316ق، ص 531-532.
[16]. همان، ش 243، ج 2، 1319ق، ص 976.
[17]. وقایع اتفاقیه، ش 264، ج 2، 1270ق، ص 1138.
[18]. همان، ش 41، ج 1، 1268ق، ص 216.
[19]. بهار، س اول، ش 12، 1329ق، ص 766.
[20]. وقایع اتفاقیه، ش 201، ج 2، 1270ق، ص 1002.
[21]. مجلس، ش 81، ج 2، 1326ق، ص 2-3.
[22]. مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجة ایران، سال 1329، کارتن 20، پوشه 1، سند 277.
[23]. اختر، ش 34، ج 6، 1307ق، ص 4886.
[24]. مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجة ایران، سال 1329، کارتن 20، پوشه 1، سند 277.
[25]. همان، سند 275.
[26]. همان، سال 1301ش، کارتن 23، پوشه 1، سند 75.
[27]. ثریا، س 2، ش 37، 1318ق، ص 11.
[28]. حبلالمتین، س 9، ش 36، 1320ق، ص 4.
[29]. مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجة ایران، سال 1329ق، کارتن 20، پوشه 1، سند 273.
[30]. ابراهم و. ویلیامز جکسن، سفرنامة جکسن (ایران در گذشته و حال)، ترجمة منوچهر امیری، فریدون بدرهای (تهران: خوارزمی، 1357)، ص 64-65.
[31]. مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجة ایران، سال 1329، کارتن 20، پوشه 1، سند 275.
[32]. وقایع اتفاقیه، ش 390، ج 4، 1274ق، ص 2628.
[33]. همان، ش 36، ج 1، 1267ق، ص 186؛ فریدون آدمیت، امیرکبیر و ایران (تهران: خوارزمی، 1384)، ص 394.
[34]. وقایع اتفاقیه، ش 79، ج 1، 1268، ص 465.
[35]. مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجة ایران، سال 1319ق، کارتن 19، پوشه 2، سند 4.
[36]. همان، سال 1321 ق، کارتن 21، پوشه 5، سند 44.
[37]. همان، سال 1320ق، کارتن 10، پوشه 3، سند 80.
[38]. همان، سال 1321ق، کارتن 21، پوشه 5، سند 49، 22.
[39]. همان، پوشه 5، سند 24، 22.
[40]. همان، سال 1339ق، کارتن 10، پوشه 9، سند 1، 2.
[41]. همان، پوشه 1، سند 11.
[42]. حاج مهدیقلی هدایت (مخبرالسلطنه)، خاطرات و خطرات (تهران: زوار، 1385)، ص 75-76.
[43]. مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجة ایران، سال 1329، کارتن 20، پوشه 1، سند 275.
[44]. همان، سال 1339، کارتن 37، پوشه 2، سند 1.
[45]. همان، کارتن 41، پوشه 22، سند 31.
[46]. برای اطلاع بیشتر بنگرید به: داریوش رحمانیان، فرشته جهانی، «بازتاب نظام آموزشی امریکا در اندیشة ایرانیان دورة قاجاریه و نتایج آن»، جستارهای تاریخی، دورة 11، ش 1، ش پیاپی 1 (بهار و تابستان 1399)، ص 7.
[47]. حسین رامتین، امریکاییها در ایران (تهران: بینا، 1341)، ص 2.
[48]. مرد آزاد، ش 85، 1341ق، ص 1-2.
[49]. نامة فرنگستان، س اول، ش 1، 1303ش، ص 25-26.
[50]. مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجة ایران ، سال 1304ق، کارتن 19، پوشه 19، سند 6-2.
[51]. اختر، س 15، ش 1، ج 6، 1306ق، ص 4296-4297.
[52]. همان، س 17، ش 17، ج 7، 1308ق، ص 5146.
[53]. محمدحسنخان اعتمادالسلطنه، المآثار و الآثار (چهل سال تاریخ ایران)، به کوشش ایرج افشار، ج 1 (تهران: اساطیر، 1363)، ص 155.
[54]. مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجة ایران، سال 1319ق، کارتن 20، پوشه 12، سند 30 ، 1/30.
[55]. مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجة ایران، سال 1321ق، کارتن 21، پوشه 3، سند 126.
[56]. همان، سال 1338ق، کارتن 69، پوشه 1، سند 9.
[57]. همان، سال 1301ش، کارتن 23، پوشه 5، سند 19.
[58]. همان، سال 1300ش، کارتن 23، پوشه 2، سند 5.
[59]. همان، کارتن 22، پوشه 1، سند 4.
[60]. همان، سال 1329ق، کارتن 20، پوشه 1، سند 278.
[61]. همان، سند 8-1.
[62]. همان، سال 1339ق، کارتن 22، پوشه 1، سند 96، 105.
[63]. همان، سال 1301ش، کارتن 23، پوشه 1، سند 94.
[64]. همان، سند 120، 119.
[65]. مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجة ایران، سال 1329ق، کارتن 36، پوشه 14، سند 19.
[66]. همان، سال 1332ق، کارتن 27، پوشه 11، سند 8.
[67]. همان، سال 1339ق، کارتن 30، پوشه 10، سند 9، 3.
[68]. سازمان اسناد و کتابخانة ملی جمهوری اسلامی، سند شماره 5423/293.
[69]. مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجة ایران، سال 1338ق، کارتن 30، پوشه 19، سند 5.
[70]. همان، سال 1301ش، کارتن 10، پوشه 12، سند 1.
[71]. همان، سال 1329ق، کارتن 20، پوشه 1، سند 358.
[72]. همان، کارتن 29، پوشه 1، سند 359، 361.
[73]. چهرهنما، س10، ش 23، ج 3، 1332ق، ص 11.
[74]. عبدالرحیم طالبوف، کتاب احمد، با مقدمه و حواشی باقر مؤمنی (تهران: شبگیر، 1356)، ص 96.
[75]. نامة فرنگستان، س اول، ش 1، 1303ش، ص 25 و 26.
[76]. مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجة ایران، سال 1329ق، کارتن 59، پوشه 28، سند 12.
[77]. مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجة ایران، سال 1330ق، کارتن 21، پوشه 2، سند 167.
[78]. همان، کارتن 59، پوشه 59، سند 3.
[79]. همان، سال 1333ق، کارتن 58، پوشه 3، سند 196.
[80]. همان، سال 1335ق، کارتن 51، پوشه 7، سند 1-3.
[81]. همان، کارتن 59، پوشه 6، سند 10.
[82]. همان، سند 14.
[83]. همان، سال 1329ق، کارتن 59، پوشه 21، سند 4، 5؛ همان، سال 1330ق، کارتن 59، پوشه 16، سند 6 و 1/6. علیقلیخان نبیلالدوله در پایان این کنگره، با توجه به اهمیت و فواید آن، چند فقره کتابچه دربارة کنگرة شیمی به ایران فرستاد.
[84]. قباد منصوربخت، «کشاورزی تجاری در دورة قاجاریه»، تاریخ ایران، ش 5 (تابستان 1388)، ص 133-135.
[85]. مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجة ایران، سال 1326ق، کارتن 25، پوشه 18، سند 84.
.[86]همان، سال 1330ق، کارتن 59، پوشه 3، سند 10.
[87]. همان، سال 1335ق، کارتن 59، پوشه 4، سند 3، 9.