Document Type : Research Paper
Author
Assistant Professor, History Department, Faculty of Literature and Human Sciences, Shahid Beheshti University, Tehran, Iran.
Abstract
Keywords
Main Subjects
مقدمه
اکتشافات جغرافیایی و به دنبال آن گسترش سرزمینی توسط اروپاییان بر عرصۀ اقتصادی نیز اثر گذاشت و بر تعمیق بحران میان دولتهای اروپایی افزود. بنابراین، میان اروپاییان بر سر محمولههای وارداتی از آسیا رقابتهای سختی درگرفت (فوگل، 1393، 1/ 627-628). افزایش حجم و تعدد مناطق تجاری اروپایی و افزایش سرمایۀ در گردش، از عوامل اصلی پدیدآورندۀ عصر جدید سرمایهداری بازرگانی در اقتصاد جهانی بود (همان، 627). سلطه بر دریاهای آزاد نیز که از قرن پانزدهم میلادی شروع شده بود، موجب برتری جهانی اروپا از نظر سیاسی و اقتصادی شد که تا چندین قرن ادامه داشت (برودل، 1372، 402). علاوه بر اینها، باید به نقش مذهب هم اشاره کرد. پس از اصلاحات مذهبی در اروپا، دو کشور انگلستان و هلند پروتستانی شدند و هلند از میان فرقههای پروتستان، آیین کالونیسم را پذیرفت، آیینی که روحیۀ تجارت را ترغیب میکرد (وبر، 1385، 48). بنابراین، اخلاق پروتستان با روحیۀ سرمایهداری مطابقت پیدا کرد، چنانکه وبر معتقد است کالونیسم نیرو و انگیزۀ کارفرمای سرمایهداری را فراهم کرد (همان، 7). در حقیقت، باوری که در سدههای شانزدهم و هفدهم به کشمکشهای سیاسی، فرهنگی و حتی اقتصادی در پیشرفتهترین کشورهای متمدن سرمایهداری، یعنی هلند و انگلستان و فرانسه، دامن زد، کالونیسم بود (همان، 116). اما هلندیها در نشان دادن تساهل مذهبی بینظیر بودند و جوامع کاتولیک و سایر فرقههای پروتستانی و حتی یهودیان در هلند، و مخصوصاً آمستردام، احساس آزادی نسبی میکردند (فوگل، 1393، 2/ 709). این امر یکی از عوامل موفقیت هلندیها در تجارت و بازرگانی بود. آمستردام بهشت اقلیتهای مذهبی شد و شماری از پناهندگان ثروتمند را با پول کافی برای سرمایهگذاری در خود جای داد (همان، 711). این تحولات موجب شد بورژوازی تجاری در غرب شکل بگیرد و اروپاییان به سوی شرق، از جمله ایران، سرازیر شوند.
ایران به دلیل موقعیت استراتژیک خود از قدیم کانون تجارت شرق و غرب بود. اهمیت این مرکزیت با تأسیس حکومت صفویان در اوایل قرن دهم هجری/ شانزدهم میلادی و همزمانی آن با تحولات اقتصادی در غرب بیشتر شد. در تاریخ اقتصادی جهان، قرن هفدهم میلادی قرن تولد کمپانیهاست. چشمانداز سهم بردن از تجارت پرسود ادویۀ آسیا، انگلیسیها و هلندیها را بر آن داشت تا وارد تجارت در آن سوی دماغۀ امیدنیک شوند و تجارت انحصاری شرق را به دست گیرند. رسیدن آنها به سواحل خلیجفارس در اوایل قرن یازدهم هجری/ هفدهم میلادی، نقطۀ آغاز روابط طولانیمدت نخبگان سیاسی و اقتصادی ایران با بنگاههای تجاری است که مجهز به اشکال جدیدی از دانش و قدرت بودند.
کمپانی هند شرقی انگلیس[1] (E.I.C) پس از استقرار در هند در دهۀ اول قرن هفدهم میلادی، به دلیل مستعد بودن شرایط تجاری ایران و نیز موقعیت استراتژیکی آن به دلیل نزدیکی به خلیجفارس، این کشور را برای فعالیتهای تجاری خود انتخاب نمود و با جلب نظر شاه عباس یکم (حک: 996-1038ق/ 1588-1629م) که در اندیشۀ رونق بخشیدن به تجارت خارجی ایران به ویژه از راه تجارت ابریشم بود، وارد مدار اقتصادی و تجاری ایران گردید. شاه عباس به منظور برقراری موازنۀ قدرت و کاستن از نفوذ کمپانی هند شرقی انگلیس و استفاده از رقابت میان کمپانیهای تجاری، در سال 1033ق/ 1623م قراردادی با کمپانی هند شرقی هلند[2] (V.O.C) امضا نمود. کمپانی هلند که به نظر میرسید ثروتمندتر و سازمانیافتهتر از کمپانی انگلیسی باشد، قصد داشت منافعی را که به زیان پرتغال به دست آورده یکپارچه کند و از ثروتهای شرق دور بهرهبرداری نماید. متنفذان ثروتمند و صاحب اختیار این کمپانی بر حکومت هلند نیز مسلط بودند. بنابراین، این کمپانی نه تنها انحصار تمام تجارت آسیا را به خود اختصاص داد، بلکه حق اعلان جنگ و اعطای پیمان صلح و جنگ و تأسیس بنگاههای تجاری و نظامی را در دست گرفت (فوگل، 1393، 2/ 718). غالباً سدۀ هفدهم میلادی را به دلیل تفوق تجاری هلندیها، عصر زرین جمهوری هلند خواندهاند (همان، 718).
ایران عصر صفوی از این زمان محل رقابت تجاری این دو کمپانی گردید و این رقابتها در دورۀ شاه صفی (حک: 1038-1052ق/ 1629-1642م) و شاه عباس دوم (1052-1077ق/ 1642-1666م) تداوم یافت. در این دوره، همانند دورۀ شاه عباس یکم، قراردادهای تجاری بر مبنای ابریشم بود. ابریشم منبع محوری کسب درآمد حکومت صفویان و کالای اساسی در مراودات تجاری میان ایران و کمپانیهای هند شرقی به شمار میرفت.
مقالۀ حاضر در پی پاسخگویی به این سؤال است که چه عواملی در شکلگیری و تداوم رقابت تجاری میان کمپانی هند شرقی انگلیس و هلند در دورۀ شاه صفی و شاه عباس دوم تأثیرگذار بودند؟ لغو انحصار صادرات ابریشم توسط شاه صفی، قراردادهای تجاری دولت ایران با کمپانیها، دارا بودن پول نقد (نقدینگی)، جنگهای انگلستان و هلند در اروپا و خلیجفارس، صادرات و واردات کالا توسط کمپانیها از عوامل مؤثر در رقابت تجاری کمپانیهای انگلیسی و هلندی در دورۀ شاه صفی و شاه عباس دوم بودند. البته کمپانی هند شرقی هلند در این دوره قدرت برتر تجاری ایران بود. این کمپانی به دلیل دارا بودن نقدینگی و سرمایۀ بیشتر، داشتن کشتیهای مجهز تجاری ـ نظامی و برخورداری از قدرت دیپلماسی و چانهزنی بیشتر در مذاکرات با دربار صفوی، از نظر تجاری بر کمپانی انگلیسی برتری داشت.
تاکنون پژوهشی مستقل و جامع در باب این موضوع انجام نگرفته است. با وجود این، برخی از پژوهشهای ایرانی و غیرایرانی به کلیاتی از رقابت تجاری میان کمپانیهای هند شرقی انگلیس و هلند پرداختهاند. نوائی (1387) در کتاب روابط سیاسی و اقتصادی ایران در دورۀ صفویه به صورت گذرا و توصیفی به روابط میان صفویان و این کمپانیها اشاره کرده است. فلسفی (1316) نیز در کتاب تاریخ روابط ایران و اروپا مناسبات این کمپانیها با دربار صفوی را به اختصار بررسی کرده است. یکی از پژوهشهای جدید اثر برازش (1392) با عنوان روابط سیاسی و دیپلماتیک ایران و جهان در عهد صفویه است که حاوی اطلاعات ارزشمندی دربارۀ روابط میان شاه صفی و شاه عباس دوم با کمپانیهای هند شرقی انگلیس و هلند است. نویسندۀ کتاب سعی کرده توصیفی وقایعنگارانه از مناسبات به دست دهد که گرچه فاقد تحلیل است، اما به دلیل استناد به منابع متنوع و متعدد شایان توجه است. لوفت (1380) نیز در کتاب ایران در عهد شاه عباس دوم به روابط میان این شاه و کمپانیهای هند شرقی میپردازد و به رقابت تجاری این کمپانی در عصر شاه عباس دوم اشاراتی دارد. کتاب لوریمر (1388) با عنوان وقایعنگاری خلیجفارس اثر ارزندهای است که به صورت سالشمار با تکیه بر تجارت دریایی خلیجفارس و نقش کمپانیها در این تجارت تدوین شده است. این اثر بهرغم داشتن اطلاعات درخور توجه، فاقد تحلیل و منابع مورد استفاده است. عقیل (1391) در کتاب رقابت بینالمللی در خلیجفارس 1622-1763 به رقابت تجاری میان این کمپانیها در دورۀ شاه صفی و شاه عباس دوم با استفاده از منابع مستند اشاره کرده که حاوی اطلاعات ارزشمندی است. فریر (1380) در مقالۀ «تجارت در دورۀ صفویان»، مندرج در تاریخ ایران دورۀ صفویان از مجموعۀ تاریخ کمبریج، ضمن اینکه اوضاع تجارت خارجی صفویان را بررسی کرده، به شیوههای تجارت کمپانیها و رقابت آنها در حوزۀ صادرات و واردات کالاها پرداخته است. به باور او، کمپانی هند شرقی هلند در این دوره مقام اول را در تجارت خارجی ایران داشته است. از میان پژوهشهای متعددی که متی انجام داده است میتوان به کتاب سیاست تجاری در ایران عصر صفوی: ابریشم در برابر نقره (1600-1730) (1401) اشاره کرد. حجم اطلاعاتی که متی در مورد رقابت تجاری کمپانیهای هند شرقی انگلیس و هلند در این بازه زمانی به دست داده، شایان توجه بسیار است. اطلاعات او متکی بر اسناد و مدارک آرشیوی کشورهای انگلستان و هلند است که از دسترسی محققان ایرانی به دور مانده و این مسئله دلیلی بر اهمیت و متمایز بودن پژوهشهای متی در این حوزه است. احمدی و زارعیان جهرمی (1390) در مقالهای با عنوان «بررسی شیوۀ تجارت کمپانیهای هند شرقی و تأثیر آن بر تجارت دریایی خلیجفارس در عصر صفویه» به رقابت تجاری این کمپانی در ایران عصر صفوی پرداخته و شیوۀ تجارت این کمپانی را بر رونق و پیشرفت تجاری بنادر خلیجفارس در این دوره مؤثر دانستهاند.
کتاب استینزگارد، مورخ دانمارکی، با عنوان Carrac Carvans and Companies: the structural crisis in the European (1973) نیز به دلیل دسترسی نویسنده به بایگانی کمپانیها حائز اهمیت است. نویسنده در این اثر به بخشی از رقابت تجاری این کمپانیها اشاره کرده و به ویژه اطلاعات درخوری دربارۀ میزان صادرات و واردات کمپانیها، به خصوص در زمینۀ صادرات ابریشم، در دورۀ شاه عباس یکم، شاه صفی و سالهای آغازین حکومت شاه عباس دوم به دست داده است. . فلور (1996) در مقالۀ “The Dutch and the Persian Silk Trade” براساس آرشیوهای کمپانی هند شرقی هلند به رقابت این کمپانیها با تکیه بر تجارت ابریشم پرداخته است. “Safavid Iran search for Silver and Gold” عنوان مقالۀ مشترکی از فلور و کلاوسون (2000) است. نویسندگان با تکیه بر مسئلۀ کمبود مسکوکات طلا و نقره در ایران و تلاش حکومت صفوی برای رفع این نقیصه در پرتو تجارت با کمپانیهای هند شرقی، رقابت این کمپانیها را در خروج این مسکوکات از ایران بررسی میکنند. همچنین فلور (2022) در مقالۀ “Trade in Safavid Iran”به موضوع تجارت در ایران عصر صفوی به ویژه تجارت خارجی میپردازد و در پرتو آن اشاراتی به رقابت کمپانیها در عرصۀ تجاری ایران دارد.
هدف مقالۀ حاضر، فارغ از مواردی که برشمرده شد، بررسی روابط میان کمپانیها با دربار صفوی نیست، بلکه بررسی عوامل تأثیرگذار در رقابت تجاری میان کمپانیهای هند شرقی انگلیس و هلند در بازۀ زمانی مورد بررسی این پژوهش است که عموماً مورد توجه پژوهشگران نبوده است و میتواند کمبود پژوهشی در این زمینه را تا حدودی برطرف نماید. روش پژوهش به لحاظ ماهیت موضوع که تاریخی است، در مرحلۀ گردآوری اطلاعات به روش کتابخانهای و در مرحلۀ بررسی و تبیین موضوع به شیوۀ توصیفی ـ تحلیلی بوده است.
عوامل مؤثر بر رقابت تجاری کمپانیهای هند شرقی انگلیس و هلند
ابریشم باارزشترین محصول صادراتی ایران در دورۀ صفوی بود[3] که شاه عباس یکم در سال 1028ق/ 1619م صادرات آن را در انحصار خود درآورد. استاینمن، محقق انگلیسی، در مورد تجارت ابریشم در قرن هفدهم میلادی معتقد است که تجارت ابریشم عنصر مهمی در تاریخ اقتصادی جهان در طی دورهای است که مورخان غربی آن را دورۀ توسعه و گسترش نامیدهاند (Steinmann, 1987, 68). این سیاست شاه عباس مورد توجه نویسندگان غربی قرار گرفته است. استاینمن تسلط شاه بر تجارت ابریشم را بخشی از تمرکزگرایی او میداند (Ibid) و متی افزایش درآمد از طریق به حداکثر رساندن ورود طلا و نقره به ایران را هدف اصلی این سیاست شاه قلمداد میکند (متی، 1388، 161). فریر منافع مالی را چندان در این تصمیم شاه دخیل نمیداند (فریر، 1380، 274). اما رونق اقتصادی حاصل از این سیاست در این دوره نشان میدهد که انحصار صادرات ابریشم شیوهای موفقیتآمیز بوده است. حتی سِر توماس هربرت، از اعضای هیئت سفارت انگلستان در ایران عصر شاه عباس یکم، و شاردن این سیاست شاه را تحسین کردهاند (شاردن، 1374، 2/899؛ Herbert, 2005, 123).
شاه صفی این سیاست را لغو کرد. مورخان درباری صفویان، این اقدام شاه را خیرخواهانه، با هدف رعیتپروری و جلب نظر مردم و بهبود وضعیت تجار و تولیدکنندگان ابریشم قلمداد کردهاند (خواجگی اصفهانی، 1368، 39؛ سوانحنگار تفرشی، 1388، 223؛ حسینی استرآبادی، 1364، 236). البته این سیاست به این معنا نبود که دیگر شاه در تجارت ابریشم دخالتی نمیکند، زیرا کمپانی هند شرقی انگلیس و هلند همچنان طبق قرارداد میبایستی ابریشم مورد نظر خود را از شاه خریداری میکردند. با وجود این، کمپانیها از شرایط جدید خشنود نبودند. تجار کمپانی انگلیس معتقد بودند این کار نوکیسگان را وارد بازار خواهد کرد. آنها ارامنه و تجار گیلان را محرک شاه صفی در اجرای این سیاست میدانستند (فریر، 1380، 247-248). به گفتۀ فلور، لغو انحصار تجارت ابریشم به این دلیل نبود که شاه صفی نسبت به شاه عباس به پول کمتری نیاز داشت، بلکه انحصار صادرات ابریشم با فروش قراردادهای منعقدشده بین ایران و کمپانیها ترکیب میشد که برای خزانۀ شاهی سودآوری کمتری داشت و در واقع بیشتر مشکلساز بود تا اینکه سود و منفعتی داشته باشد. انحصار تجارت ابریشم در دورۀ شاه عباس بیشتر به این دلیل اهمیت داشت که پرتغالیها به عنوان واسطه (دلال) حذف میشدند (Floor, 2006, 234-235).
به نظر میرسد ارامنۀ جلفا بیشترین نفع را از کاهش نقش شاه در تجارت میبردند و تجارت آزاد را بر ارتباط با دربار سلطنتی که محدودیتهایش بر مزایایش میچربید، ترجیح میدادند. الغای انحصار صادرات ابریشم با نفوذی که ارامنه توانستند بر حکومت جدید اعمال کنند، در ارتباط بود (متی، 1401، 239). پیامد این سیاست، کاهش درآمد شاه صفی از تجارت ابریشم بود، اما او برای جبران، عوارض سنگینی بر خرید ابریشم از بازار آزاد وضع کرد (اولئاریوس، 1363، 320). همین مسئله سبب شد کمپانیها، به ویژه کمپانی هند شرقی انگلیس، به دلیل کمبود پول نقد، تمایل چندانی به خرید ابریشم از بازار آزاد نداشته باشند. علاوه بر این، مشکل دیگرِ کمپانیها بینظمی دربار در تحویل ابریشم به آنها بود. نمایندۀ کمپانی هند شرقی انگلیس در یکی از نامههایی که در سال 1047ق/ 1638م از اصفهان به مدیران کمپانی مینویسد، این مشکل را چنین بیان میکند: «میان این شاه با شاه قبلی (شاه عباس یکم) شباهتی وجود ندارد. شاه قبلی کل تجارت ابریشم را در انحصار خود داشت و بدین وسیله همیشه انبارهای ابریشم را برای تحویل دادن در زمان مناسب آماده داشت، اما این شاه ابتدا قرارداد میبندد، سپس تصمیم به خرید ابریشم میگیرد» (Steensgaard,1973, 338).
بنابراین، لغو انحصار صادرات ابریشم هم برقراری ارتباط منظم با مراکز تولید ابریشم را دشوار میساخت و هم هزینۀ زیادی را روی دوش کمپانیهای هند شرقی میگذاشت. زدوبندهای سیاسی، سوءاستفادۀ کارگزاران داخلی برای دریافت رشوه، نبود نظارت کافی بر کیفیت محصولات، تأخیر در عرضۀ کالاهای توافقشده براساس قرارداد با کمپانیها هم بر قیمت ابریشم تأثیر میگذاشت و هم از تقاضای خرید میکاست، زیرا عرضۀ محصولات نامرغوب با قیمت بالا برای خریداران مقرون به صرفه نبود و این مسئله با اعتراض کمپانیهای هند شرقی مواجه میشد. این وضعیت تا حدودی نتیجۀ سیاست نامشخص اقتصادی شاه صفی به ویژه در کنترل اوضاع تجاری بود (ثواقب، 1385، 23-24).
مبنای تجارت کمپانیهای هند شرقی انگلیس و هلند در ایران، قراردادهای تجاری بود. طبق رسم معمول دربار ایران، با به سلطنت رسیدن شاه جدید، تمام قراردادهای تجاری قبلی تجدید میشدند و به تأیید شاه جدید میرسیدند. بنابراین، با روی کار آمدن شاه صفی، کمپانیها تلاش خود را برای تجدید قرارداد و امتیازانی که در دورۀ شاه عباس یکم به آنها داده شده بود، آغاز کردند.
شاه صفی در شوال 1038ق/ مه 1629م قرارداد کمپانی هند شرقی انگلیس را در هفده ماده تمدید کرد.[4] طبق این قرارداد، تجار انگلیسی حق داشتند در سراسر ایران آزادانه تجارت کنند و همراه خود اسلحه داشته باشند و دعاوی ایشان توسط نمایندۀ خودشان حل و فصل شود. همچنین در همۀ شهرهای ایران اجازۀ تأسیس شعبانی را یافتند. علاوه بر اینها، فریر به امتیاز انگلیسیها برای داشتن قبرستانی مخصوص به خود اشاره میکند (Ferrier, 1986, 53). به غیر از این نوع قراردادها که ابزار اصلی تجارت منظم میان ایران و کمپانیها بود، شاه احکام و فرمانهایی در مورد بازرگانان کمپانی صادر کرد که این احکام ناظر بر اجرای فرمانهای شاهانه بود.[5] فریر همچنین به نوع سومی از مجوزها اشاره میکند که با قراردادهای درباری سروکار داشت. این قراردادها عموماً دارای شرایط و موادی بود دربارۀ فروش ابریشم ایران در ازای کالا و یا بخشی که با پول نقد مبادله میشد و یا شامل دستوراتی برای برخی از مأمورین ایرانی و یا تجار بود تا مقدار معینی از ابریشم را برای کمپانیها تهیه و تدارک ببینند (فریر، 1380، 277). برای نمونه در یکی از این قراردادها کمپانی انگلیسی باید یک چهارم قیمت ابریشم را با پول نقد میپرداخت، اما به نظر میرسد مقامات صفویه به بخشی از مفاد این قرارداد عمل نکردند و نمایندگان کمپانی با حمایت امام قلیخان قرارداد جدیدی با دولت ایران منعقد کردند. بر طبق این قرارداد جدید، در مقابل 23 هزار تومان که سه چهارم آن به صورت جنس (ماهوت، پارچههای کشمیری و قلع (حلبی)) و یک چهارم آن به صورت پول نقد بود، دولت ایران متعهد شد 400 عدل[6] ابریشم گیلان را به قیمت 37 تومان و 600 عدل ابریشم شروان را به قیمت 43 تومان به انگلیسیها بفروشد. همچنین طی قرارداد دیگری مقرر شد دربار صفوی، به مدت دو سال، سالانه 400 عدل ابریشم را به قیمت 40 تومان در مقابل همان نسبت کالا و پول نقد به کمپانی تحویل دهد (متی، 1401، 263).
به رغم اینکه شاه صفی در حکمی به تجار کمپانی انگلیسی اطمینان داده بود که میتوانند آزادانه در سراسر کشور ایران به تجارت بپردازند و طبق قرارداد مشغول معامله و کار خود باشند (افشار، 1380، 1/ 14)، اما در عمل اینگونه نبود و کمپانی هند شرقی انگلیس از ناپایبندی دولت ایران به قرارداد شاکی بود. اوضاع نامساعد این کمپانی در ایران، تجار را واداشت که از پادشاه انگلستان، چارلز اول، تقاضا کنند نامهای به شاه ایران بنویسد و رعایت منافع کمپانی را توصیه کند. بنابراین، چارلز اول در نامهای که به تاریخ شوال 1044ق/ مارس 1635م به شاه صفی نوشت، گله کرد که به تجار انگلیسی برخلاف فرامین شاه و قرارداد فیمابین، در موقع معین و به اندازۀ کافی ابریشم تحویل داده نمیشود و از شاه ایران خواست رعایت حال بازرگانان انگلیسی را بکند و از آنها حمایت نماید (فلسفی، 1316، 154؛ برازش، 1392، 750).
چون دربار صفوی در دورۀ شاه صفی به دلایلی نمیتوانست طبق قرارداد، ابریشمهای مورد نیاز کمپانی هند شرقی انگلیس را تأمین کند، نمایندگان کمپانی همواره در حال چانهزنی برای بستن یک قرارداد مطلوب بودند. در سال 1046ق، ویلیام گیبسون[7]، نمایندۀ کمپانی، قراردادی با شاه بست که طبق آن مقرر شد دولت ایران در یک دورۀ سه ساله دو هزار عدل ابریشم به قیمت 42 تومان برای هر «بار» تحویل دهد و در ازای آن، معادل 28 هزار تومان دریافت کند که یک سوم آن به صورت پول نقد و بقیهاش به صورت کالای انگلیسی باشد (متی، 1401، 269).[8] اما این قرارداد هم به سرنوشت قراردادهای پیشین دچار شد و شاه صفی آن مقدار ابریشم را که در قرارداد قید شده بود تحویل نداد و مقادیر زیادی کالای غیرقابل فروش روی دست کمپانی گذاشت (همان). آخرین قرارداد کمپانی هند شرقی انگلیس با دولت ایران در دورۀ شاه صفی، در سال 1048ق/ 1638م میان مری، نمایندۀ کمپانی، و ساروتقی اعتمادالدوله بسته شد. به گفتۀ استینزگارد، مری به منظور خلاص شدن از پارچههایی که در انبار کمپانی باقی مانده بود و نیز برای جبران بدهیهایش، قراردادی با ساروتقی امضا کرد و همۀ پارچهها و قلعها را همراه با مقداری پول نقد و دویست تومان رشوه به اعتمادالدوله داد (Steensgaard, 1973, 389-390). متی توصیف دقیقتری از این قرارداد به دست میدهد: «قرارداد برای خرید 600 عدل ابریشم منعقد گردید و قرار شد که قیمت هر عدل ابریشم 50 تومان باشد و یک سوم آن به صورت نقد و مابقی به صورت جنس (کالا) باشد» (متی، 1401، 270). تلاشهای کمپانی برای خرید ابریشم به قیمتی کمتر از 50 تومان برای هر «بار» و نیز حداقل پول نقد در معاملات نتیجه نداد و کمپانی انگلیس همواره نسبت به کمپانی هلند پول بیشتری برای خرید ابریشم ایران میداد.
رقابت میان دو کمپانی انگلیسی و هلندی برای بستن قراردادی مطلوب با دربار در حوزۀ تجارت، به ویژه تجارت ابریشم، یکی از وجوه مشخصۀ این کمپانیها در ایران عصر صفوی است. البته کمپانی هلندی به دلیل امکانات بیشتر و سیاستهای سوداگرایانهتر و اغواگرانهتر بهتر با مسئولان امور تجاری دولت کنار میآمد (کیوان، 1383، 788-789) و قدرت چانهزنی بهتر و بیشتری در مذاکرات و عقد قرارداد با دولت ایران داشت.
اولین نمایندۀ کمپانی هند شرقی هلند که با شاه صفی به توافقاتی دست یافت، آنتونیو دل کورت[9] بود. او هرچند نتوانست قرارداد سال 1033ق/ 1623م را به طور رسمی تمدید کند،[10] فرمان آزادی تجارت هلندیها در سراسر خاک ایران و معافیت آنها از عوارض راهداری را از شاه گرفت (متی، 1401، 248). نمایندۀ بعدی کمپانی نیکولاس جاکوب اورشی (اوورسخی)[11] بود که توانست با زیرکی تمام شاه صفی را راضی کند هلندیها را از پرداخت حقوق گمرکی و عوارض راهداری معاف نماید و در سال 1043ق/ 1634م توانست جمعاً حدود 870 عدل ابریشم به دست آورد (همان، 250)، در حالی که کمپانی هند شرقی انگلیس در این سال توانست تنها 110 عدل ابریشم به دست آورد (Floor, 1996, 341).
بیشک بخشی از برتری تجاری کمپانی هند شرقی هلند بر همتای انگلیسیاش مرهون قدرت چانهزنی بیشتر و دیپلماسی قویتر نمایندگان کمپانی هلندی در مذاکرات برای عقد قراردادهای تجاری با دولت ایران بود که کمپانی انگلیسی این قدرت را نداشت. کمپانی هند شرقی انگلیس با به سلطنت رسیدن شاه عباس دوم درصدد برآمد امتیازات پیشین خود را تمدید کند. اما نمایندگان آن به نامهای کوردینگتون و آدلِر بدون حصول نتیجه به انگلستان بازگشتند و درخواست آنها برای معافیت مالیاتی کالاهایشان رد شد (متی، 1401، 308). هرچند شاه عباس دوم احکامی در باب همکاری و توجه به تجار کمپانی هند شرقی انگلیس صادر کرد،[12] کمپانی در عمل در این دوره هیچ ابریشمی از ایران صادر ننمود، چون اساساً هیچ قرارداد تجاری با دربار صفوی امضا نکرد. عوامل دیگری نیز در این امر دخیل بودند که در ادامه بدان اشاره خواهد شد. دربار صفویان نیز به ضعف کمپانی انگلیسی پی برده بود. به همین دلیل بود که محمدبیگ، وزیر اعظم، در دیدار با نمایندۀ کمپانی، اندریوز، به درخواستهای او مبنی بر تجدید امتیازات پیشین وقعی ننهاد و به او گفت: «برای شاه وی ننگ است که به ملت انگلیس که دیگر شاهی ندارد[13] گمرک بپردازد. قرارداد فقط با او و به نام او (پادشاه انگلستان) بسته شده است. حالا دیگر نه شاهی در کار است و نه شرکتی، بلکه شرکتهای متعدی وجود دارد» (لوفت، 1380، 52).
کمپانی هند شرقی هلند نیز با روی کار آمدن شاه عباس دوم، برای تثبیت هرچه بیشتر تجارت خود در ایران و تمدید امتیازات پیشین، هیئتی را به ریاست فان توینن[14] و والکئارت[15] در سال 1052ق/ 1642م به ایران فرستاد. اما زیادهخواهی این هیئت مورد قبول دربار صفوی و در رأس آن، ساروتقی اعتمادالدوله، قرار نگرفت. سماجت کمپانی هلندی در به دست آوردن امتیازات بیشتر تجاری در این دوره باعث شد که این کمپانی تا پایان حکومت شاه عباس دوم، پنج هیئت نمایندگی برای عقد قرارداد تجاری به ایران بفرستد. کارل کنستانت[16] و ویلم باستنیک[17] در سال 1053ق/ 1643م وارد ایران شدند و تقاضاهای هفتگانهای را مطرح کردند، شامل حق خرید ابریشم از تجار بخش خصوصی، تخفیف و کاهش بهای فروش ابریشم، جبران خسارت 4006 تومانی، دریافت مجوز رسمی برای معافیت از عوارض گمرکی و راهداری در سراسر ایران، تعمیم معافیت گمرکی و راهداری به ابریشمی که از بخش خصوصی خریداری میشود، صدور حکم ممنوعیت شهبندر بندرعباس از تفتیش کالاهای کمپانی و جبران بیاحترامیای که در بندرعباس به نمایندۀ کمپانی، د یونگ[18]، شده بود (متی، 1401، 296). اما دربار صفوی با این تقاضاها موافقت نکرد. اختلافات دامنهدار دربار صفوی با کمپانی هند شرقی هلند بر سر امتیازات و قراردادهای تجاری، باعث شد کمپانی به قشم حملۀ نظامی و آنجا را محاصره و گلولهباران کند. هرچند در نهایت با مقاومت مدافعان ایرانی قشم، نتوانست آنجا را تصرف نماید (تاورنیه، بیتا، 244؛ لوریمر، 1388، 70-71). به نظر میرسد این حملۀ نظامی، دربار صفوی را تا حدودی از مواضع خود عقب نشاند، چون خواهان مذاکره با کمپانی شد. از طرف ایران، ساروتقی اعتمادالدوله و از طرف کمپانی، نیکولاس بلوک[19] مأمور مذاکره شدند. با الغای دستور ممنوعیت رفت و آمد کشتیها به بندرعباس از سوی کمپانی، دربار صفوی حاضر به مذاکره شد. به گفتۀ ویلسون، قرارداد صلحی میان طرفین به امضا رسید که طی آن کمپانی در هر منطقه از ایران هر قدر ابریشم بخواهد میتواند خریداری نماید و بدون پرداخت عوارض گمرکی آن را از ایران صادر کند (ویلسون، 1348، 189). لوریمر نیز، همرأی با ویلسون، اظهار میدارد که هلندیها اجازه یافتند از هر یک از بنادر که بخواهند ابریشم صادر کنند و از پرداخت مالیات هم معاف باشند (لوریمر، 1388، 71). لغو عوارض گمرکی و راهداری (بیانی، 1350، 118)، اجازۀ تجارت آزاد به مدت دو سال و پرداخت 3480 تومان برای جبران خسارت کمپانی از امتیازاتی بود که دربار صفوی بعد از این واقعه به کمپانی داد (متی، 1401، 302). این قرارداد که در رمضان 1055ق/ اکتبر 1645م به تأیید شاه عباس دوم رسید، پایههای تجارت کمپانی هند شرقی هلند را در ایران استحکام بخشید. هرچند این قرارداد جدید باعث افزایش معاملات تجاری کمپانی در ایران شد، اختلافات میان دربار صفوی و کمپانی بر سر تجارت به ویژه تجارت ابریشم همچنان ادامه داشت، تا جایی که کمپانی برای رفع این مشکلات نمایندهای به نام کونایوس[20] را در سال 1062ق/ 1652م به ایران فرستاد. شاردن مفاد قرارداد میان ایران و کمپانی را در سفرنامهاش چنین آورده است: «هلندیان مجاز بودند بدون پرداختن حقوق گمرکی و هر نوع عوارض دیگر معادل یک میلیون کالا به ایران وارد کنند و در هر نقطه از کشور که مایل باشند بفروشند. اما اگر بیش از اندازه متاع آورند باید عوارض و حقوق گمرکی بپردازند. در برابر وارد کردن این امتعه ناچار بودند هر سال ۶۰۰ عدل ابریشم که هر عدل معادل ۲۱۶ لیور[21] وزن داشت به قیمت ۲۴ تومان مجموعاً به بهای ۶۵۰ هزار لیور از شاهنشاه بخرند» (شاردن، 1374، 2/ 613). متی، با استناد به منابع دقیقتر، این قرارداد را به صورت دیگری آورده است: «۶۰۰ عدل ابریشم به نرخ ۵۰ تومان که با عنایت ویژۀ شاه به ۴۸ تومان کاهش یافت، توسط هلندیها خریداری شود و در مقابل کمپانی هلندی میتوانست هر ساله علاوه بر بهای ابریشم، معادل بیست هزار تومان کالا بدون پرداخت عوارض وارد و صادر کند» (متی، 1401، 316).
همۀ این قراردادها و تجارتهای کمپانی هلند در برابر دیدگان تجار کمپانی هند شرقی انگلیس انجام میگرفت که در این دوره کاملاً منزوی شده و حتی خودشان نیز به برتری تجاری هلندیها در ایران معترف بودند. در سال 1076ق/ 1666م که نمایندۀ کمپانی هند شرقی هلند، هوبرت د لارسه[22]، به دربار ایران آمد، کارگزاران کمپانی انگلیسی اظهار داشتند این هیئت هیچ فرصتی را برای بدنام کردن و دستکم گرفتن ما و بهرهگیری از وضع ذلتبار ما از دست نمیدهد (لوفت، 1380، 62).
هر آن چیزی را که به عنوان وسیلۀ پرداخت و واسطه در مبادلات شناخته شود میتوان پول به حساب آورد. فلزات طلا و نقره که از نظر رابرت کلاور[23]، اقتصاددان معروف، در زمرۀ پول کالایی قرار میگیرد (شفیعینژاد، 1400، 95)، در دورۀ صفویان به عنوان پول یا پول نقد رواج داشت.[24] اساساً تجارت راه دور برای اروپاییان منبع تمامی موارد انباشت سریع پول بود و در واقع پول در رأس همه چیز قرار داشت (برودل، 1372، 439).
پول نقد برای دولت صفوی و کمپانیها حائز اهمیت بسیار بود. دولت صفوی میکوشید از طریق معامله و تجارت با کمپانیها پول نقد دریافت کند و از آن طرف هم کمپانیها تمام سعیشان بر این بود که از دادن پول نقد به دربار ایران خودداری کنند و معاملۀ تهاتری انجام دهند. بنابراین، هر یک از کمپانیها که پول نقد بیشتری در اختیار داشت، در تجارت ایران سهم بیشتری داشت و موفقتر بود. داشتن پول نقد یا نقدینگی یکی از عوامل مؤثر در رقابت کمپانیهای هند شرقی در ایران بود.
شاه عباس یکم، طراح الگوی جدید تجارتی در ایران عصر صفوی، همانطور که گفته شد، صادرات ابریشم را در انحصار خود درآورد. تجارت ابریشم نقشی حیاتی در اقتصاد ایران داشت، چون با وارد کردن نقره سبب میشد ضرب سکه فراهم، خزانۀ سلطنتی پر و کسری تجارت با هند جبران شود (Herzig, 1992, 61; Floor, 1996, 345). بنابراین، در قراردادهایی که شاه عباس با کمپانیها میبست کمپانیها مجبور بودند یک سوم از بهای ابریشم ایران را به صورت نقدی بپردازند. به گفتۀ فلور و کلاوسون، «شاه عباس در گرفتن پول نقد بسیار مصر و سرسخت بود» (Floor and Clowson, 2000, 358).
این سیاست شاه عباس را جانشینانش ادامه دادند. به قول فلور، «پرداخت پول ابریشم با پول نقد میل و رغبت ذاتی شاهان صفوی بود» (Floor, 1996, 349). به علاوه، شاه صفی برای جنگ با عثمانیها و شاه عباس دوم برای جنگ با امپراتوری مغولی هند برای تصرف قندهار به پول نقد نیاز داشتند. مابین سالهای 1039-1052ق/ 1630-1642م، در دورۀ شاه صفی، کمپانی هند شرقی انگلیس مقدار ۲۸۵۶ عدل ابریشم و کمپانی هند شرقی هلند نیز مقدار ۳۷۰۰ عدل ابریشم از ایران صادر کردند که بخشی از آن به صورت پول نقد بود (Ibid, 341). در دورۀ شاه عباس دوم رقمی برای صادرات ابریشم ایران به صورت پول نقد از سوی کمپانی هند شرقی انگلیس ثبت نشده است، در حالی که کمپانی هند شرقی هلند مقدار ۴۲۶۶ عدل ابریشم از ایران صادر نمود که بخشی از آن با پرداخت پول نقد بود (Ibid, 341-342).
آمارها از برتری تجاری کمپانی هلند بر کمپانی انگلیس در دورۀ شاه صفی و شاه عباس دوم حکایت دارند. در واقع یکی از مشکلات اساسی کمپانی انگلیسی در این دوره در ایران کمبود پول نقد بود. اعضای این کمپانی در دورۀ شاه صفی و شاه عباس دوم هرگز نتوانستند بر کمبود نقدینگیشان غلبه کنند. مقامات کمپانی هلندی در نامهای که در سال 1041ق/ 1632م از اصفهان به باتاویا ارسال کردند به این مسئله اشاره نمودند: انبارهای انگلیسیها پر از ورقههای قلع و سرب و پارچه است، اما پول نقد ندارند. بنابراین، کمبود نقدینگی و کمبود پشتوانۀ کافی از سرمایۀ جاری و قابل تبدیل به پول نقد مشخصاً ورود آنها را به بازار آزاد (خرید ابریشم به صورت آزاد) با مشکل مواجه میکند (متی، 1401 ، 267).
یکی دیگر از مشکلات کمپانی هند شرقی انگلیس این بود که کالاهای وارداتی آن، به ویژه پارچهها و منسوجات، از کالاهای کمپانی هلندی مشتری کمتری داشت و دارای مشکلات خاصی بود. به بیان دیگر، کمپانی هند شرقی انگلیس در معاملات خود با ایران به صادرات پارچه و دیگر منسوجات انگلیسی و معامله با طلا و نقره وابسته بود. این در حالی بود که با توجه به دوری مسافت بین انگلستان و سرزمینهای شرقی، از جمله ایران، این منسوجات بسیار دیر به بازار میرسیدند و در صورت انبار کردن، در خطر فساد و نابودی قرار میگرفتند. به علاوه میزان صادرات منسوجات انگلیسی به ایران بیش از میزان مصرف آن در ایران و در مقایسه با ابریشمی بود که انگلیسیها خریداری میکردند (عقیل، 1391، 139-140). بنابراین، انگلیسیها زمانی که میخواستند ابریشم را در ایران با پول نقد بخرند، چارهای جز این نداشتند که پارچههایشان را با قیمت پایین بفروشند، چون اساساً توان رقابت با کمپانی هند شرقی هلند و ارامنه را نداشتند. دولت ایران نیز که از این مشکلات کمپانی انگلیسی آگاه بود، تمایل زیادی به خرید منسوجات انگلیسی نداشت. در صورتی که کمپانی هند شرقی هلند چنین مشکلاتی نداشت و در مبادلات تجاری خود با شرق بر خود تولیدات شرقی تکیه داشت نه تولیدات اروپایی (عقیل، 1391، 140).[25]
هلندیها با استفاده از این سیاست توانستند مقدار زیادی از نقدینگی خود را حفظ کنند و همیشه پول نقد در اختیار داشته باشند. کمپانی هند شرقی هلند و ارامنه به دلیل داشتن پول نقد علاوه بر خرید ابریشم از شاه، از بازار آزاد نیز ابریشم فراوانی میخرید و صادر میکرد. کمپانی هند شرقی هلند، برخلاف کمپانی انگلیسی، تجارت چندجانبهای با شاه، بازار آزاد (خصوصی) و ارامنه داشت، اما کمپانی انگلیسی ضمن اینکه به دلیل کمبول شدید پول نقد نمیتوانست از بازار آزاد ابریشم تهیه کند، از همکاری با ارامنه هم خودداری میورزید.[26] بنابراین، هم شاه صفی و هم شاه عباس دوم بیشتر تمایل داشتند با کمپانی هند شرقی هلند و ارامنه که پول نقد بیشتری در مقایسه با کمپانی انگلیسی در اختیار داشت، وارد معاملۀ تجاری شوند که از نظر منافع اقتصادی تصمیمی منطقی به نظر میرسید.
رقابت و منازعه میان کمپانی هند شرقی انگلیس و هلند بر سر انحصار تجارت شرق، جنگ میان طرفین را اجتنابناپذیر کرد. در واقع اختلاف آنها ریشه در رقابتهای تجاری بین این دو قدرت اروپایی داشت (کندی، 1382، 171). در سال 1053ق/ 1643م کمپانی هند شرقی انگلیس از ترس هلندیها تجارتخانۀ خود را از بندرعباس به بصره منتقل کرد و دو سال در آنجا به تجارت پرداخت. اما هلندیها برای جلوگیری از تجارت انگلیسیها، ناوگانی متشکل از هشت کشتی به بصره فرستادند و تجارت آنها را در آنجا متوقف و تجارتخانهشان را نیز ویران کردند (امین، 1370، 20). تصویب قانون دریانوردی (Navigation Act) در سال 1061ق/ 1651م، به پیشنهاد پارلمان انگلستان در زمان کرامول برای جلوگیری از افول تجارت انگلستان، آتش جنگ میان دو کشور را شعلهور کرد. به موجب این قانون، «کشتیهای ممالک اروپایی جز امتعه و محصولات ممالک خود چیزی از سایر نواحی عالم به انگلستان نمیتوانند ببرند و حمل کالاهای آسیا و آمریکا مخصوص سفائن انگلیسی گردید. این کالاها یا بایستی توسط کشتیهای انگلیسی یا ناوگان کشوری حمل شود که صادرکنندۀ آن امتعه باشد» (پالمر، 1383، 1/ 262).
هلندیها چون از اوایل قرن هفدهم میلادی صاحب ده هزار فروند کشتی و در طول این قرن مالک اکثر کشتیهای اروپای شمالی بودند و تجارت میان اسپانیا، فرانسه، انگلستان و دریای بالتیک به دست آنان انجام میگرفت (همان، 256)، اولین کشوری بودند که به این قانون اعتراض کردند. در واقع این قانون برای جلوگیری از یکهتازیهای هلند به تصویب رسیده بود. خاصه آنکه کشتیهای هلندی در دریای مانش میبایست به پرچم انگلستان احترام میگذاشتند (همان، 262). در واقع، این قانون عمداً به تجارت حمل و نقل هلند لطمه وارد میآورد (برینتون، کریستوفر، و وولف، 1338، 1/ 552). بنابراین، هلندیها که این قانون را تهدید جدی برای حیات اقتصادی خود میدیدند در سال 1061ق/ 1651 به انگلیسیها اعلان جنگ دادند. فرماندهی نیروی دریایی هلند با وانترومپ و رویتر و فرماندهی نیروی دریایی انگلستان با رابرت بلیک و مانک بود. با ورود هشت ناوگان هلندی در سُوالی در سال 1062-1063ق/ 1653-1654م، تجارت کمپانی هند شرقی انگلیس در سورات به حالت تعلیق درآمد و سه کشتی انگلیسی در جاسک به دست هلندیها افتاد و سال بعد هم دو کشتی بزرگ انگلیسیها در حوالی بندرعباس غرق شد و حدود سی نفر به اسارت هلندیها درآمدند (Mill, 1997, 1/ 56). ناوگان هلندی در طول چند ماه کشتیهای انگلیسی را از اقیانوس هند فراری داد. از صفر 1062ق/ فوریه 1653م تا محرم 1063ق/ ژانویه 1654م کمپانی هند شرقی انگلیس شش کشتی را در بنادر ایران از دست داد و نمایندگیهای کمپانی انگلیسی در بندرعباس به قول لوفت «خود را از جهان خارج گسسته میدیدند» (لوفت، 1380، 61). این جنگ در سال 1063ق/ 1654م با صلح طرفین خاتمه پیدا کرد.
هلندیها توانستند پس از پیروزی در سلسلهای از جنگها و نزاعها به طور کامل بر آبهای خلیجفارس سلطه یابند. هلندیها به چنان قدرتی دست یافته بودند که کمپانی انگلیس نه تنها در ایران، بلکه در تمام مناطق خلیجفارس سخت از آنان بیمناک بود (عقیل، 1391، 148).
دربار ایران که نظارهگر جنگ بود، بیطرفی خود را در این منازعات اعلام و از اختلافات میان دو کمپانی استفاده کرد و ضمن اینکه بخشی از امتیازات آنان را لغو نمود، از پرداخت نصف عوارض گمرکی بندرعباس به کمپانی هند شرقی انگلیس که طبق قرارداد دورۀ شاه عباس یکم میبایست به آنها میداد، خودداری ورزید. در سال 1076ق/ 1665م عمل به قانون دریایی در انگلستان از سر گرفته شد و جنگ دوم با هلند آغاز گردید که به شکست انگلیسیها منجر شد و به صلح برِدا خاتمه یافت (اصفهانیان، 1367، 195). این جنگ نسبت به جنگ اول کمتر امور خلیجفارس را دستخوش دگرگونی کرد، اما هلندیها کشتیهای کمپانی هند شرقی انگلیس را در سورات محاصره کردند (لوریمر، 1388، 77) و زیانهایی به این کشتیها وارد ساختند. این جنگ در آخرین سال سلطنت شاه عباس دوم روی داد، اما تأثیرات خود را در دورۀ شاه سلیمان (حک: 1077-1105ق/ 1666-1694م) نشان داد که باز هم برتری قدرت کمپانی هلندی را بر کمپانی انگلیسی به همراه داشت.
ابریشم مهمترین و عمدهترین کالای صادراتی ایران بود که کمپانیهای هند شرقی انگلیس و هلند بیشترین رقابت را بر سر آن داشتند و همانطور که ذکر شد، غالب قراردادهای این کمپانی با دربار صفویان بر سر این محصول بسته میشد. اولئاریوس عمدهترین محصول تولیدی و تجاری ایران را در عصر شاه صفی ابریشم خام ذکر میکند. وی میزان ابریشم ایران را در این دوره بیست هزار عدل ذکر میکند که در مناطق گیلان، مازندران، شروان، گرجستان، ارمنستان و قرهباغ تولید میشد (اولئاریوس، 1363، 320).[27] به گفتۀ او، هزار عدل آن در داخل مصرف میشد و بقیه توسط کشتیهای هلندی و انگلیسی به کشورهای دیگر صادر میگردید (همان، 280).
طبق یک آمار دیگر، هلندیها در بازدید از مناطق تولید ابریشم ایران در سال 1045ق/ 1633م، میزان تولید آن را در این سال 2800 عدل ذکر کردند که در مناطق گیلان، فرحآباد، مازندران، کرمان، گرجستان، قرهباغ و گنجه به عمل میآمد که حدود ۱۵۰۰ عدل آن سالانه از ایران صادر میشد (Floor, 1996, 338).
جدول شمارۀ 1، میزان ابریشم خریداریشده توسط کمپانیهای هند شرقی انگلیس و هلند را در دورۀ شاه صفی نشان میدهد (Floor, 1996, 341).
جدول شمارۀ 1. میزان ابریشم خریداریشده توسط کمپانیهای هند شرقی انگلیس و هلند در دورۀ شاه صفی
سال (میلادی) |
پرداخت با |
قیمت ابریشم (تومان) |
کمپانی هند شرقی انگلیس (عدل) |
کمپانی هند شرقی هلند (عدل) |
1630 |
پول نقد |
43 |
790 |
220 |
1631 |
- |
- |
- |
- |
1632 |
پول نقد |
5/42 |
350 |
157 |
1633 |
پول نقد |
40 |
224 |
328 |
1634 |
پول نقد |
40 42 |
110 - |
15 310 |
1635 |
پول نقد |
45 |
371 |
200 |
1636 |
- |
- |
- |
- |
1637 |
پول نقد |
45 |
- |
200 |
1638 |
پول نقد |
50 |
373 |
400 |
1639 |
پول نقد |
50 |
253 |
370 |
1640 |
پول نقد |
50 |
342 |
600 |
1641 |
پول نقد |
50 |
43 |
300 |
1642 |
پول نقد |
50 |
- |
600 |
جدول فوق برتری تجاری کمپانی هند شرقی هلند را بر کمپانی انگلیسی نشان میدهد؛ کمپانی هلندی در این دوره ۳۷۰۰ عدل و کمپانی انگلیسی ۲۸۵۶ عدل ابریشم از ایران صادر کردند. این آمار براساس گزارشهای منابع هلندی است. استینزگارد مقدار ابریشم صادرشده از ایران را توسط کمپانی هند شرقی هلند و کمپانی هند شرقی انگلیس در این دوره به ترتیب ۸۱۸۷ عدل و ۳۵۶۹ عدل ذکر کرده است (Steensgaard, 1973, 395). چون فلور از منابع کمپانیهای هند شرقی استفاده کرده است، به نظر میرسد دادهها و آمار او دقیقتر باشد. آمار متی هم به آمار فلور نزدیکتر است (متی، 1401، 252-254، 259-272). یک احتمال دیگر هم به نظر میرسد و آن اینکه آمار فلور مربوط به ابریشمی است که کمپانیها از شاه خریدهاند و استینزگارد مجموع ابریشمی که کمپانیها هم از شاه و هم از بازار آزاد تهیه کردهاند آورده است.
به گفتۀ شاردن، در دورۀ شاه عباس دوم سالانه ۲۲ هزار عدل ابریشم تولید میشد که البته مقدار تولید و درآمد آن هر سال رو به افزایش بود و یک سوم درآمد آن به شاه تعلق داشت (شاردن، 1374، 2/ 902). طبق اسناد هلندیها، مقدار تولید ابریشم در دورۀ شاه عباس دوم بسیار کمتر از رقم مورد اشارۀ شاردن بوده است. هرچند هلندیها گزارش دادهاند که تولید ابریشم ایران مابین سالهای 1061-1063ق/ 1651-1653م نسبت به سالهای قبل افزایش داشته است.
جدول شمارۀ 2، مقدار تولید ابریشم در سالهای 1061-1063ق/ 1651-1653م بر طبق اسناد هلندیها را نشان میدهد (Floor,1996, 338).
جدول شمارۀ 2. مقدار تولید ابریشم در سالهای 1061-1063ق/ 1651-1653م بر طبق اسناد هلندیها
منطقه |
سال 1651م |
سال 1653م |
گیلان |
2800 (عدل) |
2680 |
مازندران |
80 |
200 |
فرحآباد |
160 |
- |
شیروان |
500 |
- |
ایروان |
- |
700 |
قراباغ |
80 |
600 |
خراسان |
80 |
80 |
جمع |
3700 |
4160 |
منابع آماری مقدار ابریشم صادرشده از ایران توسط کمپانی هند شرقی انگلیس را ثبت نکردهاند. همانطور که پیشتر ذکر شد، کمپانی انگلیسی به دلیل مشکلاتی مانند ناآرامیهای داخلی انگلستان، کمبود پول نقد و جنگ با هلند نتوانست در دورۀ شاه عباس دوم از ایران ابریشمی صادر کند. برخلاف کمپانی انگلیسی، کمپانی هند شرقی هلند در دورۀ شاه عباس دوم هم قدرت برتر تجاری ایران بود. صدور مقدار 1066 عدل ابریشم از ایران، آماری است که استینزگارد برای کمپانی هلندی در سالهای 1052-1056ق/ 1642-1646م ثبت کرده است (Steensgaard, 1973, 395). فلور براساس اسناد و مدارک کمپانی هند شرقی هلند آمار دقیقتری به دست داده است. جدول شمارۀ 3، مقدار ابریشم خریداریشده از ایران توسط کمپانی هند شرقی هلند را نشان میدهد (Floor, 1996, 341-342).
جدول شمارۀ 3. مقدار ابریشم خریداریشده از ایران توسط کمپانی هند شرقی هلند در دورۀ شاه عباس دوم
سال (میلادی) |
پرداخت با |
قیمت ابریشم (تومان) |
مقدار (عدل) |
1643 |
پول نقد |
50 |
351 |
1644 |
پول نقد |
50 |
343 |
1651-1645 |
- |
- |
- |
1652 |
پول نقد |
48 |
590 |
1653 |
پول نقد |
48 |
400 |
1654 |
پول نقد |
48 |
400 |
1655 |
پول نقد |
48 |
216 |
1656 |
پول نقد |
48 |
167 |
1657 |
پول نقد |
48 |
201 |
1658 |
پول نقد |
48 |
30 |
1659 |
پول نقد |
48 |
230 |
1660 |
پول نقد |
48 |
182 |
1661 |
پول نقد |
48 |
256 |
1662 |
پول نقد |
48 |
209 |
1663 |
پول نقد |
48 |
190 |
1664 |
پول نقد |
48 |
233 |
1665 |
پول نقد |
48 |
210 |
1666 |
پول نقد |
48 |
58 |
براساس این آمار، کمپانی هند شرقی هلند در دورۀ شاه عباس دوم مقدار ۴۲۶۶ عدل ابریشم از ایران صادر کرد.
سایر صادرات ایران توسط کمپانیها در مقایسه با ابریشم کمتر بود. پشم و کرک کرمان در میانههای قرن هفدهم میلادی توجه کمپانیهای هند شرقی را به خود جلب کرد. تقریباً از سال 1069ق/ 1659م به بعد از کرک بز کرمانی در تولید کلاه و دکمه در انگلستان استفاده میشد. فروش این کالا در انگلستان سودی معادل صددرصد یا بیشتر را عاید بازرگانان میساخت (فوران، 1377، 109).
در اسناد کمپانی هند شرقی انگلیس، نامهای به تاریخ ۱۰۶۹ق/ 1659م هست که نشان میدهد کمپانی از این تاریخ برای تجارت پشم کرمان اقدام کرده است. در این نامه آمده است: «ما مطلع شدیم در جایی به نام کرمان که فاصلۀ آن تا گمبرون (بندرعباس) پانزده روز است انواع پشم و مو وجود دارد که به نظر میرسد در انگلستان کاربرد زیادی داشته باشد» (Matthee,1993, 346). در سال بعد، نمایندۀ کمپانی انگلیسی در سورات به نمایندۀ خود در ایران توصیه میکند که سالانه صد بار ابریشم به شرطی که از بهترین مو باشد برای کمپانی فراهم کند (Ibid). پشم کرمان در سالهای اولیۀ آن به دلیل ناآشنایی کمپانیها با پشم و انواع آن چندان با اطمینان خریداری نمیشد و زمانی که اولین محمولۀ پشم وارد انگلستان گردید، به نمایندگان کمپانی در ایران اطلاع داده شد که پشم فعلاً با هزینههای بالای آن سود چندانی ندارد و بیشتر از مقدار سفارششده نفرستند (Ibid, 349). کمپانی هند شرقی هلند نیز در سال 1072ق/ 1661م تنها ۵۰ تا ۶۰ «بار» پشم از ایران صادر کرد (Ibid).
قاچاق مسکوکات طلا و نقره و صدور آن از ایران، از دیگر صادرات کمپانیهای هند شرقی به ویژه کمپانی هلندی بود که تأثیر منفی زیادی بر اقتصاد ایران عصر صفوی گذاشت. در واقع کمپانیها سعی داشتند از سیاستهای مرکانتیلیستی که بر اقتصاد قرن هفدهم میلادی حکمفرما بود، پیروی کنند. یکی از اصول این مکتب آن بود که پول مسکوک طلا و نقره، ثروت اصلی است که هر دولت باید بکوشد هر قدر که میتواند آن را جمع کند (برینتون، کریستوفر، و وولف، 1338، 1/552).
صادرات مقادیر زیادی طلا از سوی کمپانی هند شرقی هلند از بندرعباس به سورات از دهۀ 1640 میلادی آغاز شد (متی، 1388، 62 و 67). کمپانیها به ویژه کمپانی هند شرقی هلند کوشیدند عایدات کالاهای فروختهشدۀ خود در ایران را به صورت مسکوکات به هند بفرستند. از آن پس صادرات مستقیم سکه از ایران شروع شد (احمدی، زارعیان جهرمی، 1395، 73). هلندیها بخشی از خریدشان از سرزمین هند را با پول طلا و نقره انجام میدادند (برودل، 1372، 451). صادرات طلا بیش از صادرات نقره از نظارتهای حکومتی صفویان برخوردار بود. در سال ۱۰۵۶ق/ 1646م شاه عباس دوم در پاسخ به افزایش فعالیتهای صادراتی شمش و طلای هلندیها و انگلیسیها، صادرات این مسکوکات را ممنوع اعلام کرد (متی، 1388، 69). دلیل ممنوعیت این بود که ایران نیاز وافری به شمش و طلا برای ضرب سکههایش داشت (Floor and Clowson, 2000, 345).
جدول شمارۀ 4، مقادیر صادرات طلا و نقره از ایران توسط کمپانی هند شرقی هلند را در دورۀ شاه عباس دوم نشان میدهد (Ibid, 350). متأسفانه از میزان صادرات طلا و نقره توسط کمپانی هند شرقی انگلیس از ایران، در این دوره اطلاعی در دست نیست.
جدول شمارۀ 4. مقادیر صادرات طلا و نقره از ایران توسط کمپانی هند شرقی هلند در دورۀ شاه عباس دوم
سال (میلادی) |
مقدار (فلورین[28]) |
1643 |
235000 |
1644 |
250000 |
1645 |
400000 |
1646 |
383000 |
1647 |
531000 |
1648 |
605/715 |
1649 |
660000 |
1650 |
451/094/1 |
1654 |
195/549 |
1655 |
583000 |
1656 |
174/589 |
1658 |
1500000 |
1660 |
560/772 |
1662 |
250000 |
1663 |
081/348 |
1666 |
545000 |
قالی، قالیچه، چرم ساغری، پسته، بادام، خشکبار، آنقوزه، فیروزه، صدف، سنگ لاجورد، گلاب و شراب از دیگر کالاهای صادراتی کمپانی هند شرقی انگلیس در دورۀ شاه صفی و شاه عباس دوم بود (لکهارت، 1383، 336؛ فوران، 1377، 67) که از میزان آن اطلاعی به دست نیامده است. کمپانی هند شرقی هلند نیز قالیهای پشمی، قالیچۀ زربفت، مخمل، عنبر، آنقوزه، شراب قرمز و سفید شیراز، پسته، بادام، روناس و انواع مختلف نیل از ایران صادر میکرد (لکهارت، 1383، 337).
مهمترین کالای وارداتی ایران از سوی کمپانی هند شرقی انگلیس منسوجات یعنی انواع پارچههای مختلف بود.[29] در این دوره (شاه صفی و شاه عباس دوم)، این کمپانی سود چندانی از وارد کردن منسوجات به ایران در مقایسه با دوران قبل نمیبرد. همانطور که قبلاً هم گفته شد، به طور کلی کالاهای وارداتی انگلستان به بازار ایران در مقایسه با کالاهای هلندی مشتری کمتری داشت و سختتر به فروش میرسید. ماهوت و منسوجات کشمیر انگلیسیها برای بازار ایران چندان مناسب نبود. ضمن اینکه پارچههای دیگری از مسیر قندهار به ایران و همچنین توسط تجار ارمنی وارد ایران میشد و چون ابریشم ایران با پول نقد فروخته میشد، آنها چارهای نداشتند جز اینکه ماهوتشان را به هر قیمتی که پیشنهاد میشد به فروش برسانند (متی، 1401، 266-267). به علاوه، میزان صادرات منسوجات انگلیسی به ایران بیش از میزان مصرف مردم و بیشتر از ابریشمی بود که کمپانی خریداری میکرد، به گونهای که کمپانی گاهی مجبور میشد به جای پول، این پارچهها را به عنوان دستمزد و حقوق سربازان و کارمندان نمایندگیهای خود در ایران بدهد (عقیل، 1391، 139-140).
قلع، سرب، ساعت، آهن، چوب صندل، فنجان، نعلبکی، ظروف و قرمزدانه از دیگر واردات کمپانی انگلیسی به ایران بود (لکهارت، 1383، 336؛ فریر، 1380، 274) که به دلیل عدم دسترسی به آرشیوهای کمپانی هند شرقی انگلیس از میزان واردات آنها به ایران در این دوره اطلاعی در دست نیست.
آمستردام، در سدۀ هفدهم میلادی، به یکی از تولیدگنندگان عمدۀ پارچههای پشمی و شکر و محصولات دخانیات، شیشه، کاغذ، جواهر، چرمسازی و تولید کتاب درآمد (فوگل، 1393، 2/ 711) که از این میان، پارچه و شکر به ایران صادر میکرد.
مهمترین کالای وارداتی کمپانی هند شرقی هلند به ایران ادویه بود. ماندلسلو، سیاح آلمانی، که در سال 1048ق/ 1638م از بندرعباس دیدن میکند، میگوید هلندیها ادویهجات، فلفل، نارگیل و میخک کل ایران را تأمین میکنند و اوضاعشان بسیار بهتر از کمپانی انگلیسی است (عقیل، 1391، 141). این کمپانی برای از دور خارج کردن رقیبش، کمپانی هند شرق انگلیس، در میانههای قرن هفدهم همواره میکوشید کالاهای بیشتری از اروپا و هند با قیمتهای ارزانتر و حتی پایینتر از قیمت تمامشده در بازارهای ایران به فروش برساند. در نامهای که به تاریخ 1074ق/ 1663م از سورات به هیئت مدیرۀ کمپانی انگلیسی نوشته شده در مورد قدرت هلندیها در تجارت وارداتی ایران آمده است: «هلندیها سه الی چهار کشتی بزرگ در مسیر خلیجفارس و ساحل دارند که انواع کالاها مثل ادویه، قلع، مس را از باتاویا و یا ژاپن و سوماترا میآورند. این کالاها آنها را مشهور میسازد» (امین، 1370، 20-21). به غیر از ادویهجات، کمپانی هند شرقی هلند ماهوت هلندی، قند، نیل، چوبهای قیمتی، عطریات، سرب، مس پارچههای پشمی و شکر به ایران وارد میکرد (فلسفی، 1316، 102؛ لکهارت، 1383، 337).
متأسفانه نگارنده به دلیل عدم دسترسی به آرشیو کمپانی هند شرقی هلند نتوانست آماری از میزان واردات کالاهای این کمپانی به ایران در دورۀ شاه صفی و شاه عباس دوم به دست دهد، اما آمار فلور از میزان فروش کالاهای کمپانی هند شرقی هلند در اصفهان در دورۀ شاه عباس دوم در جدول شمارۀ 5 آورده میشود (فلور، 1371، 88).
جدول شمارۀ 5. میزان فروش کالاهای کمپانی هند شرقی هلند در اصفهان در دورۀ شاه عباس دوم
سال (میلادی) |
مبلغ به محمودی |
53 ـ 1652 |
263/31 |
57 ـ 1656 |
620/32 |
58 ـ 1657 |
974/55 |
60 ـ 1659 |
358/103 |
61 ـ 1660 |
299/206 |
62 ـ 1661 |
280/2 |
63 ـ 1662 |
048/7 |
64 ـ 1663 |
034/23 |
66 ـ 1665 |
508 |
چنانکه در جدول مشاهده میشود، کمپانی هلندی کالایی به ارزش 876/969 محمودی[30] وارد ایران میکرد که رقم قابل توجهی است.
نتیجهگیری
تقریباً دو دهه پس از تشکیل کمپانیهای هند شرقی انگلیس و هلند در اوایل قرن هفدهم میلادی، نمایندگان آنها نه برای اشغال اراضی و اهداف سیاسی، که به منظور تجارت وارد ایران شدند و با انعقاد قراردادی با شاه عباس یکم، فعالیتهای تجاری خود را آغاز کردند. آنها به تدریج به عمدهترین شرکای تجاری خارجی ایران تبدیل و برای سودآوری بیشتر وارد عرصۀ رقابت تجاری شدند. چندین عامل در رقابت تجاری این کمپانیها در ایران در دورۀ شاه صفی و شاه عباس دوم نقش داشت. لغو انحصار صادرات ابریشم توسط شاه صفی، اگرچه در آغاز باب میل کمپانیها به ویژه کمپانی هند شرقی هلند بود، اما با بستن عوارض سنگین به خرید ابریشم از بازار آزاد، کمپانیها به همان روال سنتی ابریشم را از شاه میخریدند و در این زمینه مجبور بودند با دربار صفوی قرارداد ببندند. از میان قراردادهای سهگانۀ صفویان با کمپانیها آن قراردادی که با دربار سر و کار داشت و دارای شرایط و موادی دربارۀ فروش ابریشم ایران در ازای کالا بود و یا با پول نقد معامله میشد، با اهمیتتر بود. در این زمینه کمپانی هند شرقی هلند به دلیل آنکه نسبت به رقیبش، کمپانی هند شرقی انگلیس، قدرت دیپلماسی و چانهزنی بیشتری در مذاکرات داشت، قراردادهای مطلوبتری با ایران میبست. در نتیجه فعالیتهای کمپانی انگلیس تا حدود زیادی محدود شد، تا جایی که این کمپانی حتی قدرت انعقاد قراردادهای تجاری را هم از دست داد و در طول دورۀ شاه عباس دوم، منابع از صادرات ابریشم ایران توسط این کمپانی گزارشی ثبت نکردهاند. از دیگر مشکلات کمپانی انگلیسی در این دوره کمبود نقدینگی (پول نقد) بود که نتوانست بر آن غلبه کند. کمپانی انگلیس ضمن اینکه به دلیل کمبود پول نقد نمیتوانست از بازار آزاد ابریشم خریداری کند، در تجارت با دربار صفوی هم مشکل داشت، چون حداقل میبایست یک چهارم خرید خود را به صورت پول نقد انجام دهد. این در حالی بود که کمپانی هند شرقی هلند به دلیل آنکه سرمایۀ کافی در اختیار داشت و از نظر تشکیلاتی سازمانیافتهتر و ثروتمندتر از کمپانی انگلیسی بود، مشکل چندانی در پرداخت پول نقد نداشت و در کنار تجارت با دربار صفویان، از بازار آزاد نیز ابریشم خریداری و صادر میکرد. جنگهای انگلستان و هلند در نیمۀ دوم قرن هفدهم میلادی بر رقابت این کمپانیها در ایران تأثیر گذاشت. با شکست انگلیسیها، دولت ایران از انعقاد قرارداد و معامله با کمپانی انگلیسی خودداری کرد. تأثیر دیگر این جنگ این بود که کمپانی هند شرقی هلند با وارد آوردن خساراتی به کشتیهای تجاری کمپانی انگلیسی عملاً تجارت آنها را در خلیجفارس به مدت چند سال متوقف کرد. کمپانیها، به ویژه کمپانی هند شرقی هلند، تا زمانی که ابریشم در بازارهای اروپا خریدار داشت، برای خرید آن از ایران تلاش میکردند، اما از میانههای قرن هفدهم با این دیدگاه که ابریشم ایران توانایی رقابت در بازار را ندارد، ابریشم کمتری از ایران خریدند و به صدور نقدینگیشان و نیز قاچاق مسکوکات طلا و نقره پرداختند. به رغم دستور ممنوعیت خروج این مسکوکات در دورۀ شاه عباس دوم، کمپانی هلندی همچنان به صدور آن ادامه داد. کمپانی انگلیسی هم در این زمینه به دلیل کمبود نقدینگی چندان موفق نبود.
ماحصل کلام آنکه کمپانی هند شرقی انگلیس در دورۀ شاه صفی و شاه عباس دوم در رقابت تجاری با کمپانی هلندی ناکام بود و کمپانی هند شرقی هلند صادرات و واردات خارجی ایران را در این دوره در قبضۀ خود گرفته بود.
[1]. The English East India Company
[2]. Verenigde Oosindische Compagnie
[3]. کاتف، سیاح روسی، از ابریشم به عنوان کالای نقشدار نام میبرد (کاتف، 2536، 12).
[4]. برای آگاهی از مفاد کامل این قرارداد بنگرید به: نوائی، 1360، 63-67.
[5]. برای نمونه، یکی از فرمانهای شاه صفی در اینجا آورده میشود: «مقرر است که راهداران و مستحفظان قلاع هر محل هرگاه بارخانۀ جماعت انگلیس وارد گردد، وجوه راهداری و غیره طلب و توقعی از جماعت مذکوره ننموده مزاحمت نرسانند و در امداد و همراهی و معاونت و مراقبت ایشان خود را معاف ندانسته نوعی نمایند که اظهار خوشنودی ایشان به ظهور رسانیده راضی و شاکر بوده باشند و در هر محل که بارخانۀ ایشان فرود آید محافظت نموده چنان کنند که چیزی از مال ایشان فوت نشود. در این باب قدغن دانسته در عهده شناسند. تحریراً فی شهر ربیعالاول سنۀ 1039» (افشار، 1380، 1/ 15-16).
[6]. هر عدل ابریشم معادل 110 کیلوگرم بود.
[7]. William Gibson
[8]. در کتاب وقایعنگاری خلیجفارس این قرارداد به صورت دیگری آمده است: «کمپانی هزار بار ابریشم را در خلال سه سال به بهای 42 تومان برابر با 130 هزار لیرۀ انگلیسی در هر بار از ایران خریداری کند و یک سوم بها را نقداً بپردازد و باقی را ماهوت و پارچههای پشمی و قلع به ایران صادر کند» (لوریمر، 1388، 72).
[9]. Antonio Del Court
[10]. این قرارداد در 23 ماده بین ایران و کمپانی هند شرقی هلند بسته شد. برای آگاهی از مفاد کامل آن بنگرید به: نوائی، 1387، 160-163.
[11]. Nicolas Jacob Overschie
[12]. برای مشاهدۀ برخی از این احکام و فرمانها بنگرید به: افشار، 1380، 1/ 19-39.
[13]. اشارۀ محمدبیگ به اختلافات داخلی انگلیس و همچنین تعدد شرکتهای تجاری انگلیسیها در آن زمان است.
[14].Van Tuynen
[15]. Walckaert
[16]. Carel Constant
[17]. Willem Bastnick
[18]. De Yong
[19]. Nicolas Blocq
[20]. Cunaeus
[21]. واحد وزن که حدود پانصد گرم است (دیانت، 1367، 1/ 408).
[22]. Huybert de Lairesse
[23]. Robert Clower
[24]. آقاجری و قشقایینژاد در مقالهای پول و کاهش ارزش آن را در اقتصاد صفویان بررسی کردهاند (آقاجری، هاشم و زهرا قشقایینژاد. 1392. «کاهش ارزش پول در اقتصاد عصر صفوی و عوامل مؤثر بر آن». تاریخ اسلام و ایران دانشگاه الزهرا. ش 18. پیاپی 108. 1-13).
[25]. ژان کوئن، رئیس تجارتخانۀ باتاویا، این سیاست کمپانی هند شرقی هلند را در سال 1029ق/ 1619م چنین طراحی کرد: میتوانیم اجناس گجرات را با فلفل و طلا در ساحل سوماترا مبادله کنیم، ریال و پنبۀ سوماترا را با فلفل بنتام و ریال و صندل و فلفل را با اجناس و طلای چین معامله کنیم، یا در مقابل اجناس چینی از ژاپن نقره بگیریم، به مردم سواحل کروماندل، ریال و سایر اجناس بدهیم و ادویه بگیریم، ادویه و بعضی اقلام دیگر را به مردم عربستان بدهیم و ریال دریافت کنیم و همین طور کار را ادامه دهیم و همۀ این عملیات را به یاری کشتیها و بدون آوردن پول نقد از هلند انجام دهیم. ما هم اکنون مهمترین ادویه را در اختیار داریم... هیچ چیزی نمیتواند شرکت را از دستیابی به یک تجارت غنی در جهان باز دارد (Steensgaard, 1973, 406-407).
[26]. گیبسون، نمایندۀ کمپانی هند شرقی انگلیس، در گزارشی که به لندن مینویسد، ارمنیان را در معامله مردمآزار و نیرنگباز توصیف میکند و در ادامه اذعان میدارد که به نظر شما عالیجنابان با چنین کسانی چگونه میتوان همکاری کرد (Ferrier, 1973, 47).
[27]. فلور از دیگر مراکز تولید ابریشم در ایران را کرمان و یزد و طبس نام میبرد که به نظر میرسد مرغوبیت چندانی نداشتند (Floor, 1996, 336).
[28]. فلورین یا فلورن نام نوعی سکۀ هلندی است که در ایران به نام فلوری رواج داشت. ارزش آن معادل یک صد سنت و برابر حدود سی ریال و 13/2 فلورن معادل یک دلار است (دیانت، 1367، 2/ 211).
[29]. در مورد انواع پارچههای انگلیسی بنگرید به: فریر، 1380، 272-273.
[30]. در دورۀ صفوی یک سکۀ محمودی برابر با صد دینار و یا نیمعباسی بود (دیانت، 1367، 2/ 242).