Document Type : Research Paper
Authors
Assistant professor of the history department of Payame Noor University, Iran.
Abstract
Keywords
Main Subjects
مقدمه
پیدایش و ایجاد یک نظام تشکیلاتی و اداری به منظور ادارۀ بهتر کشور در ایران، موجب شد که حکومتهای ایرانی قلمرو خود را به منظور مدیریت بهتر، به بخشهای کوچکتری تقسیم کنند. سابقۀ این تقسیمبندیها در ایران به دورۀ هخامنشی بازمیگردد. درواقع، تقسیمبندی ایالات و ولایات در کشور به منظور تقسیم وظایف بین حکومت مرکزی و مقامات محلی در پایتخت و سایر ایالات و ولایات انجام میشد. تقسیمات کشوری براساس عوامل متعدد از جمله ساختارهای اقتصادی، جمعیتی، فرهنگی و جغرافیایی هر منطقه و یا در نظر گرفتن اصل فرمانبرداری از مرکز و وحدت ملی صورت میگرفت. در نظام ایالات و ولایات، مناصب سیاسی-اداری نظیر حاکم، وزیر و مستوفی وجود داشته است. منصب وزارت ایالت پس از اسلام از زمان حکومت سلجوقیان در نظام سیاسی کشور وجود داشت. این سمت از دوره صفویه نیز از جایگاه بالایی در مدیریت سیاسی و اداری ایالات برخوردار بود. در دوره قاجاریه و از زمان فتحعلیشاه قاجار (1210-1237) با اعمال سیاست انتصاب شاهزادگان قاجاری به عنوان حکام ایالات و ولایات، بسیاری از خاندانهای حکومتگر قدیمی از صحنۀ سیاسی کشور حذف شدند. از سوی دیگر، بیتجربگی و ناآشنایی شاهزادگان قاجاری با نحوه ادارۀ ایالات، موجب شده بود حکومت مرکزی افرادی از طبقه دیوانسالاران را که از تجربه و دانش بیشتری در کشورداری برخوردار بودند، به عنوان وزیر همراه آنان به ایالات و ولایات بفرستد.
بررسی نظام اداری ایالات و ولایات و عملکرد مسئولان آن نشان میدهد که نظام ایالت و ولایت قاجاریه تا حد زیادی از نظام اداری دوره صفویه به عاریت گرفته شده است. همچنین برخی تغییرات با توجه به شرایط آن زمان در نظام ایالات و ولایات دوره قاجاریه ایجاد شده که از موضوعات قابل توجه در پژوهشهای تاریخی است. این مقاله بر آن بوده است که به بررسی وضعیت وزرای ایالات در دوره قاجاریه تا پایان دوره ناصرالدینشاه بپردازد. نگارندگان به دنبال پاسخگویی به این سؤالات بودهاند که: جایگاه وزیر در نظام ایالات دورۀ قاجاریه و عوامل مؤثر بر گزینش وزرا چه بود؟ وزرای ایالات چه وظایف و کارکردی در این دوره از حکومت قاجاریه داشتند؟
در مورد موضوع مورد نظر تاکنون تحقیق مستقلی انجام نشده است. با وجود این، تحقیقات ارزشمندی از برخی محققان موجود است که مطالبی مرتبط با موضوع پژوهش در نوشتههای آنان دیده میشود. خسروبیگی در مقاله «وزرای شاهزادگان حکمران» (1383) به موضوع وزرای شاهزادگان قاجاریه در دوره فتحعلیشاه بهطور موجز پرداخته و به تشریح مناصب مرتبط با وزارت و وظایف و کارکرد وزرای ایالت و ولایت نیز نپرداخته است. کیانفر در مقاله «ساختار تشکیلاتی حکومتی شهر تهران در نظام سنتی» (1389) ضمن تشریح ساختار اداری تهران در دوره قاجاریه، به برخی وظایف وزرای تهران اشاراتی کرده است. قلاوند و خسروبیگیدر مقاله «تقسیمات سیاسی و ساختار ایالت فارس در دوره قاجاریه(1210-1313ق)» (1395) ضمن تشریح تقسیمات سیاسی و تشکیلاتی ایالت فارس در دوره قاجاریه، به عملکرد برخی وزرای ایالت فارس نیز پرداختهاند. رحمتی و مظفری در مقاله «جایگاه و کارکرد خاندان وزیری در تاریخ کردستان در دوره اول قاجاریه (1199-1262ق)» (1396) به جایگاه خاندان وزیری در ایالت اردلان و اقدامات آنان به عنوان وزیر این ولایت پرداختهاند. در مجموع، در هیچیک از این پژوهشها بهطور جامع و مستقل به موضوع وزرای ایالات و ولایات دوره قاجاریه، جایگاه آنان و وظایف و کارکردشان پرداخته نشده است.
وزارت ایالت و ولایت پیش از قاجاریه
با بررسی منابع تاریخی به نظر میرسد که سابقۀ وزارت ایالت و ولایت به دورۀ سلاجقه بازمیگردد. در منابع دوره سلجوقی، از مقام وزارت ایالت و ولایت با عنوان «وزارت شاهزادهها» نام برده شده است. وزرای شاهزادگان به عنوان راهنما برای ادارۀ ایالات و ولایات، به همراه شاهزادگان فرستاده میشدند. اغلب این وزرا تمام امور، اعم از عزل و نصب و حکومتداری را در اختیار داشتند (بنداری، 1356: 1/93، 309). وزرای شاهزادگان در این دوره معمولاً از دیوانسالاران انتخاب میشدند. این افراد معمولاً پیش از وزارت، مناصب اداری دیگری از جمله «طغرایی» را برعهده داشتند (کلاوسنر، 1363: 66). در دورۀ خوارزمشاهی نیز منصب «وزارت ایالت» و «وزارت شاهزادگان» در نظام سیاسی ایالات موجود بود (نسوی،1365: 56). در این زمان، هرگاه وزیر به محل مأموریت اعزام میشد، دستوراتی به وی داده میشد که باید براساس آن به ادارۀ امور میپرداخت (بغدادی، 1315: 81-89، 181). در متون تاریخی این دوره، از وزارت شهرها و ایالات زوزن، نسا، مازندران و دهستان، جند، عراق، تبریز و خراسان نام برده شده است. وزیر مسئولیت ادارۀ همه امور شهر و ناحیه تابعه خود را برعهده داشت و مستقیماً زیر نظر سلطان بوده است (نسوی، 1365: 35، 134، 225، 318). وزرای ایالات و ولایات در این زمان امکان ارتقای رتبه نیز داشتند. برای نمونه، وزیر زوزن بعد از عزل مؤید الملک حاکم آنجا، ابتدا با عنوان وزارت متصدی امور مالی آنجا شد و پس از خدمتگزاری به مرتبۀ حاکمی ارتقا یافت (نسوی، همان، 318). از برخی از این وزرا در درگیریهای اواخر دورۀ خوارزمشاهیان و حمله مغول نام برده شده است. برای نمونه، «محمدبن سدید الساوی» وزیر رکنالدین غور سانچی پسر سلطان محمد که حکومت ایالت عراق را در اختیار داشت، از مشوقان سلطان محمد برای عقبنشینی از مقابل سپاه مغول و حرکت به طرف عراق بود (همو، همان: 56). تیموریان، قراقویونلوها و آق قویونلوها نیز مسئله به کار گماری وزیران ایالتی را پی گرفتند. وزیرانی که در این زمان در دربار حکام ایالات به کار گرفته می شدند؛ از نظر رتبه و مقام ، پایینتر از وزیر نظام اداری مرکز بودند (سیوری، 1375 :227).
منصب وزارت ایالت با ایجاد نظام اداری ایالات در دورۀ صفوی، از اهمیت زیادی برخوردار شد. وزرای ایالت در دوره صفوی با عنوان «وزیر شاهی» یا «وزرای عظام ممالک محروسه» خوانده میشدند (اسکندربیگ منشی، 1314: 1/121). در برخی منابع دورۀ صفوی، از آنان با عنوان «وزیر جزو» نیز نام برده شده است (مستوفی، 1375: 99). وزرای ایالات در دوره صفوی لقب «آصف» داشتند (کمپفر، 1363: 3/166). آنان از جمله اصحاب قلم و اصحاب «دفترخانه همایون اعلی» بوده اند (نصیری، 1372: 45). تعدادی از وزرای ایالت پس از انتصاب به ایالت مورد نظر میرفتند، اما تعدادی از آنان همچنان در درگاه معلی باقی میماندند (اسکندربیگ منشی، 1314: 1/121). حکام ایالات پیش از دورۀ شاهعباس در عزل و نصب وزرای ایالات دخالت داشتند، اما با سیاست ایجاد تمرکز در دوره شاهعباس، این اختیار از حکام سلب گردید و به حکومت مرکزی انتقال داده شد و در بیشتر موارد شاه شخصاً وزیر را تعیین میکرد (برن، 1357: 145؛ شاردن، 1372: 3/1176؛ برن ،1357: 149). از این رو، وزیر ایالات وظیفه داشت تمام اخبار مربوط به ادارۀ امور را به حکومت مرکزی گزارش کند (شاردن ،1372 :3/1176؛ سانسون، 1346: 61). در دورۀ شاهصفی، ادارۀ ایالات در تعدادی از ایالات و ولایات به صورت مستقل به وزرای ایالت سپرده شد. بدینسان قلمرو تحت ادارۀ آنان از زیر نظر «دیوان ممالک» خارج و در حیطه « املاک سلطنتی» (خاصه) درمیآمد و عواید حاصله از آن مستقیماً به خزانه شاهی منتقل میشد (کمپفر، همان، 3/163). برای نمونه، ایالت فارس که ایالتی آبادان و پرنعمت بود، در زمان شاهصفی توسط یک وزیر و یا آصف که مرکز اقامت و حکومتش شیراز بود، اداره می شد (شاردن،1372: 4/1369). منصب وزارت ایالت در دورۀ صفوی در مواردی با وراثت نیز انتقال یافته است (شاردن، همان، 5/1695-1696).
وزیر ایالت در دوره صفوی وظایف زیادی برعهده داشت؛ از آن جمله وظیفۀ پرداخت حقوق سربازان هر ایالت برعهدۀ وزیر آن منطقه بود (سانسون، 1346: 179). همچنین وظیفه نظارت بر املاک خالصه ایالات و ولایات نیز برعهده وزرای ایالات بود. وزیر وظیفه داشت «محال خالصه» را در دست گیرد و آبادی و باغات و مستغلات شاه را حفظ کند (میرزا سمیعا، 1378: 44-45). وزیر ایالت در این زمان مسئول مراقبت از آبادیها و افزایش محصولات کشاورزی نیز بود. وی وظیفه داشت مراقبت کند تا زمینها بایر نماند؛ حتی کشاورزان برای کشاورزی از وی بذر میگرفتند و هنگام جمعآوری محصول چند برابر به وی پس میدادند (میرزا سمیعا، همان، همانجا). پذیرایی از ایلچیان و مقامات دولتی نیز برعهده وزرای ایالات بود (اعتمادالسلطنه، 1363: 2/870؛ نصیری، 1363: 114). وزرای ایالات همچنین به خصوص در ایالات خاصه و در زمانی که خطری ایالتشان را تهدید می کرد؛ مؤظف بودند در جنگها شرکت کنند (برن، 194:1357). در دورۀ صفوی، وزارت ایالت آذربایجان با توجه به موقعیت سیاسی و جغرافیایی و اصفهان نیز با توجه به پایتخت بودن، از جایگاه بالایی در نظام اداری کشور برخوردار بودند (میرزا سمیعا، 1378: 78؛ شاردن، 1372: 5/1696-1695).
وزارت در سلسلهمراتب نظام ایالات دورۀ افشاریه، جایگاه پیشین را حفظ کرد. در این دوره، علاوه بر وزرای ایالات و ولایات که ناظر بر امور ایالات و ولایات بودهاند؛ وزرایی نیز برای ادارۀ امور برخی شهرهای بزرگ منصوب شدند (مروی، 1364: 2/764) . تعدادی از وزرای ایالات و ولایات احتمالاً به تبعیت از اواخر دوره صفویه، در ایالاتی چون آذربایجان توانستهاند به عنوان بالاترین مقام اجرایی آن ناحیه مطرح شوند (نادرمیرزا، 1373: 361). از سوی دیگر، شواهد نشان میدهد که وزرای ایالات و ولایات نیز همچون سایر مناصب این دوره، از فراز و نشیب و سختگیریهای نادری در امان نبودهاند. «کالوشکین» مأمور روسیه در ایران، گزارش میدهد که شاه وزرا و رؤسای ایالات را پیدرپی عوض میکرد و به ضبط اموالشان به نفع خود میپرداخت (آرنووا و اشرافیان، 2536: 71). تعداد زیادی از وزرای ایالات نیز به فرمان نادرشاه کور یا کشته شدند (خورموجی، 1380: 551).
منصب وزارت ایالت در دورۀ زندیه نیز در نظام اداری ایالات تداوم یافت. در رستم التواریخ از این سمت به عنوان مهمترین رکن سیاسی ایالات نام برده شده است (رستم الحکما، 1352: 307). وزیر وظیفۀ رسیدگی به کارهایی چون امور مالی ایالت و ولایت، رسیدگی به کشاورزی و اداره املاک خالصه و همچنین انجام امور عمرانی را در دوره زندیه در ایالات و ولایات برعهده داشت (پری، 1383: 328).
منصب وزارت ایالت و ولایت در دورۀ قاجاریه تا پایان دوره ناصرالدینشاه
منصب وزارت ایالات و ولایات در دوره قاجاریه، جایگاه پیشین خود را در نظام ایالات و ولایات حفظ کرد. وزرای ایالات و ولایات که در بسیاری از منابع دوره قاجاریه به عنوان «وزرای شاهزادگان» نیز از آنها یاد شده است، در این زمان دومین مقام سیاسی و حکومتی ایالات و ولایات پس از حاکم را دارا بودند. این منصب از دوره حکومت فتحعلیشاه اهمیت بیشتری یافت. درواقع، با افزایش انتصاب شاهزادگان برای اداره ایالات و ولایات در دوره فتحعلیشاه و با توجه به بیتجربگی برخی شاهزادگان در انجام امور، لازم بود تا افرادی متبحر در امور کشورداری به عنوان وزیر به همراه آنان به ایالات و ولایات فرستاده شوند (جدول شماره 1). تعیین وزیر برای شاهزادگان حاکم، با هدف محدود کردن اختیارات آنها و نظارت بر آنان انجام میشد. وزیر به حسابهای مالی رسیدگی میکرد و بخش اعظم مداخل را میگرفت و به مرکز منتقل میکرد (پولاک، 1368: 37). برخی مورخان دورۀ قاجار از عنوان «لَلِهباشی» یا «اتابک شاهزادگان» برای برخی وزرای ایالات و ولایات استفاده کردهاند (دنبلی، 1383: 63، 122). برای نمونه، در دورۀ فتحعلیشاه عنوان «اتابک اعظم» به میرزا ابوالقاسم قائممقام داده شده بود (اعتضادالسلطنه، 1370: 437). همچنین بنا به نقل دنبلی، چراغعلیخان نوایی در سال 1214ق. به منصب «اتابکی» شاهزاده و وزارت مملکت فارس منصوب شده بود (دنبلی، 1383: 122). فتحعلیشاه همچنین مدتی قائممقام فراهانی را با لقب «اتابک اعظم» به وزارت نیرالدوله حاکم ولایت همدان منصوب کرد (عضدالملک، 1370: 190). در کتاب اشرف التواریخ از محمدتقی نوری -وزیر محمدولیمیرزا حاکم ایالت خراسان- به عنوان «میرزا بابا» یاد شده است (نوری،1386: 1/35). البته در برخی منابع این دوره، از تعیین دو شخص به عنوان وزیر و لَلِه و اعزام آنها به همراه شاهزادگان حاکم قاجاریه نیز سخن گفته شده است (عضدالدوله، 1376: 52). برای نمونه، در سال 1287 ق. در حکومت ظلالسلطان در مازندران، مصطفیخان بهاءالملک وزیر وی و حاج غلامعلی لَلِۀ وی بود (والیزاده معجزی، 1380: 125). لمبتون انتصاب وزیر برای شاهزادگان حاکم را به نظام اتابکی سلجوقیان شبیه دانسته است (لمبتون، 1363: 281).
تعیین و انتصاب وزرای ایالات و ولایات در دورۀ قاجاریه از سوی حکومت مرکزی انجام میشد. وزرا به عنوان نمایندگان و فرستادگان حکومت مرکزی به ایالات و ولایات کشور فرستاده میشدند. گفتنی است از سوی حکومت مرکزی در این زمان، وزرایی نیز به مناطقی که حکومت آن در اختیار افرادی غیر از شاهزادگان بوده (از جمله برای حکام اردلان و همچنین برخی بیگلربیگی های ایالات و ولایات)، انتخاب و اعزام شدهاند (دروویل، 1370: 175؛ بابانی، 1377: 72؛ سپهر، 1377 :2/226). در رویکرد انتخاب وزرای ایالت و ولایت، تنها در موارد معدودی در دوره قاجاریه برخی شاهزادگان در تعیین وزرای ایالات و ولایات دخالت داشتهاند؛ از جمله عباسمیرزا و قائممقام فراهانی در انتصاب برخی وزرای ایالات و ولایات غرب کشور نقش داشتهاند (قائممقام فراهانی، [بیتا]: 152، 176). همچنین با انتصاب محمدتقی آشتیانی به وزارت ولایت همدان در دورۀ حکومت فرخسیرمیرزا نیرالدوله که به انتخاب عباسمیرزا انجام شده بود، قائممقام فراهانی به دلیل اختلافاتی که با محمدتقی آشتیانی داشت و وی را رقیبی برای منصب خود میدید، موجب برکناری وی از این منصب شد (جهانگیرمیرزا، 1384: 138). از سوی دیگر، حسینعلیمیرزا نیز تنها شاهزادهای بود که در زمان حکومتش در فارس، انتصاب وزیر این ایالت را در اختیار داشت (حسینی فسایی، 1382: 1/708، 714، 718، 739، 754، 784). باید یادآور شد که حکومت مرکزی در طول حکومت حسینعلیمیرزا، بهجز یک مورد، دخالتی در تعیین یا عزل وزرای فارس نداشت (حسینی فسایی، همان، 692)؛ آن مورد نیز مربوط به عزل وزیری بود که توسط پادشاه در ابتدای حکومت شاهزاده تعیین شده بود (همان، 708، 714، 718، 739، 754، 784)، اما رویۀ دخالت شاهزادگان در تعیین وزیر در ایالت فارس، با روی کار آمدن شاهزاده فریدونمیرزا جانشین حسینعلیمیرزا، متوقف شد و بعد از آن وزرای ایالت فارس از سوی حکومت مرکزی انتخاب میشدند. برای نمونه، میرزا جعفر مستوفی سوادکوهی وزیر فریدونمیرزا، از دارالخلافه به وزارت فارس مأمور شد (همان، 772). در سایر موارد، هرگونه دخالت در تعیین وزیر توسط حکام باید با هماهنگی و تأیید حکومت مرکزی انجام میشد. برای نمونه، در سال 1287ق. مرادمیرزا حسامالسلطنه با مرگ محمدحسین ناظمالملک پیشکار و وزیر اصفهان، سیفالدولهمیرزا را به عنوان وزیر این ایالت انتخاب کرد، اما علیرغم این انتخاب، ناصرالدینشاه مقام وزارت اصفهان را به نظامالسلطنه مافی اعطا کرد (والیزاده معجزی، 1380: 533). میزان تسلط حکومت مرکزی در انتخاب وزرای ایالت و ولایت تا حدی بود که در زمان صدارت میرزا آقاخان نوری بیشتر وزرای ایالات و ولایات از خاندان نوری بودند (پولاک، 1368: 274).
وزرای ایالات و ولایات درواقع به عنوان رابط و نمایندۀ حکومت مرکزی، رفتار حکام را رصد میکردند و به پایتخت گزارش میدادند. برای نمونه، پس از انتصاب شاهزاده اللهقلیخان ایلخانی به حکومت ولایت بروجرد، با گزارش وزیرش محمودخان کاشی مبنی بر اندیشۀ خودسری و توطئه بر ضد حکومت مرکزی از سوی شاهزاده، ایلخانی از منصبش برکنار و در نهایت به کربلا تبعید شد (جهانگیرمیرزا، 1384: 321). وزرا نیز در صورت هرگونه اشتباه یا کوتاهی از انجام وظایف محوّله، از طرف حکومت مرکزی مؤاخذه و یا خلع میشدند. برای نمونه، با وصول گزارشهایی مبنی بر گرایش اماناللهخان افشار وزیر ایالت گیلان، به صوفیه و ضعف عملکرد وی، فرخخان غفاری به عنوان مأمور ویژه از دارالخلافه برای رتق و فتق امور به گیلان فرستاده شد و در نهایت، اماناللهخان افشار برکنار و وزارت یحییمیرزا در گیلان به محمدامینخان نسقچیباشی داده شد (اعتمادالسلطنه، 1363: 3/651). در دورۀ حکومت نیرالدوله بر ولایت گلپایگان و خوانسار نیز با بروز مشکلاتی در تصفیههای مالی آن ولایت، مرتضیقلیبیگ قراباغی وزیر شاهزاده در دیوان مقصر شناخته شد و به دستور شاه اعدام گردید (عضدالدوله، 1376: 190).
گاهی وزرای ایالت و ولایت به نیابت از حاکم امور و وظایف حکومتی را در مقرّ حکومت و گاه با مأموریت در نواحی زیرمجموعۀ ولایات انجام میدادند. در نتیجه، وزیر ایالت و ولایت میبایست به وضعیت منطقه و شرایط ایالت و ولایتها آگاه میبود تا بهتر میتوانست به مدیریت منطقه بپردازد (نظامالسلطنه مافی، 1362: 1/91). آنان معمولاً نظم و نسق امور مالی مناطق تحت نظر خود را نیز برعهده داشتند (حسینی فسایی، 1382: 1/800؛ مستوفی، 1384: 1/701؛ ساکما، شناسه 12894/296؛ 1656/295). وزرای ایالات و ولایات بهویژه هنگامی که حاکم بنا به دلایلی چون کمیِ سن قادر به ادارۀ امور نبود، از سوی حکومت مرکزی عنوان «نائب الحکومه» نیز دریافت میکردند. این موضوع موجب افزایش اقتدار و اختیارت فراوان وزیر در اداره ایالات میشد؛ تا جایی که در برخی منابع این دوره، از آنان به عنوان حاکم آن ایالت و یا ولایت نام برده شده است؛ چنانکه محمدابراهیم وزیرنظام را در برخی منابع، حاکم تهران دانستهاند؛ حال آنکه او برای مدتی منصب وزارت و پیشکاری کامرانمیرزا نائبالسلطنه را که از شش سالگی حاکم تهران شده بود، در اختیار داشت (اعتمادالسلطنه، 1363: 3/484-486؛ فووریه، 1385: 240). همچنین در پی وفات خسروخان سوم حاکم اردلان در ایالت کردستان، به دلیل کمیِ سن جانشین وی رضاقلیخان، میرزا فرجالله وزیر به همراه مادر حاکم، در سال 1250ق. عهدهدار همۀ امور حکومتی شدند (بابانی، 1377: 72؛ فخرالکتاب، 1375: 197-198؛ 201-202). میزان نفوذ میرزا فرجالله در حکومت اردلان، به دلیل حمایت عناصری در دارالخلافه و ارکان حکومت مرکزی روز به روز افزایش مییافت. قائممقام فراهانی در نامهای به اردشیرمیرزا حاکم گروس، در اعلام حمایت از میرزا فرجالله وزیر نوشته بود: «چون والی کردستان مرده شما درصدد مطالبه کردستان و گروس برنیایید. کردستان و گروس هر دو را بیتفاوت بدانید. میرزا فرجالله نوکر قدیمی ولیعهد مرحوم است. طفلی بود [که] پدر مرحومش او را به غلامی و چاکری این آستان داد تا چنین روزی به کار اولاد و احفادش آید. محال است میرزا فرجالله از اوجاق گردن رواق ولیعهد مرحوم تخلف کند یا العیاذ بالله پیرامون خیانت [بگردد]» (قائممقام فراهانی، [بیتا]: 176).
با افزایش نفوذ خاندان وزیری در این منطقه، به تدریج آنان به مدعیان قدرتمندی در حکومت ایالت کردستان تبدیل شدند؛ تا جایی که در تمام تصمیمگیریهای منطقه دخالت میکردند و حتی بهتدریج به رقابت و جدال با حاکم اردلان هم پرداختند. در نهایت، هدایتالله وزیری با همراهی والیه خانم، در سال 1257ق. توانستند موجبات برکناری رضاقلیخان از حکومت اردلان را فراهم کنند و مدتی ادارۀ امور کردستان در این تاریخ را به تنهایی عهدهدار شد (اردلان، 1332: 192)، اما در نهایت حکومت مجدداً به رضاقلیخان اعطا شد (اردلان، همان، همانجا).
میزان تسلط وزرا به ادارۀ یک منطقه و رضایت حکومت مرکزی از وی، موجب میشد برخی وزرا مدت زیادی در آن ناحیه بر مسند قدرت باقی بمانند. در این شرایط، وزیر حتی با انتصاب حاکم جدید نیز منصبش را حفظ میکرد. وزیر همچنین در فاصلۀ زمانی تا حضور حاکم جدید در ایالت یا ولایت، از سوی حکومت مرکزی عهدهدار ادارۀ امور منطقه بود. برای نمونه، از اوایل دولت فتحعلیشاه هر حاکمی که به کرمان میآمد، میرزا حسین وزیر کرمانی، به مقتضای «کفایت و دولتخواهی» به سمت وزارت و پیشکاری وی معین میشد و وزارت ایالت کرمان تا اواسط دوره محمدشاه در دورۀ حکمرانی شاهزادگان فرمانفرما، شجاعالسلطنه و نصرتالدوله فیروزمیرزا در کرمان در اختیار وی بود (وزیری کرمانی، 1353: 11). همچنین هنگامی که نواب معزالدوله از حکومت ایالت فارس برکنار شده بود تا زمان ورود نواب نصرتالدوله به عنوان حاکم جدید، امورات در دست میرزا فضلالله نصیرالملک وزیر بود (حسینی فسایی، 1382: 1/792). با احضار شاهزاده رکنالدوله والی مملکت فارس به دارالخلافه تهران، میرزا ابراهیم معتمدالسلطنه همچنان بر مسند وزارت فارس باقی ماند و تا ورود حاکم جدید، سمت نیابت ایالت را نیز برعهده داشت (افضلالملک، 1361: 80). همچنین با انتصاب احمدعلیمیرزا در سال 1245ق. به حکومت ایالت خراسان، میرزا موسیخان نائب رشتی که قبلاً وزارت این ایالت را داشت، تا زمان حضور حاکم جدید، به ادارۀ امور این منطقه پرداخت و پس از حضور حاکم جدید نیز مجدداً به منصب وزارت خراسان رسید (اعتمادالسلطنه، 1363: 3/1597). هرچند در مواردی نیز حضور طولانیمدت یک فرد بر مسند وزارت یک ایالت و ولایت موجب میشد وزیر آن ناحیه برای به قدرت رسیدن حاکم مورد نظر خود در آن ناحیه تلاش کند، نظامالسلطنه در خاطرات خود به تلاش وزیر فارس برای متقاعد کردن وی برای در اختیار گرفتن حکومت فارس اشاره کرده است (نظامالسلطنه مافی، 1362: 1/214).
در مواقع اضطراری در ایالت و ولایت ممکن بود از طرف حکومت مرکزی دو وزیر برای رتق و فتق امور به یک ناحیه فرستاده شوند. فتحعلیشاه در ماجرای شورش ولیخان ممسنی، دو وزیر را برای نظم و نسق امور به ایالت فارس فرستاد (شهشهانی، 1366: 288).
جایگاه وزارت ایالت و ولایت در دوره قاجاریه تا پایان دورۀ ناصرالدینشاه
وزرای برخی ایالات و ولایات در دورۀ قاجاریه از جایگاه بالاتری نسبت به سایر وزرای ایالات و ولایات برخوردار بودند. در این میان، ایالت آذربایجان به سبب جمعیت زیاد، مرزی بودن و مجاورت این ایالت به مناطق تحت تسلط دولتین روسیه و عثمانی، اهمیت زیادی داشت؛ تا جایی که آذربایجان به تعبیر دنبلی در آن زمان برای ممالک محروسه «چون جسم را حرارت عزیزی جان و جان را عزیزی دل و دل را نور ایمان» بود. با توجه به این عوامل از سال 1213ق. آذربایجان به عنوان ولیعهدنشین انتخاب شد (دنبلی، 1383: 22). افضلالملک معتقد بود منصب «وزارت» ایالت آذربایجان در این زمان از چنان اهمیتی برخوردار بود که هر کس که نزد همه مقبولیت مییافت و مستحق رتبه صدارت بود، صدراعظم وی را به پیشکاری (وزارت) آذربایجان میفرستاد تا از دسایس وی دور باشد (افضلالملک، 1361: 76). وزیر ایالت آذربایجان تنها وزیری بود که میتوانست عنوان «قائممقامی» را به دست آورد. همچنین پس از ارتقای وزیرآذربایجان به منصب قائممقام، معمولاً وزیری نیز برای ادارۀ این ایالت انتخاب میشد (قائممقام فراهانی، [بیتا]: 152). درواقع، وزیر ایالت در تبریز به عنوان معاون قائممقام عمل میکرد (دروویل، 1370: 194؛ نائینی، 1353: 100-101) . برخی مورخان منصب «قائممقامی» را برگرفته از نظام اداری عثمانی دانستهاند (خاوری شیرازی، 1380: 1/310). سپهر قائممقام را لقبی برای «نائب وزارت دیوان اعلی» میدانست (سپهر، 1377: 1/190). دنبلی نیز قائممقامی را «نیابت وزارت دیوان اعلی» و «قائممقام صدارت» میدانست و از عنوان «نائبالوزاره» برای قائممقام استفاده کرده است (دنبلی، 1383: 323-332). همچنین خاوری در تاریخ ذوالقرنین از قائممقام به عنوان «نائب مناب وزارت عظمی» نام برده است (خاوری شیرازی، 1380: 1/310). درواقع، اعطای عنوان قائممقام به این معنی بود که همانگونه که ولیعهد، نائبالسلطنۀ جاوید ارکان است، وزیر ولیعهد نیز نائب مناب وزارت عظمی است (خاوری شیرازی، همان، 1/322). از جمله افرادی که در دورۀ قاجاریه به منصب قائممقامی رسیدهاند، باید از میرزا بزرگ فراهانی نام برد که در سال 1224ق. به نیابت صدراعظم منصوب و از سوی شاه ملقب به قائممقام صدراعظم شد (اعتمادالسطنه، 1363: 3/1468). میرزا ابوالقاسم نیز پس از مرگ پدرش در سال 1238ق. به منصب «قائممقامی دیوان اعلی» رسید (سپهر، 1377: 1/740؛ اعتمادالسلطنه، 1363: 3/1555). نفوذ میرزا بزرگ فراهانی، قائممقام اول در اداره امور حکومتی در دوره فتحعلیشاه، تا حدی بود که دوکوتز بوئه آلمانی که همراه هیئتی روسی در سال 1232 ق. به ایران آمده بود، منصب قائممقام را همتراز با صدراعظم دانسته است (دوکوتز بوئه، 1365: 99).
وزیر تهران نیز در دورۀ قاجاریه از جایگاه بالایی برخوردار بود. وزیر دارالخلافه در این زمان به عنوان معاون صدراعظم عمل میکرد (دروویل، همان، 194). وزیر تهران وظایف و اختیارات زیادی داشت. برای نمونه، ادارۀ امور خالصجات تهران با وزیر بود. در این دوره همچون روزگار صفوی، خالصجات دیوانی از املاک شاهی محسوب میشد و به همین دلیل ادارۀ آن از اهمیت زیادی برخوردار بود (کیانفر، 1389: 65). بنا به حساسیت اداره امور دارالخلافه، وزیر تهران اگر از شهر خارج میشد، ادارۀ املاک خالصه و دیگر مستغلات را به شخص معتمدی میسپرد (اعتمادالسلطنه، 1363: 3/2020).
وزرای ایالت فارس نیز از دیگر وزرای قدرتمند دوره قاجاریه بودند. فارس به عنوان اولین ایالت ولیعهدنشین دوره قاجاریه و با توجه به موقعیت جغرافیایی و ثروت سرشار آن، در این زمان از اهمیت برخوردار بود. تعدادی از وزرای ایالت فارس با کسب عنوان «وزیر بالاستقلال» توانسته بودند بهطور مستقل از سوی حکومت مرکزی به اداره امور در این ناحیه بپردازند و بدینوسیله «عنان و اقتدار» این منطقه در اختیار وزیر بود (اعتمادالسلطنه، 1357: 41؛ افضلالملک، 1361: 419). آقا میرزا محمدعلی مشیرالملک شیرازی که از سلسله سادات عالینسب بود، در فارس وزیر بالاستقلال بود. جمیع کارها و نظم فارس از طرف دولت به او رجوع میشد (اعتمادالسلطنه، 1357: 41). میرزا فتحعلیخان صاحب دیوان نیز از جانب ظلالسلطان به وزارت مستقله فارس و پیشکاری فارس انتخاب شد و عهدهدار امور این ایالت بود (اعتمادالسلطنه، همان، 42). صدیقالدوله که چندین بار به وزارت فارس تعیین شده بود، در محرم 1314 در حالی به وزارت فارس تعیین شد که حاکمی برای فارس معین نشد و وی به تنهایی به ادارۀ امور آن منطقه میپرداخت (افضلالملک، 1361: 76).
دربارۀ وزرای سایر ایالات و ولایات، میتوان از وزارت ایالت خراسان نام برد. نظر به موقعیت جغرافیایی خراسان و مرزی بودن و گستردگی و وسعت این منطقه، ادارۀ آن از اهمیت زیادی برخوردار بود. برخی وزرای ایالت خراسان علاوه بر اداره امور این منطقه، در مواردی متولیگری روضه رضویه را نیز برعهده داشتند. برای نمونه، میرزا فضلالله وزیرِ فریدونمیرزا در خراسان، به منصب تولیت روضه رضویه نیز منصوب شده بود. نظم خدام و ضبط موقوفات نیز به وی موکول شد (خورموجی، 1344: 2/137؛ سپهر، 1377: 4/89). وزرای این ناحیه در سرکوب شورشها و نظم و نسق دادن به امور منطقه در دوره قاجاریه حضور فعالی داشتند (سپهر، 1377: 1/253). محمد قوامالدوله وزیر خراسان، در جنگ هرات حضور داشت و به دلیل جانفشانیهایش، از حکومت مرکزی خلعت گرفت (سپهر، همان، 4/89). محمدتقی نوری نویسندۀ کتاب اشرف التواریخ که وزارت محمدولیمیرزا در خراسان را برعهده داشت، پس از مشارکت در دستگیری نادرمیرزا افشار، مأمور بازپرسی از وی شد (نوری، 1386: پیشگفتار). از وزرای معروف ایالت خراسان، باید از میرزا موسی رشتی نیز نام برد که پیش از انتصاب به سمت وزارت خراسان در سال1231ق، نیابت حکومت ولایت یزد را برعهده داشت (اعتمادالسلطنه، 1363: 3/1535). حاج میرزا محمدرضا مستوفی ملقب به مؤتمنالسلطنه خراسانی، از قدرتمندترین وزرای ایالت خراسان بود که در دورۀ حکومت حمزهمیرزا حشمتالدوله و محمدتقیمیرزای رکنالدوله، به عنوان وزیر مستقل در خراسان به ادارۀ امور پرداخت (افضلالملک، [بیتا]: 46).
یکی از مناصب مرتبط با مقام وزارت ایالت و ولایت در دوره قاجاریه، منصب «پیشکار» بود. اصطلاح پیشکاری سابقۀ طولانی در تاریخ ایران دارد. در متون مربوط به دورۀ ساسانی، این اصطلاح برای افرادی به کار رفته است که در خدمت برخی بزرگان حکومتی بودهاند و یا ادارۀ یک روستا را همچون کدخدا برعهده داشته اند ؛ (دینوری، 1371: 132؛ طبری، 1387ق: 7/513). در دوره حکومت عباسی نیز این اصطلاح به عنوان قائممقام و وزیر تعدادی از بزرگان حکومتی آمده است (طبری، همان، 5/513؛ دینوری، 1371: 337). عنوان پیشکار از دورۀ صفویه گاهی به جای وزیر و یا مسئول امور مالی یک ایالت به کار رفته است (شاردن، همان، 3/1166، 4/1563). در دوره صفوی همچنین از منصب «ناظر دربار» با عنوان «پیشکار کل» و «ناظر بر امور شاهزادگان» نام برده شده است (شاردن، همان، 4/1563، 1609). با بررسی منابع دوره قاجاریه مشخص میشود که در این دوره دو نوع منصب پیشکار در نظام ایالات و ولایات وجود داشت؛ یکی پیشکاری که امور عمومی ایالت را انجام میداد و در مورد ایالت آذربایجان از دورۀ مظفرالدینشاه از آن به عنوان «پیشکار کل» نام برده شده است (مستوفی، 1384: 1/208-209). مستوفی پیشکار کل را همان «قائممقام » میدانست (مستوفی، 1384: 1/208-209). دیگری پیشکار مالیه که امور مربوط به مالیات و تجارت ایالت را زیر نظر داشته است (مصدق ،1389: 24). ؛ ساکما، 240-96759). اقدامات پیشکار مالیه، طبق کتابچۀ دستورالعمل ارسالی از پایتخت انجام میشد (مستوفی، 1384: 1/208-209؛ 3/479). با توجه به دادههای تاریخی، در دوره قاجاریه ارزش و جایگاه وزارت ایالت و ولایت افزون بر پیشکاری بود (قدیمی قیداری و هاشمیلر، 1400: 130).
منصب پیشکار غالباً در دوران قاجاریه بهطور همزمان با مناصب دیگری به افراد واگذار میشد. برای نمونه، براساس گفتة اعتمادالسلطنه، «میرزا عیسی» وزیر عباسمیرزا و پیشکار تبریز بود که با ارتقایش به منصب قائممقامی صدارت عظمی، فرزندش میرزا حسن به وزارت و پیشکاری ولیعهد رسید (اعتمادالسلطنه، 1357: 59؛ دوکوتز بوئه، 1365: 99). میرزا فتحعلی صاحبدیوان، همزمان حکومت ایالت یزد و پیشکاری آذربایجان را در اختیار داشت. وی همچنین در زمانی دیگر، حکومت عربستان و پیشکاری اصفهان را برعهده داشت (اعتمادالسلطنه، همان، 42). در یکی از نامههای سیاسی دورۀ ناصری، دلیل انتخاب پیشکار برای شاهزادگان حاکم، ایجاد تعلل و اخلال شاهزادگان در دادن مالیات به مرکز، کمتر پاسخگو بودن آنان در برابر دارالخلافه به دلیل وابستگی و نزدیکی به شاه و در نتیجه تعیین پیشکار برای انجام امور و پاسخگو بودن به مرکز عنوان شده است (والیزاده معجزی، 1380: 135).
علاوه بر مواردی که منصب پیشکاری و وزارت مستقلاً به دو فرد اعطا میشد (اعتمادالسلطنه، 1363: 3/1928)، بیشتر وزرای ایالت همزمان مقام پیشکاری ایالت را نیز دریافت میکردند (اعتمادالسلطنه، 1357: 59). فیروزمیرزا در سال 1250ق. به پیشکاری و وزارت منوچهرخان والی فارس منصوب شد (فرهادمیرزا، 1369: 53). امین لشکر میرزا قهرمان در سال 1288ق. پیشکار آذربایجان بود (اعتمادالسلطنه، 1363: 3/1923). مدتی بعد در همین سال، فتحعلی صاحبدیوان به منصب وزارت و پیشکاری آذربایجان منصوب شد (اعتمادالسلطنه، همان، 1926). پاشاخان امینالملک در سال 1288ق. به منصب وزارت نائبالسلطنه و پیشکاری دارالخلافه منصوب شد (همو، همان، 1923). مدتی بعد در همین سال، پیشکاری نائبالسلطنه امیرکبیر و وزارت دارالخلافه به میرزا عیسی وزیر داده شد (همان، 1928). میرزا قهرمان امین لشکر در سال 1295ق. به وزارت و پیشکاری آذربایجان منصوب شد (همان، 1994). محمدزکیخان نوری نیز مدتی بعد از عزل از وزارت فارس، به وزارت کرمان و پیشکاری نواب شاهزاده شجاعالسلطنه درآمد (خاوری شیرازی، 1380: 2/741). محمدابراهیم وزیر نظام نیز مدتی منصب پیشکاری و وزارت خواهرزادۀ خود کامرانمیرزا نائبالسلطنه را که از شش سالگی حاکم تهران بود، در اختیار داشت (اعتمادالسلطنه، 1363: 3/484-486).
با بررسی منابع این دوره، مشخص میشود که در دورۀ قاجاریه، وزرا به ایالات و ولایات مختلف اعزام میشدند. از جمله وزرای ایالات و ولایات در دوره قاجاریه، میتوان در ولایت همدان از میرزا رضا وزیر در دوره حکومت عبدالمحمدمیرزا نام برد (عضدالملک، 1370: 207). در ولایت خمسه نیز میتوان از میرزا محمدتقی علیآبادی در دوران حکمرانی عبداللهمیرزا در سال 1224ق. در این منطقه نام برد (اعتمادالسلطنه، 1363: 3/1494). در ولایت بروجرد و سیلاخور و چاپلق، میرزا علی گرائیلی در سال 1224ق. به وزارت محمدتقیمیرزا منصوب شده بود(همان :3/1494 ) در ولایت کرمانشاهان، میرزا موسیخان رشتی در سال 1250ق. وزارت این ولایت را برعهده داشت (همان). در ولایت قزوین، حاجی حسنخان قاجار در سال 1275ق. به وزارت منصوب شد (اعتمادالسلطنه، 1363: 3/1811). در ولایت اصفهان، وزارت محمدحسین نظامالملک در سال 1286ق. و وزارت نظامالسلطنه مافی در سال 1287ق. بوده است (والیزاده معجزی، 1380: 531). در ولایت یزد از وزارت حسینقلیخان مافی در سال 1291ق (اعتمادالسلطنه، 1363: 3/1954)، در ایالت گیلان از وزارت حاجآقا بزرگ منجمباشی در سال 1246ق. در دوره حکومت منوچهرخان معتمدالدوله (1246ق)، وزارت اماناللهخان افشار (1255 ق)، وزارت محمدامینخان نسقچیباشی (1255ق)، وزارت میرزا علیخان وزیر (1309ق) و وزارت میرزا ابراهیمخان معتمدالسلطنه (1315ق) میتوان نام برد (رابینو، 1374: 550-553). در ایالت مازندران، میرزا اسداللهخان نوایی در سال 1252ق. به وزارت نواب اردشیر میرزا منصوب شد (اعتمادالسلطنه، 1363: 3/1637). همچنین در این ایالت در سال 1287ق. مصطفیخان بهاءالملک وزیر ظلالسلطان بود (والیزاده معجزی، 1380: 125). و در ایالت لرستان نیز مدتی میرزا بزرگ قزوینی وزارت لرستان را برعهده داشت (والیزاده معجزی،1380 :65).
عوامل مؤثر بر انتخاب وزرای ایالت و ولایت
عوامل گوناگونی در انتصاب افراد به مقام وزارت در ایالت و ولایت تأثیرگذار بود. افرادی که به این منصب میرسیدند، عموماً از دیوانیان و مستوفیان بودند. پولاک وزرای ایالت و ولایت را از «میرزاها» یا «اهل قلم» معرفی کرده است (پولاک، 1368: 37). بسیاری از آنان ادیب بودند و در فنون اداری و مالی مهارت داشتند. میرزا ابوالقاسم فراهانی (قائممقام) وزیر معروف عباسمیرزا، از سیاستمداران، ادبا و یکی از بزرگترین نثرنویسان دورۀ قاجار بود (ر.ک. به: قائممقام فراهانی، [بیتا]). خاوری شیرازی ادیب و نویسنده کتاب تاریخ ذوالقرنین، مدتی وزارت ایالت نهاوند را در اختیار داشت (دنبلی، 1383: 529). میرزا محمدحسین وزیر که در سال 1229ق. وزیر سرکار نواب شاهزاده اعظم علینقیمیرزا صاحباختیار قزوین بود، از علوم و دانش گوناگون بهرۀ فراوان داشت (افشار، 1349: 8). مرتضی رضاقلیخان نوائی وزیر ایالت خراسان، شاعر و متخلص به سلطانی بود (اعتمادالسلطنه،1363 : 3/1496). شیخ رحیم معروف به «مایل» از ادبا و خطاطان بزرگ دوره قاجار نیز وزارت شاهزاده اللهقلیمیرزا را در سال 1234ق. برعهده داشت (وفا زوارهای، 1385: 331). چراغعلیخان نوابی وزیر فارس، در فنون ادبیه و عربیه و حل مشکلات فارسی سرآمد بود. وی در «شیراز بیشتر شبها را با علما و فضلا مساهرت و مصاحبت مینمود» (حسینی فسایی، 1382: 1/718). در این بین، استثنائاتی نیز وجود داشت. برای نمونه، یوسفخان گرجی -سپهدار عراق- که در سال 1240ق. مدتی وزارت ولایت اصفهان را برعهده داشت، از صاحبمنصبان نظامی بود که به منصب وزارت ایالت نیز رسید. پس از مرگ وی، وزارت سیفالدوله حاکم اصفهان، به منوچهرخان گرجی غلام پیشخدمت خاصه اعطا شد (اعتمادالسلطنه، 1363: 3/1567). منوچهرخان گرجی در سال 1246ق. نیز در دوران حکومت یحیی میرزا، وزیر ولایت گیلان بود (رابینو، 1374: 551). به نظر میرسد در این زمان نیز منصب وزارت ایالت و ولایت همچون دورههای پیشین از مناصب مربوط به «دفترخانه همایون اعلی» بوده است. هرچند در کتب و منابع دوره قاجاریه مستقیماً به این موضوع اشاره نشده، اما با بررسی مشاغل وزرا پیش از انتصاب و پس از برکناری از منصب، این نتیجه به دست میآید که وزرای ایالات پیش یا پس از وزارت به خدمت در دیوان اعلا مشغول بودهاند. برای نمونه، میرزا محمدتقی علیآبادی مازندرانی متخلص به «صاحب» قبل از انتصاب به وزارت، منشی خاصه دیوان اعلی بود (خاوری شیرازی، 1380: 1/299). همچنین حاجی میرزا اسماعیل اشرفی مازندرانی که در سال 1224ق. به وزارت شیخعلیمیرزا منصوب شده بود، مدتها ناظر دیوان اعلی بوده است (سپهر، همان، 1/224؛ خاوری شیرازی، همان، 2/740). میرزا محمدتقی علیآبادی که در سال 1224ق. به وزارت شاهزاده عبداللهمیرزا حکمران خمسه درآمد، از منشیان خاص دیوان اعلی بود (سپهر، همان، 1/224؛ خاوری شیرازی، همان، 1/299). میرزا علیرضا مشیرالممالک که مدتی وزارت دارالخلافه را برعهده داشت، مستوفی اول دیوان اعلی بود (افضلالملک، [بیتا]: 42). میرزا محمدحسین که در دوره فتحعلیشاه بارها وزارت ایالت و ولایتهایی را برعهده داشت، در چهار سال آخر عمرش جزو مستوفیان دیوان اعلی بود (اعتمادالسلطنه، 1363: 3/2043). میرزا رضاقلیخان نوایی که به وزارت مملکت خراسان درآمد، پیش از این مدتها صاحب دیوان انشاء بود (خاوری شیرازی، همان، 1/307). محمدزکیخان نوری بعد از عزل از وزارت فارس، در سلک غلام پیشخدمتان خاص درگاه درآمد (خاوری شیرازی، 1380: 2/740).
با توجه به اینکه وزرای ایالات از طبقۀ دیوانیان بودند، با افزایش انتصاب دیوانیان و مستوفیان به عنوان حاکم برای ادارۀ ایالات و ولایات که از دورۀ محمدشاه و پس از شورش و تمرد برخی شاهزادگان آغاز شده و در دوره ناصری اوج گرفته بود، سیستم دیوانسالاری ادارۀ ایالت دچار تغییراتی شد (مستوفی، 1384: 1/438) (جدول شمارۀ 2 و 3). درواقع، این تغییر که در نظام اداره ایالت و ولایت همزمان با اصلاحات دوره ناصری و تلاش برای ایجاد دیوانسالاری جدید از سویی و رسم خرید و فروش حکومت ایالات و ولایات شدت بیشتری یافته بود، موجب شد بسیاری از دیوانیانی که پیشتر در نقش وزیر و یا مستوفی در ایالات و ولایات به کار گمارده می شدند، در این زمان توانستند به عنوان حاکم ایالات و ولایات منصوب شوند و به این ترتیب از تعداد وزرای ایالات و ولایات کاسته شد (مستوفی، همان، همانجا؛ احتشامالسلطنه، 1367: 119؛ آدمیت، 1351: 224؛ اعتمادالسلطنه، 1363: 3/1297-1298).
سیادت نیز از دورۀ صفویان یکی از شاخصههای انتصاب افراد به مناصبی چون کلانتر و وزارت بود (قاضی قمی، 1359: 1/454). در دورۀ قاجاریه نیز «سیادت» همچنان از شاخصههای مؤثر در انتصاب افراد به مقام وزارت ایالت بود. قائممقام فراهانی در ذکر علل اعطای منصب وزارت ولیعهد به برادرش، به سیادت وی اشاره کرده است (قائممقام فراهانی، [بیتا]: 152). دنبلی نیز در المآثر السلطانیه به نقش تأثیرگذار سیادت در انتصاب میرزا بزرگ فراهانی و فرزندش میرزا محمدحسن به وزارت اشاره کرده است (دنبلی، 1383: 323). این موضوع در نوشتههای مورخان دیگری نیز مورد تأکید قرار گرفته است (سپهر، 1377: 1/145؛ اعتمادالسلطنه، 1363: 3/1449). وزارت ایالات حتی در تعدادی از خاندانهای سادات بهطور موروثی منتقل شده است. برای نمونه، باید از میرزا محمدعلی مشیرالملک نام برد که به قول اعتمادالسلطنه، از سادات بوده و به مقام وزارت بالاستقلال فارس رسید و بازماندگانش پس از وی این جایگاه را حفظ کردند (خاوری شیرازی، 1380: 2/732؛ اعتمادالسلطنه، 1357: 41).
موارد متعددی از به ارث رسیدن منصب وزارت ایالت و ولایت، در نوشتههای دوره قاجاریه موجود است (دنبلی، 1383: 323؛ قائممقام فراهانی، [بیتا]: 152). حسینی فسایی دربارۀ انتصاب میرزا ابولحسنخان فرزند میرزا محمدعلی مشیرالملک به وزارت فارس، نوشته است: «این منصب به ارث و استحقاق به وی رسید (حسینی فسایی، همان، 1/784). منصب وزارت در اردلان کردستان به صورت موروثی در اختیار خاندان وزیری بود. خاندان وزیری از اعقاب یک تاجر پارچه اصفهانی بودند که به دعوت خان احمدخان به کردستان اردلان رفته بودند. اوج قدرت وزیریها در دورۀ محمدشاه بود؛ تا جایی که میرزا هدایتالله در فاصلۀ عزل و نصبهای مکرر رضاقلیخان از سوی شاهنشاه غازی، حدود هجده ماه عهدهدار حکومت کردستان بود (مردوخ کردستانی، 1379: 253).
برخی وزرای ایالت و ولایت در دوره قاجاریه، از طریق مواصلت با بزرگان و همچنین خاندان حکومتگر، درصدد تحکیم موقعیت خود بودند. این ازدواجها موجب تداوم وزارت در خانوادههای این وزرا میشد؛ از جمله محمدزکیخان نوری وزیر فارس، ابتدا از طریق وصلت با خاندان حاجی محمدابراهیمخان اعتمادالدوله، موقعیت خود را استحکام بخشید (خاوری شیرازی، 1380: 2/732)، سپس خانوادۀ وی با خانواده فرمانفرمای فارس مواصلت کرد. همسر شکرالله نوری برادرزادۀ زکیخان نوری دختر حسینعلی فرمانفرما بود (حسینی فسایی، 1382: 1/741؛ خاوری شیرازی، 1380: 2/732). ابوالحسن مشیرالملک نیز با خاندان حسینعلی میرزا فرمانفرما مواصلت داشت (خاوری شیرازی، همان، 755). ابوالقاسم قائممقام فراهانی نیز با دختر فتحعلیشاه ازدواج کرده بود (قائممقام فراهانی، [بیتا]: 373). میرزا احمد وزیری دختر خود را به عقد اماناللهخان اردلان درآورده بود (بابانی، 1377: 63).
وفاداری وزیر ایالت و ولایت به شاه، در مواقع حساس سلطنت نیز موجب افزایش نفوذ و اقتدار او در منطقه در دوران حکومت آن شاه میشد. محمدشاه پس از اثبات وفاداری و همراهی میرزا تقیخان آشتیانی وزیر کرمانشاه در آشوبهای اوایل حکومت محمدشاه، «مهام سرحدات عراقین به انضمام لرستان فیلی، شوشتر، دزفول و هویزه را به پیشکاری وی محول کرد» (قائممقام فراهانی، [بیتا]: 250). نفوذ میرزا تقیخان آشتیانی وزیر در این زمان به حدی رسیده بود که در امور و انتصابات ایالات و ولایات پشتکوه و پیشکوه نیز دخالت میکرد (قائم مقام فراهانی، همان، همانجا). خاندان وزیری نیز به واسطۀ حضور افراد قدرتمندی از این خاندان در پایتخت و همچنین در نتیجۀ حضور و همراهی هدایتالله وزیری با محمدشاه در رویدادهای اوایل روی کارآمدن پادشاه، در این زمان از قدرت زیادی برخوردار شد (فخرالکتاب ،1375، 181 ؛ سپهر، 1377: 2/359).
همانگونه که در دورۀ قاجار قدرت روزافزون و توطئههای برخی وزرا همچون خاندان وزیری و مشیرالملک بر ضد دیگر صاحبمنصبان محلی و حتی حاکم ایالت مشاهده میشود، وزرای ایالات و ولایات نیز در معرض توطئۀ رقبای محلی قرار داشتند. این رقابتها در مواردی موجبات برکناری و حتی مرگ وزیر ایالت و ولایت را فراهم میآورد. برای نمونه، آقا محمدباقر کاشانی وزیر نواب حسینعلیمیرزا فرمانفرمای فارس، در اواخر سال 1233ق. زمانی که برای سلام فرمانفرما وارد میدان ارگ شیراز شد، توسط یک نفر از غلامان دیوان که مواجب او به قاعده نرسیده بود، به تحریک مفسدین با خنجر کشته شد (حسینی فسایی، 1382: 1/718). حسینقلیخان برادر فتحعلیشاه، در آغاز طغیانش در فارس در سال 1213ق، میرزا نصرالله علیآبادی مازندرانی وزیرش را کور و زندانی کرد (دنبلی، 1383: 91). میرزا نصرالله در زمان ولایتعهدی فتحعلیشاه و حکومت وی در فارس، از طرف آقامحمدشاه به وزارت وی تعیین شده بود و در آن زمان نیز از سوی فتحعلیشاه به وزارت و پیشکاری فارس درآمده بود (اعتمادالسطنه، 1363: 3/1446). محمدتقیخان قزوینی وزیر ایالت فارس، به سبب توهینی که به ولیخان ممسنی از خوانین فارس کرده بود، توسط وی به قتل رسید (دوبد، 1371: 175، 874). میرزا مهدیقلی نوایی وزیر محمدولیمیرزا حاکم کرمان نیز توسط حاکم کرمان به قتل رسید (خاوری شیرازی، 1380: 2/685). در ایالت فارس نیز مخالفت خاندان قوام با وزیران فارس گاهی به خلع وزیر میانجامید. برای نمونه، محمدعلی مشیرالملک وزیر در نتیجۀ اتحاد ایلخانی و قوامالملک، مدتی از وزارت برکنار و سپس از شیراز اخراج شد. این اتفاق هنگامی روی داد که در سال 1248ق. ایل قشقایی در اعتراض به دخالتهای وزیر فارس، از این ایالت خارج شدند و به سوی کرمان کوچ کردند. ایلخان قشقایی بازگشت به فارس را منوط به برکناری وزیر کرد؛ در نهایت وزیر برکنار و تبعید شد و میرزا حسن نظامالعلماء به جای وی منصوب گردید (حسینی فسایی، 1382: 1/750). همچنین در حکمرانی حسینمیرزا جلالالدوله (1295-1305)، قوامالملک سوم به علت دشمنی با صاحبدیوان وزیر، با استفاده از نفوذی که در شهر داشت، شیراز و اطراف آن را ناامن کرد و به اخلال در امر حکومت پرداخت و با ایجاد تحریکات، موجب قحطی نان در شیراز شد. در نتیجه، وزیر برکنار شد (سعیدی سیرجانی، 1362: 226-228). مشیرالملک وزیر ظلالسلطان پسر ناصرالدینشاه نیز توسط وی زندانی و اموالش مصادره شد. وی در زندان درگذشت (مدنی، 1387: 129).
در اینجا باید متذکر شد که وزرای ایالات دوره قاجاریه نیز همچون سایر صاحبمنصبان دوره قاجار، در این زمان صاحب القابی شده بودند (اعتمادالسلطنه، 1363: 3/1954). یکی از معروفترین این القاب، لقب «جنابی» بود (اعتمادالسلطنه، همان، 3/1984، 2031). دادن لقب جنابی در سال 1295ق. برحسب اعلان دولتی، جز در حق کسی که مقام وزارت داشته باشد، موقوف و متروک گردید (همو، همان، 1995). البته همچنان در سالهای بعد این لقب به افرادی غیر از وزرا نیز داده میشد (همو، همان، 2031). یکی دیگر از القاب مهمی که به تبعیت از دوره صفوی به وزرا داده می شد، لقب «آصف» بود (اعتمادالسلطنه، همان، 1914؛ افشار، 1349: 12). از القاب دیگری که در این زمان به وزرای ایالات و ولایات اعطا شده است، میتوان به لقب سعد الملک و مشیرالملک اشاره کرد (اعتمادالسلطنه، همان، 1954؛ خاوری شیرازی، 1380: 2/740).
وظایف و کارکرد وزرای ایالت و ولایت
وزرای ایالت در دورۀ قاجاریه همچون دورههای پیشین وظایف متعددی برعهده داشتند. به آنها دستورالعملی برای ادارۀ ایالات و ولایات داده میشد (اعتمادالسلطنه، همان، 3/1651). در این بخش، به مهمترین وظایف و کارکرد آنها اشاره میشود. البته باید یادآور شد که وزرای ایالات جزو افراد کثیرالمشاغل بودند و برخی از آنان همزمان با وزارت، به مشاغل دیگری نیز مشغول بودند؛ چنانکه در حقایق الاخبار آمده است در سال 1226ق. امیرزاده فریدونمیرزای فرمانفرما به فرمانفرمایی خراسان و و وزارت او به میرزا فضلالله مفوض گردید. به علاوه «خدمت متولیباشیگری روضه رضویه علیه الصلوة التحیة به وی مفوض رفت» (خورموجی، 1344: 2/137). در زیر به مواردی از وظایف و کارکرد وزرای ایالات و ولایات اشاره شده است:
نتیجهگیری
وزرای ایالت و ولایت در دوره قاجاریه عموماً از طبقۀ دیوانیان و مستوفیان بودند. آنان در اداره ایالات و ولایات در این دوره نقش مهم و تعیینکنندهای داشتند. ادارۀ تمامی امور سیاسی، نظامی، اداری و مالی ایالات و ولایات، تحت نظارت وزرای ایالت و ولایت انجام میشد. میزان کارآمدی وزرا در دوره قاجاریه با توجه به سیاست انتصاب شاهزادهها به عنوان حاکم در ایالات و ولایات کشور، اهمیت بیشتری یافت. وزیر ایالت و ولایت در صورت کمسن بودن، بیتجربگی و یا ناتوانی حاکم، تمامی امور منطقه را حلّ و فصل میکرد، اما در صورت کارآمدی حاکم، وزرا ضمن رسیدگی به امور اداری و مالی ایالت و ولایت، به عنوان حلقۀ رابط حکومت مرکزی با ایالت یا ولایت و نمایندۀ آنان، تمامی رویدادهای ایالات را برای حکومت مرکزی گزارش میکردند. از سوی دیگر، وزرای ایالات و ولایات به دلیل کمتر پاسخگو بودن شاهزادگان حاکم، در صورت روی دادن هر اتفاق ناگواری در ایالات و ولایات، از سوی حکومت مرکزی مورد مؤاخذه و تنبیه قرار میگرفتند. با توجه به حساسیتهای مربوط به این منصب و جنگ قدرت در ایالات و ولایات، تعداد زیادی از وزرای ایالات در دوره قاجاریه قربانی توطئۀ دیگر صاحبمنصبان محلی، اعم از حاکم ایالت، خوانین و کلانتر شدند و برخی در این کشاکشها به قتل رسیدند.
وزرای ایالات تهران، آذربایجان و فارس از موقعیت بالاتر و نفوذ سیاسی بیشتری نسبت به وزرای سایر ایالات و ولایات در کشور برخوردار بودند. وزرای این مناطق معمولاً از میان بزرگترین دولتمردان کشوری انتخاب میشدند و نقش مهمی در تحولات سیاسی کشور در دورۀ قاجاریه برعهده داشتهاند. بسیاری از آنان پیش یا پس از انتصاب به وزارت در این ایالات، مناصب بالای حکومتی داشتند. برخی از مناصب نظیر پیشکار و قائممقامی، در این دوره با منصب وزارت ایالت و ولایت ارتباط نزدیکی داشتند. تعدادی از وزرا همزمان با وزارت، منصب پیشکاری ایالات و ولایات را نیز در اختیار داشتند و تعدادی از وزرای ایالت آذربایجان در دوره قاجاریه همچنین به منصب قائممقامی رسیدند.
وظایف و کارکرد وزرای ایالات و ولایات در دوره قاجاریه بسیار گسترده بود. آنان باید به تمامی امور مالی، اداری و نظامی مناطق تحت ادارۀ خود رسیدگی میکردند. وظایف و عملکرد وزرای ایالات در دورۀ قاجاریه، به وظایف و کارکرد وزرای ایالات در حکومتهای ایرانی از دوره صفوی به بعد شباهتهایی داشت. از جمله وظایف مهم وزرای ایالات در این دوره، ادارۀ املاک خالصه، نظارت بر امور مالی ایالات و دریافت مالیات آن، تنظیم و رسیدگی تدارکات برای جنگها، حضور در جنگها و استقبال از مأموران داخلی و خارجی بوده است.
پیوست
جدول شماره 1: وزرای ایالات در دوره فتحعلیشاه
نام وزیر |
ایالت |
سال وزارت |
چراغعلیخان نوایی
|
فارس (وزیر حسینعلیمیرزا فرمانفرما) (سپهر، 1377: 1/106) |
1213ق |
میرزا محمد لواسانی |
وزیر محمدعلی دولتشاه (سپهر، همان، 1/280) |
1213ق |
میرزا نصرالله، میرزا حمزه کلایی مازندرانی، مهدیقلیخان دولوی قاجار |
وزیر محمدقلیمیرزا ملکآرا ایالت مازندران (همو، همان، 1/106، 265) |
1213ق 1229ق |
عبدالرضاخان یزدی |
وزیر محمدولیمیرزا در ایالت یزد (همو، همان، 1/406) |
1217ق |
میرزا ابوالقاسم مستوفی |
وزیر علینقیمیرزا رکنالدوله در ولایت قزوین (همو، همان 157، 350) |
|
محمدزکیخان نوری |
فارس (وزیر حسینعلیمیرزا فرمانفرما) (همو، همان، 1/106) |
1213ق |
میرزا محمدتقی علیآبادی مازندرانی متخلص به صاحب |
عبداللهمیرزا ولایت خمسه (خاوری شیرازی، 1380: 1/ 29) |
1224ق |
میرزا محمد جعفر حمزه کلابی مازندرانی
|
مازندران (خاوری شیرازی، همان: 2/681). |
1243 ق. |
عبدالرضاخان یزدی |
وزیر محمدولیمیرزا در یزد (همو، همان: 2/681) |
1243ق |
میرزا علی گرایلی |
نواب حسامالسلطنه محمدتقیمیرزا در حکمرانی ولایات بروجرد، سیلاخور و چاپلق (همو، همان: 1/299) |
1224ق |
خاوری |
نواب همایونمیرزا برادرش به حکومت نهاوند (دنبلی، 1383: 529) |
1241ق |
میرزا محمدعلیخان کاشانی وزیر نواب ظلالسلطان |
وزیر نواب ظلالسلطان حکمران دارالخلافه(خاوری،همان، 2/752) |
1245ق |
میزرا ابوالحسنخان شیرازی (انتصاب سال 1248ق) |
ایالت فارس |
1248ق |
موسیخان نائب رشتی |
شاهزاده احمدعلیمیرزا در ولایت خراسان |
1244ق |
جدول شمارۀ 2: وزارت ایالت در دورۀ محمدشاه
میرزا ابوالحسن وکیل الرعایای کاشان |
طهماسبمیرزا مؤیدالدوله کاشان (سپهر، 1377: 2/626) |
1250ق |
میرزا تقی قوامالدوله |
ایالت فارس (حسینی فسایی، 1382: 1/714، 718) |
1252ق |
میرزا جعفر سوادکوهی |
ایالت فارس (حسینی فسایی، همان، 1/714، 718) |
1252ق |
میرزا اسداللهخان نوایی |
وزیر اردشیرمیرزا (مازندران) (سپهر، همان، 2/664) |
1252ق |
شریفخان قزوینی |
وزیر سیفاللهمیرزا، سمنان (همو، همان، 2/708) |
1255ق |
حاجی علیاصغر |
وزیر بهمنمیرزا، ملایر، تویسرکان (همو، همان، 2/632) |
1251ق |
اماناللهخان افشار |
یحییمیرزا در گیلان (همو، همان، 2/708) |
1255ق |
میرزا فضلالله نصیرالملک مستوفی علیآبادی |
فرهادمیرزا، ایالت فارس (همو، همان، 2/750) |
1256ق |
محمدامینخان نسقچیباشی
|
یحییمیرزا در گیلان (همان، 2/708) |
1256ق |
جدول شمارۀ 3: وزرای ایالات دوره ناصرالدینشاه
میرزا موسی تفرشی (وزارت و پیشکاری) |
وزیر اسکندرمیرزا در قزوین (بامداد، 1371: 4/164) |
1264ق |
حاجی محمدقلیخان آصفالدوله وزیر فارس |
عزیزخان سردار کل در ایالت آذربایجان (اعتمادالسلطنه، 1363: 3/1914) |
1287ق |
پاشاخان امینالملک |
نائبالسلطنه در دارالخلافه (همو، همان، 3/1923) |
1288ق |
جناب میرزا قهرمان امینلشکر به وزارت و پیشکاری |
آذربایجان (همو، همان، 3 /1994) |
1295ق |
صدیقالدوله |
وزارت دارالخلافه (همو، همان، 3/2009) |
1297ق |
محمدابراهیمخان |
وزیر دارالخلافه (همو، همان، 3/2031) |
1299ق |
وزارت میرزا محمدحسین مستوفی |
یزد، امیرزاده ابوالفتحمیرزا (همان، 3/1913) |
1287ق |
حسینقلیخان مافی |
وزیر یزد (همان، 3/1954) |
1291ق |