نوع مقاله : علمی - پژوهشی
نویسنده
دکتری تاریخ ایران بعد از اسلام،: گروه تاریخ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه پیامنور، تهران، ایران.
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسنده [English]
At the beginning of the 20th century, the United States of America had the most advanced economy in the world. This issue did not escape the sharp eyes of the Iranian intellectuals and modernists of the Qajar period, and they followed with exemplary obsession how the economy of this new country flourished. The current research tries to answer these questions by using unpublished archival documents in Iran: How did the intellectuals and progressives introduce the economy and finance of America? What results did these findings have for Iran? And to what extent did the First World War play a role in increasing or decreasing commercial and financial exchanges between Iran and the United States? The findings of this study, which is based on the analytical descriptive method, show that the intellectuals, in order to show the importance of American trade, in the first step compared the exploitation of underground resources in America and Iran with a critical view, and in this way, the importance and necessity of expanding trade relations with this country. warned the officials of the Iranian government. Further, in their reports, they showed the desirable state of American trade during the First World War and the years after the war compared to other countries in the world.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
با تأمل در اقتصاد دورۀ قاجاریه میتوان دریافت که ایران در این دوره وضعیت مطلوبی نداشت و با قرضهای فراوان روبهرو بود. بودجۀ کشور با دریافت وام از انگلیس و روسیه تأمین میشد و چنانکه نویسندۀ کتاب ایران ناصری و ناکامی در توسعۀ صنعتی بهدرستی اشاره میکند، با روی کار آمدن قاجار «حکام ایالتی و ولایتی قاجار با غارت و چپاول اموال، امنیت اقتصادی را ساقط کردند و به انحطاط اقتصادی کشور سرعت بخشیدند.»[1] بنابراین، ایرانیان زمانی با پیشرفتهای امریکا در عرصههای گوناگون بهویژه فناوری، صنعت و به طور کلی اقتصاد مواجه شدند که اقتصاد سنتی آنها روز به روز ضعیفتر میشد و میتوان گفت وحدت اقتصادی خود را از دست داده بودند. در این میان امریکا (بهویژه بعد از جنگ جهانی اول) با برتری یافتن از سایر کشورها در صحنۀ اقتصاد و سیاست بینالملل نگاهها را به سمت خود چرخانده بود.
باید اذعان داشت جنگ جهانی اول برگ برندهای برای امریکا بود، چرا که بعد از این جنگ از سیاست مونروئه (انزواگرایی) خارج شد و به صحنۀ سیاستهای بینالمللی پا گذاشت. همچنین در این دوره اقتصاد کشورهای اروپایی به دلیل جنگ جهانی اول بهشدت آسیب دیده و نرخ تورم در این کشورها چند برابر شده بود. در نتیجه قدرت خرید مردم کاهش یافته و با افزایش تعرفههای گمرکی بسیاری از وارادات و صادرات ممنوع گردیده بود. این در حالی بود که نتایج نامطلوب جنگ برای امریکا بسیار کمتر بود و در سالهای پس از جنگ بازار امریکا بهسرعت جایگزین بازارهای اروپا و روسیه شد.[2] بنابراین، قدرت اقتصادی امریکا از یک طرف و ناامیدی ایرانیان از مناسبات تجاری و اقتصادی با روسیه و انگلیس از طرف دیگر نخبگان سیاسی و متجددین را برای خروج از بحران اقتصادی متوجه این کشور کرد. ناگفته نماند امریکا در این دوره علاوه بر قدرت اقتصادی، دارای امتیازات دیگری نیز بود، از جمله دوری از ایران و نداشتن مطامع استعماری. بدین ترتیب، بسیاری از سیاستمداران راه رهایی ایران از چنگال استعماری روس و انگلیس را نزدیک شدن به امریکا بهعنوان یک نیروی سوم میدانستند.[3]
بررسیها و شواهد نشان میدهد تاکنون پژوهشی مستقل در باب مناسبات تجاری و مالی ایران و امریکا در دورۀ قاجار انجام نشده است. البته تحقیقات متعددی درخصوص ساختار مالی، دستگاه اداری، بودجه، صنعت و منابع درآمد حکومت قاجار صورت گرفته، اما در هیچ کدام به موضوع مقالۀ حاضر اشارهای نشده است. به هر روی، وجه نوآوری و هدف پژوهش حاضر این است که برای نخستین بار با تکیه بر مطبوعات و اسناد منتشرنشدۀ مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجۀ ایران و دیگر منابع معتبر به این پرسشها پاسخ میدهد: روشنفکران و ترقیخواهان چگونه به معرفی اقتصاد و وضعیت مالیۀ امریکا پرداختند؟ این شناختها چه نتایجی برای ایران به دنبال داشت؟ و جنگ جهانی اول تا چه اندازه در افزایش یا کاهش تبادلات تجاری و مالی ایران و امریکا نقش داشت؟
گام نخست: ارزیابی پتانسیل منابع زیرزمینی در شکوفایی اقتصاد امریکا
تلاش روشنفکران برای آشنایی آحاد جامعه با قدرت اقتصادی امریکا و بررسی دلایل ترقی این کشور در عرصۀ اقتصاد گامی مهم در مناسبات تجاری ایران با امریکا در دورۀ قاجار به شمار میآید. آنان در نوشتههای خود وجود منابع زیرزمینی و مدیریت کارآمد در بهرهبرداری از آنها را دلیل شکوفایی اقتصاد امریکا برمیشمردند. در واقع میتوان گفت تنوع منابع معدنی در امریکا و ایران باعث شده بود متجددین به این مقوله توجه کنند.
یکی از نخستین اشارتها به منابع غنی امریکا را در متون جغرافیایی ترجمهشده مانند کشف القناع میبینیم. در این کتاب که یکی از نخستین و قدیمیترین منابع دوران قاجاریه به شمار میرود، آمده است: «در امریکا معادن بیشماری از نمک تا طلا وجود دارد و از این نظر سرزمینی بسیار غنی شناخته میشد. طلا، نقره، مس، آهن وانتیمون، کبریت، نمک طعام، نمک بارود و قلع و سنگ مغناطیس، انواع رخام و از سنگهای نفیس الماس، زمرد و لؤلؤ از معادن پراهمیت آن کشور هستند.»[4] این معادن در سراسر امریکا به صورت پراکنده وجود داشتند.[5] علاوه بر اینها، در این کشور جواهرات الماس و مروارید، زمرد، لعل، زبرجد و سایر جواهرات دیگر نیز زیاد بود، به گونهای که از وقتی جواهرات مزبور به اروپا وارد شد، قیمت آنها کاهش یافت.[6]
ذکر این نکته ضروری است که جدای از آنکه امریکا کشوری وسیع با معادن فراوان بود، کشف دیرهنگام این منابع و بهتبع آن بهرهبرداری دیرهنگام از آنها باعث شده بود این کشور در عرصة معادن بیش از هر کشور دیگری توانمند و مستعد باشد. اما از میان انواع معادن، طلا و نقره مهمترین منابع امریکا بود که نقش مهمی در شکوفایی اقتصاد آن داشت.
نخستین بار در سال 1848م/ 1264ق معادن طلا در کالیفرنیا کشف شد. فراوانی طلای این معادن جدید به حدی بود که احدی تا آن زمان چنین چیزی نشنیده و ندیده بود.[7] همچنین حجم طلای امریکا چنان زیاد بود که ادعا میشد خانههایشان را هم با طلا اندود کردهاند.[8] لازم به ذکر است اخبار مربوط به استخراج این فلز گرانبها در امریکا بهتفصیل در مطبوعات دورۀ قاجار بازتاب مییافت و روزنامۀ وقایع اتفاقیه، بهعنوان یکی از نخستین روزنامههای ایران، بهدقت این اخبار را رصد و پیگیری میکرد و جزئیات مهمی را در مورد معادن طلای امریکا، تأثیر آنها بر قیمت طلای جهانی، نقش این معادن در جذب مهاجر و تأثیر آنها بر توسعۀ شهرهای امریکا در اختیار خوانندگان ایرانی میگذاشت. برای نمونه این روزنامه کشف طلا در امریکا و بازتاب جهانی آن را یکی از دلایل مهاجرت مردم سراسر دنیا به این کشور میدانست.[9] به گونهای که تنها از ممالک انگلیس، آلمان و روسیه طی مدت ۱۲ سال، سه میلیون و چهارصد هزار نفر به ینگیدنیا رفتهاند.[10] بدین ترتیب، بسیاری از مناطق امریکا، مانند فرانسیسکو، که در ابتدا فاقد هر نوع تجارت و پیشرفت بودند به دنبال کشف طلا تجارتی پررونق به دست آوردند،[11] تا جایی که مردم این شهر از نظر اقتصادی و وضعیت رفاهی با دیگر شهرها متفاوت شدند.[12] و اینگونه امریکا با دارا بودن طلا و نقرۀ بیشمار غنیترین مملکت روی زمین شناخته شد.[13] در واقع ایرانیان در این دوره بهخوبی میدانستند وجود ذخایر معدنی مانند طلا و نقره و مدیریت کارآمد سهم قابل توجهی در کاهش فقر و به طور کلی شکوفایی اقتصاد امریکا ایفا کرده است.
گام دوم: نگاه انتقادی به وضعیت منابع زیرزمینی ایران و لزوم الگوبرداری از امریکا
به دنبال گزارشهای نشریات درخصوص فراوانی طلای امریکا، روشنفکران و متجددین به پیامدهای این فراوانی و تأثیر آن بر ارزش پولی ایران پرداختند و این موضوع را تحلیل کردند. در واقع طلا و نقرۀ فراوانی که از این کشور وارد دیگر ممالک میشد باعث کاهش قیمت آنها شده بود. برای نمونه نقرۀ فراوان امریکا موجب کاهش قیمت نقرۀ ایران و بیارزش شدن پول ایران شده بود. روزنامة تربیت در سال 1323ق در این باره نوشته است: «معادن نقرۀ امریکا چنان زیاد است که موجب تنزل پول ما شده و پول ایران در برابر پول خارجه حکم پول سیاه پیدا کرده است.»[14] عبدالله مستوفی نیز دربارۀ تأثیر معادن نقره و طلای امریکا بر پول ایران شرح قابل تأملی نوشته است: «از وقتی که معادن نقرة جدید در امریکا پیدا شده این فلز را از قیمت سابق خود انداخته است.» او در ادامه میگوید تا سال 1300ق پول ایران تمام این محسنات را داشت، یعنی اگرچه دو فلز طلا و نقره هر دو در کشور رایج بود اما تعادل بین پولهای طلا با پولهای نقره حفظ میشد. تا اینکه درست در این زمان (1300ق) معادن نقرة امریکا کشف و استخراج شد، در نتیجه تعادل پول نقره با طلا برهم خورد و روزبهروز قیمت پول نقره در مقابل پول طلای داخلی و ارز خارجی پایین آمد. به ظاهر قِران همان قِران سابق بود اما قدرت خرید خود را از دست داده بود. پولهای طلایی که در دست و پای مردم بود، جمع شد و نقره که داشت خاصیت کمیابی خود را از دست میداد، پایة منحصر پول ایران شد.[15]
چنانکه مشاهده میشود، در این دوره دگراندیشان از قدرت معادن طلا و نقرۀ امریکا و تأثیر آنها بر بیارزش کردن پول ایران و سایر کشورها بهخوبی آگاه بودند و برای جلوگیری از این امر راهکارهایی میدادند. برای نمونه، حسینقلیخان صدرالسلطنه، نخستین سفیر ایران که به امریکا رفته بود، منشأ پایین بودن ارزش مسکوکات و همۀ بدبختیهای ایرانیان را در خرابی اوضاع تجاری و مالی کشور میداند. او در گزارشی به وزارت خارجه مینویسد: «از زراعت رعیت بیچاره چقدر میتوان برداشت. تجار ما تماماً دست از تجارت کشیده، تاجر حسابی نداریم. مالالتجاره داریم اما نمیدانیم که باب هر مملکتی چیست و چطور باید آن را عملی کرد.» وی راهکار حل این مسئله را باز کردن راه تجارت با امریکا میداند: «آن وقت تماشا کنید که از طلای ینگیدنیا تپهها در ایران ساخته میشود یا خیر!» حسینقلیخان از دولتمردان ایران میخواهد میان بنادر عباس، بوشهر، محمره و غیره با بندر نیویورک ارتباطی برقرار کنند «تا بلکه مردم از قید تنگدستی خلاص شوند و با تجارت امتعه و اقمشه و مصنوعات یدکی پیشرفت کند.»[16] بنابراین، رفع تنگدستی و فقر ایرانیان در گرو برقراری مناسبات تجاری با کشورهای پیشرفته بهویژه امریکا تشخیص داده میشد.
همچنین در این دوره دگراندیشان عایدات چشمگیر امریکا از طریق معادن طلا و نقره را با ذکر جزئیات در اختیار مقامات دولتی قرار میدادند.[17] علایی در گزارشی به وزارت خارجه، ضمن اشاره به منابع و ثروت امریکا، به مسئولان ایران گوشزد میکند که چون امروزه قدرت حقیقی ملتها به داشتن معادن است، دولت و ملت ایران باید سعی کنند این «قوای مخزونه را به کار اندازند و اگر ممکن باشد و مسکنت زور نیاورد این مواد گرانبها را که جواهرات نفیسۀ قابل تزاید هستند به رایگان از دست ندهند.»[18]
لازم به ذکر است تقریباً سه دهه قبل از انتقاد علایی به وضعیت معادن ایران، جراید به این مسئله واکنش نشان داده بودند. برای نمونه روزنامۀ چهرهنما در شمارۀ 12 خود، سال 1324ق، با ابراز تأسف مینویسد: «درآمدهای معادن امریکا در حالی است که معادن خدادادی ما در شکم خاک مدفون جهل و نادانی ما میباشد!»[19] چهرهنما، با اشاره به عایدات منابع آهن و مس امریکا، با طعنه میگوید: «اما از عایدی معادن ایران آنچه عاید شده است، صفر بود. مختصراً عواید معادن خلیجفارس را عموماً و عواید معادن هرمز را خصوصاً از جناب حاج آقا محمد معینالتجار بوشهر مقیم طهران وکیل ملت فلکزدۀ ایران پرسید که یأکلون اموال الناس بالباطل.»[20] و در جایی دیگر نیز مینویسد: «روزی میرسد که اسم ایران در لیست مستخرجان طلا باشد؟ اما که خارج کند؟!»[21] علاوه بر این، باید به انتقاد صریح طالبوف اشاره کرد. وی در کتاب احمد مینویسد با آنکه ایران سنگهای قیمتی به اندازۀ کافی دارد، اما طلا و نقرۀ مورد لزوم را از کشورهای دیگر وارد میکند؛ «تا وقتی که معادل مس و آهن آن محک آزمایش نخورده باشد، اولی را به صورت اوراق و ثانوی را به شکل میله خریداری میکنند.»[22] این قبیل گزارشها بدون شک اهمیت و ضرورت تجارت مستقیم با امریکا را به مقامات دولت ایران گوشزد میکند.
چنانکه ملاحظه میشود، اخبار و روایتهای مربوط به معادن امریکا و بهویژه معادن طلای آن کشور منجر به بروز واکنشهای انتقادی به حکومت قاجاریه شد که بهرغم معادن فراوان کشور، هیچ برنامه و ارادهای برای بهرهبرداری از آنها نداشت. در حقیقت در این دوره بسیاری از سیاستمداران و متجددین قدرت حقیقی ملتها را به داشتن اقتصاد قوی میدانستند و به همین دلیل سعی میکردند توجه همگان را به این مهم سوق دهند و در جهت توسعه و گسترش مناسبات تجاری میان ایران و امریکا بهعنوان یکی از قدرتمندترین کشورها از نظر اقتصادی گام بردارند.
پیامدهای جنگ جهانی اول بر اقتصاد امریکا و تأثیر آن بر مبادلات تجاری ایران با این کشور
به دلیل اهمیت تأثیر جنگ جهانی اول بر تبادلات تجاری امریکا با ممالک مختلف، از جمله ایران، این موضوع را در دو قسمت شامل مناسبات تجاری ایران و امریکا در قبل و بعد از جنگ جهانی اول بررسی میکنیم.
در ابتدا بهتر است، در اشارهای گذرا، به موقعیت تجارت امریکا در سالهای قبل از جنگ نگاهی افکنیم. میرزا اسحقخان مفخمالدوله، سفیر وقت ایران در واشنگتن، در 4 رمضان 1320ق در گزارشی درخصوص رشد و توسعۀ امریکا مینویسد: «این مملکت به نوعی پیش میرود که تمام کشورهای اروپایی از آن نگران شدهاند و علمای عصر معتقدند که ممالک فرنگ باید متحد شوند و برای متوقف کردن نفوذ و اقتدار امریکا فکری کنند وگرنه این کشور اقتصاد همۀ آنان را تضعیف خواهد کرد.»[23] علاوه بر این، باید یادآور شد در این زمان کشورهای اروپایی، بهویژه آلمان و انگلیس، با هدف حمایت از تولیدات داخلی درصدد محدود کردن نفوذ روزافزون تجارت امریکا در اروپا بودند و با بستن تعرفههای سنگین گمرکی بر اجناس امریکایی میکوشیدند از ورود کالاهای این کشور به کشورهایشان جلوگیری کنند. بنابراین، امریکاییها در جستوجوی یافتن بازار فروشهای جدید متوجه کشورهای آسیایی و آفریقایی شدند و حتی برای نفوذ در «حبشه» هم تلاش کردند.[24] از گزارشهای مفخمالدوله چنین پیداست که ممالک فرنگ، در نهایت، چارۀ کار را در نزدیکی به امریکا دیدند و مناسبات اقتصادی خود را با این کشور بهبود و گسترش دادند و یکی پس از دیگری سفارت خود را به «سطح کبری» ارتقا دادند.[25] بنابراین، اقتصاد و تجارت امریکا تا قبل از آغاز جنگ روندی صعودی میپیمود و ممالک غربی هم اندیشۀ رقابت با امریکا و مقاومت در برابر نفوذ اقتصادی آن را کنار گذاشته بودند.
با آغاز جنگ جهانی اول بسیاری از قدرتهای بزرگ تحت تأثیر عوارض نامطلوب آن قرار گرفتند. این امر بهویژه در کشورهای اروپایی که مستقیماً درگیر جنگ بودند، شدت بیشتری داشت. امریکا هم اگرچه دیر وارد این جنگ شد، پیامدهای نامطلوب آن تا سالها بعد بر این کشور تأثیر گذاشت. مثلاً مخارج دولت امریکا در سال ۱۹۱۴م/ 1332ق روزی ۲ میلیون دلار بود. این رقم در سال 1920م/ 1339ق به روزی ۱۵ میلیون دلار رسید. اثرات جنگ سرمایهداران امریکایی را به احتکار تشویق کرد. از طرف دیگر دولت مجبور به ایجاد مالیاتهای تازه شد که زندگی را برای مردم غیرقابل تحمل ساخت. سفیر ایران در واشنگتن دربارۀ حل این معضل مینویسد: «چارهای که برای اصلاح این اوضاع تصور کردهاند صرف بعضی مالیاتها و تحدید منافع سرمایهداران است اما چارة اصلی و قطعی این است که صادرات به کشورهای دیگر را کم کنند.»[26] صادرات عمدة امریکا به خارج از کشور را اقلام خوراکی تشکیل میداد و به گفتۀ سفیر ایران، این وضع زندگی را برای مردم آن کشور دشوار کرده بود.[27] بنابراین، باید اذعان کرد که آغاز جنگ جهانی اول برای امریکا پیامدهای نامطلوبی داشت. چنانکه موجب برخی تغییرات مهم در تجارت خارجی این کشور شد.
ذکر این نکته ضروری است که اگرچه طی سالهای جنگ جهانی اول حکومت امریکا قوانین سختگیرانهای را برای تجارت برقرار کرد، سالهای پس از جنگ نشان داد این سیاستها نه به خاطر ضعیف شدن بنیۀ اقتصادی و مالی، بلکه صرفاً احتیاطی بوده است. شکوفایی تجارت امریکا در سالهای پس از جنگ را میتوان از مقایسهای فهمید که سلطان محمود عامری، نمایندۀ ایران در واشنگتن، میان تجارت این کشور با تجارت 10 کشور بزرگ اروپایی انجام داده است. بر این اساس، از محاسبۀ مجموع کل صادرات 10 مملکت بزرگ تجارتی دنیا مانند انگلستان، فرانسه، بلژیک، هلند، سوئیس، کانادا، هندوستان، ژاپن و نیوزیلند در سال 1922-1923م/ 1340-1341ق و مقایسة آن با مجموع تجارت این 10 کشور در سال 1913م/ 1331ق روشن میشود که تجارت این کشورها در طی این سالها تنها 26 صدم درصد رشد داشته است. حال آنکه از مقایسۀ تجارت امریکا در سالهای ذکرشده روشن میشود که این کشور 3/59 درصد ترقی کرده است.[28]
تحول دیگری نیز در همین ایام روی داد و آن عزم امریکا برای تجارت مستقیم با شرق و از جمله ایران بود. در حقیقت تا مدتها قبل از آغاز جنگ جهانی اول، امریکا مایحتاج خود را از انگلستان تأمین میکرد، اما بعد از جنگ جهانی اول این رویه را کاهش داد و تجار امریکایی بخش بزرگی از مواد اولیۀ مورد نیاز خود را از کشورهای آسیایی خریدند. مثلاً ابریشم را مستقیماً از چین و ژاپن و لاستیک و الیاف را از مستملکات آسیایی انگلیس و شکر را از کوبا خریداری کردند. بنابراین، با روی آوردن تجار امریکایی به آسیا، ایران خود به خود در معرض ارتباطات مستقیم بازرگانی با امریکا قرار گرفت و این امیدواری ایجاد شد که تجار ایرانی بتوانند بهخوبی از این فرصت استفاده کنند. مثلاً یکی از مهمترین اقلام وارداتی از آسیا ابریشم بود که تجار امریکایی در سال ۱۹۲2م/ 1340ق بالغ بر 40 میلیون پوند از این محصول را از ژاپن و بالغ بر ۵۶ میلیون و ۶0۹ هزار دلار را نیز از چین خریده بودند. بنابراین، ابراز امیدواری میشد در صورتی که تهیۀ ابریشم ایران تشویق و کاستیهای آن رفع شود این محصول به یکی از منابع مهم عایدی ایران تبدیل گردد.[29] چنین بود که کمکم تجارت با ایران نیز مورد توجه قرار گرفت.
درخصوص حجم مبادلات تجاری امریکا با ایران باید گفت در اوایل قرن بیستم میزان مبادلات این کشور نسبت به دیگر کشورها بسیار ناچیز بود. مثلاً در حالی که روسیه معادل 16 میلیون و 714 هزار و 716 دلار، انگلیس 6 میلیون و 938 هزار و 910 دلار، هندوستان 3 میلیون و 586 هزار و 372 دلار، فرانسه یک میلیون و 682 هزار و 418 دلار، اتریش ـ مجارستان یک میلیون و 137 هزار و 178 دلار، آلمان 573 هزار و 620 دلار، چین 137 هزار و 758 دلار کالا به ایران فروخته بودند، کمترین رقم به امریکا تعلق داشت که تنها 22 هزار و 618 دلار بود.[30] جمالزاده در کتاب گنج شایگان دلیل پایین بودن مناسبات تجاری ایران و امریکا را اینگونه بیان میکند: «اگرچه ایران با اغلب کشورها مناسبات تجارتی داشته است اما میتوان گفت که تجارت ایران در احتکار روس و انگلیس و منحصر به این دو دولت است و اگر تجارت ایران را به هشت قسمت نماییم قریب به هفت قسمتش با دو دولت مذکور است.» طبق آماری که جمالزاده به دست داده است، صادرات و واردات ایران به همۀ کشورها در مجموع در سال 20-1319ق، 449 میلیون و 174 هزار و 973 قِران بود و این رقم در سال 29-1328ق به 859 میلیون و 934 هزار و 534 قِران رسید که از این مقدار سهم صادرات و واردات ایران به امریکا در این سالها نسبت به بقیۀ کشورها بسیار رقم کمی بوده است. چنانکه در سال 1319-1320ق مجموع صادرات ایران به امریکا 878 هزار و 249 قِران و مقدار واردات ایران از ایالات متحده 509 هزار و 392 قران بود و در سال 1328-1329ق مقدار صادرات ایران به امریکا بسیار افزایش یافت، اما مقدار واردات با کاهش چشمگیری روبهرو شد. مجموع صادرات ایران به امریکا در این سال 5 میلیون و 40 هزار و 194 قران و مقدار واردات 292 هزار و 138 قران بود.[31]
همچنین روزنامۀ کاوه میزان صادرات و واردات ایران با امریکا را در سالهای 32-1331ق 10 میلیون و 436 هزار قِران میداند که از این مقدار 224 هزار قِران مربوط به واردات بود و 10 میلیون و 210 قِران به صادرات تعلق داشت که نسبت به سالهای قبل بسیار زیاد شده بود.[32] در جدول ذیل میزان صادرات امریکا به ایران و واردات امریکا از ایران در چند سال قبل و بعد از جنگ جهانی اول آمده است:
جدول 1. صادرات امریکا به ایران و واردات امریکا از ایران در سالهای قبل و بعد از جنگ جهانی اول
واردات امریکا از ایران |
صادرات امریکا به ایران |
|||||
1923-1922 |
1922-1921 |
1914-1910 |
1923-1922 |
1922-1921 |
1914- 1910 |
سال (میلادی) |
4272 |
3140 |
1377 |
607 |
1210 |
132 |
اعداد به هزار دلار |
چنانکه جدول فوق نشان میدهد، میزان صادرات ایران به امریکا از 1910 تا 1923م رشدی فوقالعاده داشته است. این در حالی است که صادرات امریکا به ایران پیشرفت قابل توجهی نداشته است. به نظر میرسد دلیل اصلی تفاوت میان صادرات و واردات امریکا به ایران این بوده باشد که نرخ پول امریکا در سالهای بعد از جنگ ترقی کرد و نرخ پول ممالک اروپایی مخصوصاً آلمان پایین آمد. این امر توجه تجار ایرانی را به اروپا معطوف کرده بود. همچنین، به سبب بُعد مسافت، کالاهای امریکا نسبت به کالاهای اروپایی دیرتر به ایران میرسید و هزینهبردارتر بود. نکتۀ سوم اینکه به خاطر بالا بودن دستمزد کارگر[33] در امریکا، کالاهای این کشور عموماً نسبت به اجناس اروپایی گرانتر تمام میشد، بهویژه آنکه آلمانیها مقدار زیادی اجناس با کیفیت پایینتر میساختند و آنها را به قیمت کم به فروش میرساندند و اغلب مردم غافل از اینکه جنس آنها پست و دوامشان کم است، تنها به ارزانی امتعه نگاه میکردند و آنها را میخریدند و تجار ایرانی هم به این خاطر از خرید محصولات امریکا تا اندازهای منصرف شده بودند.[34]
ذکر این نکته ضروری است که در اواخر دورۀ قاجاریه قسمت عمدۀ واردات امریکا از ایران شامل قالی[35] و خشکبار و قسمت عمدۀ صادرات امریکا به ایران عبارت از لوله و ادوات ماشینهای نفت بود.[36] البته ایرانیان بعد از مشروطه کالاهای بسیار دیگری هم از امریکا به ایران وارد کردند که از جملۀ آنها میتوان به تسلیحات نظامی[37]، ابزار کشاورزی[38] و حتی دستاوردهای امریکا در صنعت دریایی[39] و زمینی اشاره کرد. به هر روی باید اذعان داشت که نمایندگان سیاسی ایران در این دوره با ارسال گزارشهای متعدد از پیامدهای جنگ جهانی اول بر اقتصاد امریکا، نقش مهمی در آگاهی مقامات دولتی ایفا کردند و همانگونه که مشاهده شد، اگرچه در این دوره حجم مبادلات تجاری امریکا با ایران نسبت به دیگر کشورها بسیار ناچیز بود، دیپلماتها و دیگر ترقیخواهان برای گسترش روابط با امریکا تلاش بسیاری کردند و تأثیر مهمی بر روند افزایش مناسبات اقتصادی ایران و امریکا داشتند.
دلایل موفقیت و ترقی ادارۀ مالیۀ امریکا از نگاه ایرانیان دورۀ قاجار
بررسی نظام اقتصادی امریکا بدون پرداختن به امور مالی و بودجۀ آن کشور ناقص خواهد بود. این در حالی است که اطلاعات زیادی برای پرداختن به این موضوع در دست نیست و منابع این دوره به صورت جسته و گریخته این موضوع را مورد توجه قرار دادهاند.
باید اذعان کرد مالیات یکی از ارکان اصلی اقتصاد امریکا به شمار میرفت. براساس نوشتۀ روزنامۀ وقایع اتفاقیه، در این کشور مالیاتهای مختلفی از مردم گرفته میشد، اما نکتۀ مهم این بود که این مالیاتها به بهترین وجه ممکن و برای آبادانی و شکوه شهرهای امریکا مصرف میشدند. برای نمونه در شهر سانفرانسیسکو نوعی مالیات به نام «خانهشماری» از تمام شهروندان گرفته میشد. میزان مالیات هر خانه وابسته به ارزش و قیمت آن خانه بود.[40] در نتیجۀ اخذ مالیاتهای مختلف از مردم، عایدات مالیاتی چشمگیر بود. چنانکه در سال 1274ق مالیات امریکا نسبت به سالهای گذشته 22 میلیون ریال افزایش داشت. درخصوص چگونگی صرف این وجه اضافی اختلافنظرهایی بروز کرد تا آنکه تصمیم بر آن شد که این وجه را در توسعة راهآهن و کشتیسازی صرف کنند و یا آن را در مقابل تخفیف رسومات گمرکی هزینه کنند.[41] این رویه ادامه داشت، به طوری که چند دهه بعد درخصوص چگونگی استفاده از عواید اضافی نوعی سردرگمی به وجود آمد. در چنین شرایطی رئیسجمهور این کشور خطاب به مجلس نمایندگان و وزرای دولت اظهار داشت که «عواید و درآمدهای مالیاتی دولت به درجهای رسیده که بخش قابل توجهی از آن از مصارف و مخارج مقررۀ دولتی بیشتر است و دولت متحیر است که با این وجوه اضافی چه کند و به چه مصرفی برساند و از آنجا که امریکا با کشورهای جهان در صلح و آشتی است و هیچ نگرانی از تهدید خارجی ندارد، رأی و عقیدۀ رئیسجمهور بر آن قرار گرفت که در مالیات و خراج دیوانی مردم آن مملکت تخفیفی اعمال شود.»[42] بنابراین، نشریات این دوره پرداخت مالیات را از مهمترین عوامل رونق اقتصادی، تحقق عدالت اجتماعی، افزایش خدمات، عمران، آبادانی و به طور کلی رشد و توسعۀ جامعه امریکا میدانستند و بر این باور بودند که دلیل اصلی توسعۀ سریع شهرهای این کشور همین عامل است که باید در ایران هم مورد توجه قرار گیرد.
ناگفته نماند که تأسیس ادارۀ بودجه در امریکا بسیار دیرهنگام (1300ش/ 1921م) تحقق پذیرفت. در این سال ادارهای با عنوان ادارۀ بودجه تحت سرپرستی ژنرال لارد[43] تأسیس شد. این اداره در حقیقت مستقل بود و زیر نظر رئیسجمهور مدیریت میشد. وی هر سال رئوس مسائل را توضیح میداد و اهمیت بودجه و اقدامات دولت را در صرفهجویی تشریح میکرد.[44] حسین علایی درخصوص عایدات مالی امریکا و اقدامات رئیسجمهور و رئیس ادارۀ بودجۀ این کشور برای جبران کسری بودجه مطالب مهمی به صورت کتابچه به ایران میفرستاد. این کتابچهها حاوی سخنرانی رئیسجمهور و رئیس ادارۀ بودجه امریکا بود.[45] این قبیل کتابچهها با اقبال و تحسین وزارت خارجه و مالیۀ ایران مواجه شدند و آگاهیهای بسیار خوبی در مورد امور مالی امریکا از این طریق کسب شد.
لازم به ذکر است ادارۀ بودجه در زمانی تأسیس شد که پیامدهای نامطلوب جنگ جهانی اول بر اقتصاد امریکا هنوز وجود داشت، اما مدیران لایق و توانای این کشور، بهویژه در بخش اقتصادی و مالی، نقش عمدهای در تسریع بحرانزدایی از اقتصاد ایفا کردند. برای اینکه به نقش بیبدیل مدیران مالی پی ببریم کافی است به مقدار صرفهجویی در بودجۀ 1922-1923م/ 1340-1341ق این کشور توجه کنیم. در واقع دولت امریکا نهتنها توانسته بود در بودجۀ سال 1922م/ 1340ق خود یک میلیارد و نیم صرفهجویی کند، بلکه حتی موفق شده بود از بودجة این سال نیم میلیارد دلار برای سال آینده کنار بگذارد و نتیجه این شود که بودجۀ سال 1923م/ 1343ق دو میلیارد کمتر از بودجۀ سال 1921م/ 1341ق باشد. وارن گامالیل هاردینگ[46]، رئیسجمهور امریکا، مدیر بودجۀ این کشور، ژنرال درز، را عامل این موفقیت دانسته بود. ژنرال درز درخصوص حدود اختیاراتش گفته بود:
من حق صدور کوچکترین حکم را ندارم. یک حوالۀ بیاهمیت را نمیتوانم امضا کنم. من فقط میتوانم از کلیۀ مخارج کشور بااطلاع باشم و این امکان برایم فراهم است که هر یک از وزرا یا مدیران مهم ادارات را به اطاق خود فراخوانم و آنها را بازخواست کنم. آن وقت با کمال بیطرفی با نهایت عدل و انصاف و اعتدال مسائل را بهدقت مطالعه کرده و نتیجه را به رئیسجمهور اطلاع میدهم که فلان مخارج ضروری است یا فلان خرج لزوم ندارد و اضافی است و این باعث شد در ظرف یک ماه، 110 میلیون دلار صرفهجویی کنیم! اشخاصی را که استخدام میکنیم باید همیشه لایق و کاردان باشند و همه باید با حداقل مقرری خرسند باشند. پارلمان امریکا یک اعتبار سالیانه به مبلغ 225 هزار دلار برای من و افرادم تخصیص داد. من به پارلمان اطلاع دادم که ربع این اعتبار اضافی است و با توجه به حجم بالای کارها و کمبود نیرو این اقدام باعث شد مدیران تحت فرمانم در انتخاب افراد خود دقت زیادی کنند و اشخاص لایق و کاری انتخاب کنند. ثانیاً یکایک آنان مجبور بودند که در خرید لوازم اداری و غیره نهایت صرفهجویی را رعایت کنند، زیرا اگر قیمت آنها زیاد میشد مطابق بودجه باید از حقوق اعضا کسر میشد![47]
نشریة مرد آزاد تحت تأثیر این اظهارات قابل تقدیر مینویسد: «اگر در ایران هم به جای فکرهای کهنه، قوای جوان امور را مدیریت میکردند روزگار مردم تا این حد خراب و پرنکبت نمیشد.» مرد آزاد در ادامه میافزاید: «لیاقت و کاردانی، معلومات جدیدی که به درد تجدد ایران بخورد، ارادۀ قوی و عزم شرافت دوست، صحت عمل و فعالیت از جمله مشخصههایی است که مدیران و مأمورین دولتی باید از آن برخوردار باشند» و ابراز تأسف مینماید که امروزه مملکت ما اعتقادی به این ملاک و معیارها ندارد.[48] بدین ترتیب، روشنفکران این دوره راز موفقیت و ترقی ادارۀ مالیۀ امریکا را در محدود بودن اختیارات و پاسخگو بودن مدیران امریکایی در برابر قانون میدانستند. آنان کاردانی و تخصص را از دیگر عوامل موفقیت امریکاییها در محیط کاری ذکر میکردند. ناگفته نماند در این دوره آگاهی ایرانیان از تأثیر مالیات بر توسعه و ترقی امریکا و انتشار اقدامات و سخنرانیهای رئیس ادارۀ بودجۀ امریکا، به صورت کتابچه، موجب همکاری بیشتر ایران با امریکا در زمینۀ تبادلات مالی شد.
تبادل اطلاعات مالی میان ایران و امریکا
آگاهی ایرانیان از نظام مالی پیشرفتۀ امریکا بهتدریج راه را برای برقراری مناسبات مالی با این کشور هموار کرد. به نظر میرسد ضرب سکه و مسکوکات در یک کشور امری داخلی است و به دیگر کشورها ارتباطی ندارد، اما بهواسطة تجارت و مبادلات تجاری و بازرگانی این امر درست نیست و سکه و مسکوکات اهمیتی بینالمللی دارند. بر این اساس جای تعجب ندارد که در سال 1318ق دولت امریکا از ایران بخواهد دربارۀ ضرب سکه و ارزش مسکوکات ایران اطلاعاتی بدهد. نصرالله مشیرالدوله در این باره مینویسد که دولت امریکا در سه سال گذشته اطلاعاتی درخصوص مسکوکات کشورهای جهان و مسکوکات دول در واشنگتن منتشر کرده است و از همه جا اطلاعات مفیدی به آنجا فرستاده میشود و سفارت امریکا در تهران از وزارت خارجه خواسته است دربارۀ مقدار پول نقرهای که از شمش نقره سکه شده، مقدار پول نقره که از قِران کهنه سکه شده و مقدار پول طلایی که از مسکوکات خارجه و غیره سکه شده است اطلاعاتی بدهد تا به دولت امریکا ارسال شود.[49]
این روند در سالهای بعد هم ادامه داشت. چنانکه در سال 1326ق/ 1907م ادارۀ خزانۀ سفارت امریکا در نامهای از ایران درخواست کرد فهرستی از مسکوکات طلا و نقره و قیمت آنها را در طی یک سال به امریکا بدهد.[50] چند سال بعد، یعنی در 8 شوال 1328ق/ 13 اکتبر 1910، رئیس ضرابخانۀ امریکا، ژورژ آی رابرتس، در نامهای به علیقلیخان شارژدافر ایران میخواهد که از دولت ایران توضیحات کاملی درخصوص ترتیب ضرابخانۀ ایران درخواست کند. او در این گزارش مینویسد: «... اگر شما بتوانید به این اداره یک نسخه از قانون و یا منشور ایران که در آن قیمت واحد پول ایران شرح شده باشد، بدهید و یا آنکه ما را مستحضر دارید که دولت ایران درخصوص نگاه داشتن ارزش مسکوک نقرۀ خود در یک طریقه و نسبت ثابتی به طلا چه طریقهای اتخاذ کرده است ممنون خواهیم شد...»[51] ظاهراً وزارت امور خارجه از وزارت مالیه میخواهد به این درخواست ترتیب اثر دهد. اما وزارت مالیه در پاسخی که به وزارت خارجه مینویسد با بدبینی اظهار میدارد که اولاً معلوم نیست مقصود امریکاییها از فرستادن این کتابچه و نوشتن این سؤالات در این موقع چیست و درخواست آنان چه ضرورتی دارد. ثانیاً با توجه به وضعیت فعلی مملکت که «اساس امور دوایر هنوز در تحت قواعد کلیه نیامده است،» چارهای نیست جز آنکه وزارت خارجه به گونهای از اجابت تقاضای آنها خودداری نماید. البته اسماعیل ثقتالملک از جمله افرادی بود که به وزارت مالیه نوشت: «دایرۀ خزانۀ دولتی واشنگتن راجع به مسکوکات ایران هیچ قصد پلتیکی ندارد و دولت اتازونی دفتر استاتیکی دارد که در اغلب به دول راجع به مسکوکات آنها سؤالات نمود و در آنجا ثبت می نماید.»[52] از اینکه بالاخره وزارت خارجه چه پاسخی به رئیس ضرابخانة امریکا میدهد اطلاعی در دست نیست. اما طبیعتاً به دنبال پاسخ صریح وزارت مالیه مبنی بر غیرممکن بودن اجابت این درخواست، وزارت خارجه نیز به نحوی از این امر سر باز زده است. در عوض، اسماعیل ثقتالملک برای اثبات حسننیت ایران به حفظ و گسترش ارتباط با امریکا در نامهای به سفارت آن کشور وعده میدهد از اجناس و کالاهای امریکایی کمترین میزان حقوق گمرکی گرفته شود.[53] احتمالاً در واکنش به این تعهد است که رئیسجمهور امریکا نیز تعرفههای گمرکی کالاهای وارده از ایران یا صادره به ایران را کاهش میدهد و همچنین برای کالاهای صادراتی ایران به امریکا پایینترین تعرفۀ گمرکی را در نظر میگیرد.[54]
مقامات امریکایی همچنان از دولت ایران تقاضاهایی مشابه میکردند. امیر تومان مهدیخان قراگوزلو، وزیر مختار ایران در واشنگتن، در نامهای به وزارت خارجه در سال 1335ق درخصوص موزۀ تجارتی فیلادلفیا مینویسد که یک کتابخانۀ مخصوص در باب مالیه تشکیل دادهاند و نظر به اینکه مسئولین این موزه غالباً از تجار و صرافان معتبر امریکا هستند، در نظر دارند در این کتابخانه مجلات مربوط به مالیات و تجارت دولتهای بزرگ را قرار دهند. بر این اساس از سفارت ایران در واشنگتن درخواست همکاری کردند.[55] در موردی دیگر، وزیر مالیة امریکا از ایران تقاضا کرده بود که گزارشهای وزارتخانههای داخله، جنگ، معارف، مالیه، فواید عامه، پست و تلگراف و همچنین بودجۀ اخیر دولتی و یک جلد از کتاب آبی ایران و فهرست مجلات دولتی قابل فروش را برای آنها ارسال دارد.[56] وزارت مالیه در پاسخ به این درخواست نسخهای از مجلات وزارتخانههای ایران را برای آنان فرستاد.[57] اما درخصوص دیگر درخواستهای آنان اطلاعی در دست نیست. به نظر میرسد ایرانیان در بسیاری از موارد درخصوص تبادل اطلاعات مالی با امریکا همکاری میکردند و اطلاعاتی را از سیستم مالی خود در اختیار این کشور قرار میدادند. بیشک یکی از دلایل این اقدام، اعتماد ایرانیان به امریکا بهعنوان کشوری صلحطلب بود.
مناسبات مالی ایران و امریکا به موارد بالا ختم نمیشود. مقامات دولتی ایران تصمیم میگیرند مستشار مالی از این کشور استخدام کنند، چرا که در این دوره امریکا در علم مالیه پیشرفتهترین دولت دنیا به شمار میرفت. بنا به نوشتۀ روزنامۀ ایران نو امریکا «از مداخلات غاصبانه و اجحافات وحشیانه به دور است و بنابراین هیچ زیانی از بابت استخدام مستشار مالی امریکایی قابل تصور نیست.»[58] از طرف دیگر تصور میشد با سرمایهگذاران امریکایی میتوان بهخوبی وارد معامله شد و در صورت لزوم بهآسانی و اطمینان از آنان وام گرفت. بنابراین، یک هیئت مالی امریکایی میتوانست بهعنوان رابط اقتصادی و مالی بین دو کشور خدمت کند. به این دلایل در سال ۱۳۲۹ق دولت وقت ایران مصمم به استخدام مورگان شوستر امریکایی شد.[59] ذکر این نکته ضروری است که در این دوره بسیاری از متجددین و روشنفکران به این نتیجه رسیده بودند که مستخدمین امریکایی میتوانند خدمات عظیمی در ایران انجام دهند.[60] بدین ترتیب میتوان نتیجه گرفت ایرانیان چون آگاهی نسبتاً کاملی از وضعیت مالیۀ امریکا داشتند، اقدام به استخدام مستشار از این کشور نمودند. آنان از این اقدام چند هدف را دنبال میکردند. نخست بر این باور بودند که چنانچه مستشاران مالی باشرف و آگاه به مسائل مالیه وارد ایران شوند، همسایگان ایران از زورگویی و بیقاعدگی دست بر میدارند. دیگر اینکه سخنان آنان در حق ایران و ایرانیان در تمام اروپا و امریکا تأثیرگذار خواهد بود و در آخر آنان برای جذب سرمایهداران امریکایی به سرمایهگذاری در ایران، نهایت تلاش خود را خواهند کرد.
نتیجهگیری
از اواخر دورۀ ناصری و به دنبال وضعیت بحرانی اقتصاد ایران تلاشها برای رهایی از خرابی اوضاع تجاری و مالی کشور آغاز شد. در این دوره بسیاری از روشنفکران و ترقیخواهان به معرفی اقتصاد امریکا بهعنوان یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان پرداختند. آنان برای اثبات مدعای خود با جزئیات بسیار از پتانسیل بالای منابع زیرزمینی این کشور صحبت کردند. در حقیقت آنان بهخوبی به این نکته پی برده بودند که یکی از دلایل کاهش ارزش پول ایران، فراوانی طلا و نقرۀ امریکا در جهان است. در گام بعدی دگراندیشان به انتقاد از ناکارآمدی و جهل مقامات دولتی برای بهرهداری از منابع معدنی ایران پرداختند و بر لزوم گسترش مناسبات تجاری و مالی با این کشور تأکید کردند.
در پژوهش حاضر مشخص گردید اقتصاد و تجارت امریکا تا قبل از آغاز جنگ جهانی اول روندی صعودی میپیمود و ممالک غربی همه در تلاش برای گسترش مناسبات خود با این کشور بودند. اما با آغاز جنگ جهانی اول مقامات امریکایی تغییرات مهمی در تجارت خارجی خود به وجود آوردند. البته این تغییرات به سبب ضعیف شدن بنیۀ اقتصادی و مالی نبود و صرفاً جنبۀ احتیاطی داشت. چنانکه از مقایسۀ تجارت امریکا در سالهای پس از جنگ با تجارت 10 کشور بزرگ اروپایی مشاهده میشود، بعد از جنگ تجارت امریکا رشد چشمگیری نسبت به دیگر کشورها داشت. در این دوره آنان برخلاف دوران جنگ جهانی اول به شرق بیشتر توجه کردند، به طوری که بخش بزرگی از مواد اولیۀ مورد نیاز خود را از کشورهای این منطقه تهیه میکردند. بنابراین، با روی آوردن تجار امریکایی به آسیا، ایران خود به خود در معرض ارتباطات مستقیم بازرگانی با امریکا قرار گرفت.
روشن گردید که حجم مبادلات تجاری امریکا با ایران در اوایل قرن بیستم نسبت به دیگر کشورها بسیار ناچیز بود. انحصار تجارت ایران در دست دو کشور روس و انگلیس از جمله دلایل اصلی این حجم پایین تجارت بود. با این حال تلاشهای دیپلماتها و دیگر ترقیخواهان این دوره در برخی مواقع موجب شد میزان صادرات ایران به امریکا رشد کند. اما از طرف دیگر صادرات امریکا به ایران به دلایلی همچون بُعد مسافت، پایین بودن نرخ پول ممالک اروپایی نسبت به امریکا و گرانتر بودن کالاهای امریکایی نسبت به اروپا پیشرفت قابل توجهی نداشت. البته در این دوره ایرانیان از دستاوردهای امریکا در حوزههای اقتصادی و مالی بیبهره نبودند و کتابچههای گوناگونی در این حوزه به کشور وارد شد که سبب آگاهیهای بسیاری در امور مالی شد.
همچنین مشخص شد، در بحث تبادل مالی، مقامات دولتی با امریکاییها همکاری داشتند و در صورت عدم همکاری و غیرممکن بودن اجابت درخواست آنان برای اثبات حسننیت خود به حفظ و گسترش ارتباط با امریکا دست به اقداماتی چند از جمله کاهش تعرفههای گمرکی میزدند. به نظر میرسد یکی از دلایل این اقدام اعتماد آنها به امریکا بهعنوان کشوری صلحطلب بوده باشد چرا که حتی در این دوره ایرانیان به دنبال آگاهی کامل از وضعیت مالیۀ امریکا اقدام به استخدام مستشار مالی از این کشور کردند.
[1]. قباد منصوربخت، ایران ناصری و ناکامی در توسعۀ صنعتی (تهران: انتشارات نگارستان اندیشه، 1398)، ص 299.
[2]. شهرام غلامی، «تأثیر مسائل بینالمللی بر نوسانات تولید و تجارت قالی ایران از جنگ جهانی یکم (1914) تا بحران اقتصادی 1930»، پژوهشنامۀ تاریخ اجتماعی و اقتصادی، س 10، ش 2 (پاییز و زمستان 1400)، ص 148.
[3]. فرشته جهانی، علیرضا ملایی توانی، «آگاهی ایرانیان از اقتصاد کشاورزی امریکا و الگوبرداری از آن»، تاریخ ایران، س 14، ش 1 (بهار و تابستان 1400)، ص 112.
[4]. کرنیلیوس فندیک، کشف القناع عن احوال الاقالیم و البقاع فی الترجمه مراه الوضیه فی الکره الارضیه، ترجمۀ فخرالدین بن ابی القاسم الگلپایگانی (بمبئی: بینا، چاپ سنگی، 1231ق)، ص 196.
[5]. موسی ژان داود، نسخۀ خطی تاریخ جهاننما و جغرافی، ترجمۀ محمدحسین حسینی فراهانی (بیجا: بینا، بیتا)، ص 456.
[6]. میرزا صالح شیرازی، سفرنامۀ میرزا صالح شیرازی (تهران: رورن، 1347)، ص 260.
[7]. علمی، ش 28 (1248ق)، ص 2.
[8]. دولت علیۀ ایران، ش 553 (1280ق)، ص 649.
[9]. وقایع اتفاقیه، ش 310 (1273ق)، ص 2028. درخصوص فلز طلا و نقره گفته میشد که در هیچ جای دنیا به اندازة امریکا فلز نقره وجود ندارد. در این باب بنگرید به: ابن المرحوم الفاضل النحریر علی محمد عبدالغفار، اصول علم جغرافیای طبیعی و سیاسی (طهران: بینا، 1298ق)، ص 140-142.
[10]. وقایع اتفاقیه، ش 194 (1273ق)، ص 1899.
[11]. همان، ش 144 (1270ق)، ص 903.
[12]. حاج میرزا محمدعلی معینالسلطنه، سفرنامۀ شیکاگو، به کوشش همایون شهیدی (تهران: علمی، 1363)، ص 442.
[13]. اطلاع، ش 4 (1320ق)، ص 572.
[14]. تربیت، ش 363 (1323ق)، ص 1818-1820.
[15]. عبدالله مستوفی، شرح حال زندگانی من، ج 2 (تهران: زوار، 1360)، ص 397.
[16]. سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی جمهوری اسلامی، سند 7970/295.
[17]. اطلاع، ش 171 (1304ق)، ص 4. درخصوص جزئیات میزان عایدات امریکا از استخراج معادن طلا و نقره بنگرید به: چهرهنما، ش 12 (1324ق)، ص 11.
[18]. مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجۀ ایران، س 1301ش، کارتن 23، پوشۀ 1، سند 37.
[19]. چهرهنما، س 2، ش 12 (1324ق)، ص 11.
[20]. همان، س 5، ش 1 (1326ق)، ص 12.
[21]. همان، س 7، ش 15 (1328ق)، ص 9.
[22]. عبدالرحیم طالبوف، کتاب احمد، با مقدمه و حواشی باقر مؤمنی (تهران: شبگیر، 1356)، ص 208.
[23]. علی موجانی، گزیدۀ اسناد روابط ایران و امریکا (تهران: وزارت امور خارجه، 1375)، ص 102.
[24]. مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجۀ ایران، س 1321ق، کارتن 11، پوشۀ 5، سند 116.
[25]. همان، س 1320ق، کارتن 10، پوشۀ 3، سند 41. مسیو آنفونسورتیو (ویس کنسول فیلادلفیا) به دلیل تلاشهای اسحاق مفخمالدوله در زمینۀ تجارت ایران و امریکا، او را به قنسول ژنرالی فیلادلفیا و پانسیلوانی مفتخر کرد. بنگرید به: همان، س 1320ق، کارتن 5، پوشۀ 19، سند 5.
[26]. همان، س 1339ق، کارتن 22، پوشۀ 1، سند 313-315.
[27]. همان، س 1302ش، کارتن 23، پوشۀ 7، سند 11، 12.
[28]. همان، س 1302ش، کارتن 36، پوشۀ 16، سند 24، 25.
[29]. همان، سند 25-28.
[30]. جان ویشارد، بیست سال در ایران، ترجمۀ علی پیرنیا (تهران: نوین، 1363)، ص 278.
[31]. سید محمدعلی جمالزاده، گنج شایگان یا اوضاع اقتصادی ایران (بیجا: کاوه، بیتا)، ص 9-11.
[32]. کاوه، س 3، ش 25 (1336ق)، ص 14.
[33]. در امریکا نسبت به دیگر کشورهای جهان بیشترین حقوق و مزایا برای کارگران در نظر گرفته میشد (وقایع اتفاقیه، ش 151 (1279ق)، ص 956). چند دهه بعد چهرهنما مینویسد: «در حالی که در انگلیس اجرت هفتگی بنا و نجار 10 تومان و نقاش و آهنگر هشت تومان است، در امریکا سه برابر این مقدار پرداخت میشود.» (چهرهنما، س 8، ش 9 (1329ق)، ص 9). ملاحظه میشود حقوق بنا، نجار و آهنگر در یک فاصلة 60 ساله تقریباً 10 برابر شده است. طبیعتاً چنین امری ایرانیان را به تأمل واداشته بود!
[34]. مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجۀ ایران، س 1302ش، کارتن 36، پوشۀ 16، سند 28، 29.
[35]. برای اطلاع بیشتر بنگرید به: فرشته جهانی، «صادرات فرش ایران به امریکا در دورۀ قاجاریه؛ زمینهها و چالشها»، تاریخ و تمدن اسلامی، س 18، ش 38 (بهار 1401)، ص 49-70.
[36]. مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجۀ ایران، س 1302ش، کارتن 36، پوشۀ 16، سند 28، 29.
[37]. برای اطلاع بیشتر بنگرید به: فرشته جهانی، «نخستین شناخت ایرانیان از تسلیحات نظامی امریکا در دوره قاجاریه»، مطالعات تاریخی جنگ، دورۀ پنجم، ش 4، پیاپی 18 (زمستان 1400)، ص 75-96.
[38]. برای اطلاع بیشتر بنگرید به: فرشته جهانی، علیرضا ملایی توانی، «آگاهی ایرانیان از اقتصاد کشاورزی امریکا و الگوبرداری از آن».
[39]. برای اطلاع بیشتر بنگرید به: فرشته جهانی، «انعکاس دستاوردهای دریانوردی امریکا در آرای ترقیخواهان عصر قاجار و تلاش برای ورود این صنعت به ایران»، پژوهشنامۀ تاریخ اجتماعی و اقتصادی، س 11، ش 1 (بهار و تابستان 1401)، ص 29-50.
[40]. وقایع اتفاقیه، ش 151 (1270ق)، ص 956.
[41]. همان، ش 345 (1274ق)، ص 2284.
[42]. همان، ش 226 (1306ق)، ص 4.
[43]. General H. M. Lord
[44]. مرد آزاد، س 1، ش 133 (1342ق)، ص 2.
[45]. مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجۀ ایران، س 1302ش، کارتن 23، پوشۀ 7، ص 8، 9.
[46].Warren G. Harding ، بیستونهمین رئیسجمهور ایالات متحدۀ امریکا از حزب جمهوریخواه که از ۱۹۲۱ تا ۱۹۲۳م در این سمت بود.
[47]. مرد آزاد، ش 8 (1341ق)، ص 1، 2.
[48]. همان.
[49]. مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجۀ ایران، س 1318ق، کارتن 18، پوشۀ 9، سند 1.
[50]. همان، س 1326ق، کارتن 37، پوشۀ 4، سند 33.
[51]. همان، س 1328ق، کارتن 20، پوشۀ 1، سند 50.
[52]. همان، س 1328ق، کارتن 34، پوشۀ 6، سند 31.
[53]. همان، س 1328ق، کارتن 34، پوشۀ 4، سند 39.
[54]. همان، س 1328ق، کارتن 10، پوشۀ 3، سند 4-6.
[55]. همان، س 1335ق، کارتن 22، پوشۀ 1، سند 30.
[56]. همان، س 1337ق، کارتن 10، پوشۀ 9، سند 8.
[57] . همان، سند 13.
[58]. ایران نو، ش 5 (1329ق)، ص 1.
[59]. مرکز اسناد و تاریخ و دیپلماسی وزارت امور خارجۀ ایران، س 1328ق، کارتن 44، پوشۀ 5، سند 50.
[60]. کاوه، س 2، ش 24 (1336ق)، ص 8.