تحلیل الگوهای آموزشی و تربیتی در تاریخ میانۀ ایران و عصر صفویه و بررسی تأثیر آن‌ها بر انزوای اجتماعی زنان

نوع مقاله : مروری

نویسندگان

1 دانشیار گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران

2 دانشیار گروه تاریخ دانشگاه میشیگان، ان آربر، امریکا

چکیده

در نگاه توسعه‌مدار به نیروی انسانی، جنسیت در ارائۀ خدمات آموزشی و تربیتی به افراد، نباید تعیین کننده باشد. جامعه هدف راهبردی واحدی را تعقیب می‌کند و ضرورت دارد از توان آحاد افرادش بهره گیرد. این خود افراد هستند که می‌توانند، متناسب با علاقه و توان، به گزینش بپردازند. وجود الگو‌های خاص آموزشی و تربیتی برای زنان در متون سده‌های میانی تاریخ ایران و دوران صفویه، حاکی از این است که مربیان تربیتی نیل به دو هدف متفاوت را در حوزۀ تعلیم و تربیت دختران و پسران و زنان و مردان مدّ نظر داشته‌اند. هدف تحقیق حاضرکه با ابتناء بر روش تاریخی و مراجعه به منابع دست اول و استفاده از منابع تحقیقاتی صورت گرفت، شناخت ابعاد مختلف این مسأله بود. حاصل تحقیق نشان داد که فقدان حضور مؤثر عمومی زنان در عرصۀ اجتماعی و ضعف قدرت تصمیم گیری ایشان در حوزۀ عمل جمعی، در نتیجۀ اعمال شیوۀ تربیتی متفاوت از مردان و ممنوعیت آنان از سواد آموزی و مجبوریت ایشان به انزواطلبی بوده‌است که الگوهای تربیتی خواهان آن بوده‌اند و مردان را به حفظ این سنت ترغیب و تشجیع می‌کرده‌اند. با وجود این، وجود استعداد فردی در برخی از زنان و انتهاز فرصت‌ ایشان از شرایط مساعد پیرامونی، علی رغم بازدارندگی‌ها، شکوفایی استعدادهای آنان را ممکن و میسور می‌ساخته‌است که، به دلیل محصور ماندن در حوزۀ عمل شخصی، ناتوان از جریان‌آفرینی فرهنگی و اجتماعی بوده‌است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The Analysis of Educational Programs in Medieval Iran and Safavid Period and their Impact on the Social Isolation of Women

چکیده [English]

From a socially enlightened point of view, the educational programs offered to the masses should not be guided by the traditional gender bias and principle of inequality. The society which follows a socially progressive strategy must draw dividends from the knowledge and abilities of all members whether male or female. The people themselves must choose their educational paths based on their individual preferences. When contemplating the educational texts of medieval Iran and Safavid Persia, it becomes clear that the masters of tutelage had two distinct objectives for the instruction of men and women. The present study, by applying the historical method and by making extensive use of primary and secondary sources, strives to explore the diverse dimensions of this canonical problem. This enquiry demonstrates that the absence of women from the society and their lack of effective engagement in the socioeconomic sphere, along with their powerlessness in making strategic decisions on matters pertaining to the public domain were the direct consequences of the isolationist methods utilized in the education of women. This was partially accomplished by barring women from attending schools, and subsequently imposing upon them an isolated and passive existence in the society. This societal construct was further perpetuated by educational models that encouraged, nay demanded men to adopt and protect this maladaptive tradition. Despite all systemic obstacles and in the face of cruel odds, when the conditions permitted, the genius of many Safavid women flourished and contested the confines of their limited social spheres. Nevertheless, these accomplishments were often restricted to the woman’s personal domain and did not thrive in the grand socio-cultural realm.
 

 

کلیدواژه‌ها [English]

  • Woman
  • Medieval Iran
  • Safavid
  • Educational Programs
  • urbanization