نوع مقاله : علمی - پژوهشی
نویسندگان
1 پژوهشگرتاریخ معاصر ایران
2 استادیار گروه تاریخ انقلاب اسلامی، پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، تهران، ایران.
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
The Publishing Organization of the Institute for the Intellectual Development of Children and Young Adults was established in March 1967. To a large extent, the Institute managed to improve children’s literature, quantitatively and qualitatively, by bringing the best writers, translators and illustrators together. The main question here is to determine the approach taken by the Institute for the publication of its books. Based on the historical method and using a descriptive-analytical approach, this article aims to explain this matter through archival documents and reports. The findings of this study show that the Institute published 146 books during its thirteen years of activity. The books covered a wide range of topics, such as archaicism, patriotism, monarchism, pro-Pahlavi tendencies, introductory knowledge of other lands, including Europe, Africa, and Asia, and scientific subjects. Most of the books were published as fiction, short story, novel and scientific, non-fiction, and documentary.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
سیاستگذاری فرهنگی به استراتژی و تاکتیکهایی اطلاق میشود که هدفش قانونمند کردن و مدیریت تولید و توزیع محصولات فرهنگی است.[1] این حوزه وجوه مختلف و حیطۀ وسیعی را دربرمیگیرد[2] و بر آرمانها و ارزشهایی متکی است[3]. حکومتها در حوزة سیاستگذاری فرهنگی از سه الگوی برنامهریزی محض، دخالت موردی و پرهیز از دخالت پیروی میکنند، هرچند برخی هم تنها به ایجاد انگیزه و مشوِّقهای لازم برای فعالیت گروههای مختلف در حوزۀ فرهنگ اکتفا میکنند.[4] در دورۀ پهلوی دوم سیاستگذاری فرهنگی و آموزشی از ابتدای دهۀ چهل بیشتر مورد توجه قرار گرفت. در این برهه با تمرکز بر انقلاب آموزشی سعی شد سطح سواد کودکان و نوجوانان افزایش یابد و از طریق سیاستهای آموزش رسمی، منویات و دغدغههای حکومت در کتابهای تحصیلی گنجانده شود. همپا با نظام آموزش رسمی که در نهادِ آموزش و پرورش و مدارس متمرکز شده بود، نهادهایی غیررسمی هم برای کمک و همیاری به امر آموزش و تربیت کودکان تأسیس شد. از جملة این نهادها کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود که در آذرماه سال 1344 بنیان نهاده شد. کانون ابتدا کارش را با تأسیس یک کتابخانۀ کودک در مناطق جنوبی تهران آغاز کرد، اما با حمایتهای مادی و معنوی هیئت امنا، که همگی جزء مقامات عالیرتبة حکومتی بودند، و همچنین فرح پهلوی توانست در اندک زمانی فعالیتهای خود را گسترش دهد.
حوزۀ نشر کتاب و ادبیات کودک که تا آن زمان چندان در کشور مورد توجه نبود، با راهاندازی سازمان انتشارات کانون بسیار رونق یافت. کتابها بهترین وسیله برای انتقال مفاهیم به کودکان بودند و مؤسسین کانون از این طریق میتوانستند به طور غیر مستقیم با کودکان و نوجوانان یا همان نسل جدید در ارتباط باشند. حال این پژوهش به دنبال آن است تا با تکیه بر اسناد آرشیوی و دیگر منابع معتبر این مسئله را بررسی کند که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، بهعنوان یکی از نهادهای فرهنگی زیرمجموعة دفتر فرح پهلوی، چه رویکردی در تدوین و انتشار کتابها پیش گرفت و آیا توانست انتظارات و دغدغههای حکومت را برآورده کند یا خیر؟ برای رسیدن به پاسخی روشن، محتوای کتابهای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بررسی و تحلیل و تبیین خواهد شد تا مشخص گردد کانون چه رویکردهایی در انتشار این کتابها داشت و بیشتر از چه مفاهیمی برای رسیدن به اهدافش استفاده میکرد و در چه قالب و شکلی آنها را ارائه مینمود.
دربارۀ کتابخانههای کودکان و کتابهای کانون تاکنون پژوهشهایی، از جمله چند پایاننامه در مقطع کارشناسی ارشد و در رشتهها و دانشگاههای مختلف، انجام شده است. بتول احمدی در پایاننامة خود با عنوان «بررسی کتابخانههای کودکان و نوجوانان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان»[5] به پراکندگی کتابخانههای کانون در شهرهای مختلف و چگونگی ساختار و عملکرد آنها پرداخته است. منصور کدیور نیز در پژوهشی با عنوان «تحلیل محتوای کتابهای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در دو مرحلة پیش و پس از انقلاب اسلامی»[6] محتوای سیاسی و اجتماعی آثار مکتوب کانون را بررسی کرده است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد آثار شاخص کانون بیشتر بازتاب دغدغههای اعتراضی و سیاسی روشنفکران و هنرمندان بوده است و نویسندگان و هنرمندان کانون عموماً رویکردی سیاسی و ضد حکومتی داشتهاند. وحید طوفانی اصل در پایاننامة خود با عنوان «مقایسة کمّی انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در دورههای 1345-1357 و 1358-1367»[7] به مقایسة کمی مجموعه کتابهای منتشرشدة کانون در این دو مقطع پرداخته است. در این اثر به موضوع، تیراژ، تعداد کتابهای تجدیدچاپشده، گروههای سنّی، پدیدآورندگان، مصوّران و زبان هر کتاب اشاره شده است. اثر فاقد رویکرد تحلیلی است و همین نکته اشکال عمدة آن و تفاوت اصلیاش با پژوهش حاضر است. مریم محمدی نیز در پایاننامهاش با عنوان «بررسی نقش حیوانات در داستانهای فارسی کودکان منتشرة کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان (1345-1378)»[8] با بررسی نقش هر یک از حیوانات در کتابهای داستانی کانون، نتیجه میگیرد که موضوع تعاون و همکاری و نفی دروغگویی با 6/18، مهربانی با 5/15 و پس از آن وحدت و همدلی با 4/12 درصد بهترتیب دارای بیشترین فراوانی هستند. همچنین نویسندگان با استفاده از زبان استعاره و در قالب داستان حیوانات سعی داشتند مفاهیم مورد نظر خود را به کودکان و نوجوانان منتقل سازند.
محمود طاهر احمدی در مقالهای با عنوان «از شورای کتاب کودک تا کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان (1341-1357)»[9] به بسترها و زمینههای شکلگیری کانون، اساسنامه و هیئت مؤسس و نویسندگان آن پرداخته است. در این پژوهش تعداد کتابهای منتشرشده در طی سیزده سال 146 عنوان ذکر شده، هرچند در تفکیک عناوین بین سالها دارای اشکالاتی است. این مقاله کاملاً توصیفی است و به تحلیل محتوای کتابها اصلاً نپرداخته است. وجه تمایز پژوهش حاضر این است که در پی فهم این مسئله است که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، بهعنوان یکی از نهادهای فرهنگی پهلوی دوم، چگونه توانست انتظارات حکومت را در حوزة آموزش و تربیت کودکان و نوجوانان برآورده سازد و در این باب چه رویکردی اتخاذ کرد. بدین منظور اغلب کتابهای کانون مطالعه و نتایج با استفاده از آمار کمّی در قالب جدول، نمودار و... بیان میگردد.
سبقۀ سیاستگذاری فرهنگی- آموزشی در دورۀ معاصر
قدمت سیاستگذاری در حوزههای فرهنگی و آموزشی در ایران به دوران معاصر بازمیگردد. اولین شورای سیاستگذاری فرهنگی در سال 1300، بعد از تصویب مجلس شورای ملی، با عنوان «شورای عالی معارف» تأسیس شد. هدف اصلی از تأسیس این نهاد سیاستگذاری دولتی در امور آموزشی و فرهنگی بود.[10] هرچند قدمت سیاستگذاری فرهنگی به زمان میرزا علیخان امینالدوله، وزیر اعظم اصلاحطلب دورة مظفرالدین شاه، میرسد. از جمله وظایفی که برای این شورا در نظر گرفته شده بود، گسترش مدارس دولتی و فراهم ساختن تعلیم اجباری برای تحصیل همۀ کودکان بود. در این دوره توجه نخبگان و کارگزاران حکومتی معطوف به سه بخش آموزش، کتاب و مطبوعات بود. علت توجه به آموزش تأمین نیروی انسانی و متخصص و تسریع در روند نوسازی جامعه بود، زیرا مردم بیسواد که از نعمت خواندن و نوشتن محروم هستند نهتنها نمیتوانند در روند نوسازی جامعه نقش مثبتی ایفا کنند، بلکه مانع اقدامات اصلاحی هم خواهند شد.[11]
در دورۀ پهلوی اول همراه با مراکز آموزش رسمی، مراکز و نهادهای غیررسمی هم در حوزۀ فرهنگی و آموزشی تأسیس شدند. سازمان پرورش افکار از جملة این نهادها بود. این سازمان گستردهترین مرکز تصمیمگیری فرهنگی در سطح کشور بود که کمیسیونهای مختلفی داشت. مثلاً کمیسیون کتابهای کلاسیک مأموریت داشت در کتابهای درسی دورۀ دبستان و دبیرستان اطلاعات سودمندی گرد آورد و افکار میهنپرستی و شاهدوستی را در محتوای کتابها به بهترین وجه ممکن بگنجاند.[12] در بند هفتم از اساسنامه مقرّر شده بود وزارت معارف در مرکز و همچنین شهرستانها آموزشگاههایی برای آموزگاران و دبیران تشکیل دهد. از جمله برنامههای آموزشی این آموزشگاهها شرح خدمات ایرانزمین به عالم تمدن، توصیف اوضاع ایران مقارن با سوم اسفندماه 1299ش، بیان پیشرفتهای ایران در دورۀ پهلوی، تبلیغ ملیت و وحدت ملی و معرفی بزرگترین آثار ملی ایران و... بود.[13] همچنین سازمان پرورش افکار با هدف گسترش طرز فکر و سلوک غربی در تمام گروههای اجتماعی عمل میکرد.[14]
چون دانشآموزان مدارس یا همان کودکان و نوجوانان از مهمترین گروههای مخاطب در برنامههای فرهنگی بودند، در دوران پهلوی دوم در اولین گام فرهنگ از آموزش جدا شد. در آذرماه سال 1343 لایحة تفکیک وزارت فرهنگ و هنر از وزارت آموزش و پرورش به مجلس شورای ملی ارائه و تصویب شد.[15] به این ترتیب، این دو وزارتخانه از یکدیگر جدا و اهداف و وظایف هر وزارتخانه به طور جداگانه تدوین گردید.[16]
در مجموع ارزشهای بنیادیای که در دورة پهلوی اول و دوم بر آنها تأکید میشد عبارت بودند از ایرانگرایی و شاهپرستی، گسترش الگوهای فرهنگی و هنری غرب، باستانگرایی، اجتماعی شدن زنان مطابق الگوهای غربی و عرفی شدن فرهنگ.[17] در دورۀ پهلوی دوم هم حرکت کلّی سیاستگذاران فرهنگی به سمت و سوی این ارزشها بود[18] تا به نظام آرمانی و ایدئولوژی مورد نظر خود دست یابند.
از سال 1341ش بهمنظور نهادینه ساختن این ارزشها در نسل جدید، نظام آموزش و پرورش و سیاست فرهنگی حاکم بر آن بهتدریج تغییرات گستردهای کرد.[19] حکومت «مدرسه را بهعنوان ماشین و دستگاه ایدئولوژی برای بازتولید هویتهای ملی متناسب و وفادار به آرمان پادشاهی و سلطنت در نظر گرفت»[20] و در نتیجه اندیشههای ناسیونالیسم ایرانی، شاهپرستی و باستانگرایی در کتابهای دورۀ دبستان آموزش داده میشد[21]. احسان نراقی از صاحبنظران فرهنگی این دوره اعتقاد داشت که آموزش مباحث ملی و میهنی در مدارس بسیار اهمیت دارد و دانشآموزان میبایست از ارتباط ملیت با نظمی که از لحاظ سیاسی نظام شاهنشاهی نامیده میشود اطلاع داشته باشند،[22] نکتهای که بارها در پیام محمدرضا شاه به مناسبت آغاز سال تحصیلی بر آن تأکید شده بود.[23] رسول نفیسی، از نویسندگان کتب درسی در این دوره، معتقد است که 9 درصد از مضامین کتب درسی در این برهه آشکارا به مضامین میهنپرستانه اختصاص داشته است.[24] ضمن اینکه در کتب درسی مربوط به علوم انسانی و ادبیات 39 درصد از محتوای آنها مربوط به سنتهای قبل از اسلام و 18 درصد مربوط به تمجید از شاه بود.[25] برای گسترش الگوبرداری از فرهنگ غرب، نقش و جایگاه طبقات سنتی در جامعه تضعیف و ایجاد مدارس مختلط و حضور دختران بدون حجاب تشویق میشد.[26] در سال 1352 در بخشنامهای دستور ممنوعیت پوشیدن چادر برای دختران دبیرستانی صادر گردید، هرچند این رویه بسیار محافظهکارانه و از طریق بخشنامههای درون سازمانی صورت گرفت.[27] در دوران وزارت فرخرو پارسا درس زبان عربی از دروس دبیرستانی حذف شد.[28]
در دورة پهلوی دوم نیز همپای نهاد رسمی آموزش در کشور، نهادهای غیررسمی هم در حوزۀ سیاستگذاری فرهنگی برای کودکان و نوجوانان فعالیت میکردند. وجه تمایز نهادهای رسمی و غیررسمی در این بود که نهادهای غیررسمی دارای تشکیلات مدوّن آموزشی از جمله مدارس، کلاسهای درس و کتابهای آموزشی و معلم نبودند، و با هدف پر کردن اوقات فراغت کودکان و نوجوانان از فعالیتهای فوق برنامه همچون مطالعة کتاب، اجرای تئاتر، نقاشی، موسیقی، انیمیشن و... استفاده میکردند. از جملة این نهادها میتوان به سازمان پیشاهنگی، کاخ جوانان، سپاهیان دانش، کمیتة بررسی مسائل جوانان[29] و از همه مهمتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان اشاره کرد. هدف اصلی همة این نهادهای فرهنگی این بود که هماهنگ با یکدیگر نسلی میهنپرست و معتقد به سلطنت تربیت کنند.[30]
تأسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
در سالهای آغازین دهة چهل شمسی روند اصلاحات اجتماعی شتاب گرفت. طرح انقلاب آموزشی و سیاستهای کلّی حکومت در حوزۀ آموزش و تربیت کودکان و نوجوانان که مبتنی بر اصول ششگانة انقلاب سفید بود و همچنین همگانی شدن تحصیل و رایگان شدن آن[31] باعث افزایش تعداد کودکان باسواد شد. ضمن اینکه در نتیجۀ فعالیت سپاه دانش کودکان مناطق دورافتاده هم از نعمت سواد برخوردار شدند.[32] در این دوره به ادبیات کودک و نوجوان توجه و شورای کتاب کودک تأسیس شد.[33] همچنین نهادهای مستقلی برای کودکان و نوجوانان در کشور ایجاد شد.[34] در بُعد خارجی، سیاستهای حوزة کودک با سازمان بینالمللی یونیسف و «دفتر بینالمللی کتاب برای کودکان و نوجوانان»[35] گره خورد. مجموعۀ این عوامل بسترهای لازم را برای تأسیس کانون پرورش فکری فراهم کرد. در آذرماه 1344 کانون با هدف گسترش کتابخوانی در بین کودکان و پُر کردن اوقات فراغت آنها تشکیل شد.[36] انتشار کتاب مناسب برای اطفال و نوجوانان،[37] رشد خلاقیت کودکان و آموزشهای هنری به آنها از دیگر اهداف کانون بود. بهتدریج کانون در حوزههای مختلف فرهنگی از جمله تأسیس کتابخانههای کودک، نشر کتاب، و تهیة فیلم و تئاتر و موسیقی و نقاشی فعالیتش را گسترش داد.[38]
تأسیس کتابخانههای کودک
مهمترین فعالیت کانون تأسیس کتابخانههای متعدّد کودک در تمام مناطق تهران و شهرستانها بود. در مهر 1345 اولین کتابخانة کانون شروع به کار کرد که در سال اول فعالیت بالغ بر 6200 عضو و 58311 مراجعهکننده داشت. آمار کتابخانههای کانون در تهران تا اواخر سال 1346 به ده کتابخانه رسید که اغلب آنها در مناطق جنوب شهر بنا شدند. تا پایان سال 1348 این تعداد به سیزده عدد رسید.[39] تعداد اعضای هر کتابخانه به میزان جمعیت و تعداد کودکان آن منطقه بستگی داشت. محدودة سنّی اعضای کتابخانهها هم بین 5 تا 15 سال بود.[40] شمار اعضای کتابخانههای کانون سال به سال افزایش
مییافت. در سال 1350، طبق یکی از گزارشهای ساواک، تعداد کتابخانههای وابسته به کانون تنها در تهران 20 کتابخانه و تعداد مراجعین به صورت ماهانه در حدود 50 هزار نفر بوده است.[41] در همین سال کتابخانههای کانون در تهران 70388 عضو و 55 کتابخانة ثابت کانون در شهرستانها 183771 عضو داشتند.[42] تعداد مراجعهها هم در این سال حدود چهار میلیون نفر برآورد شده است.[43] در سال 1352 بیش از 44 درصد از کودکان و نوجوانان تهران در سنین شش تا شانزده سال از امکانات فرهنگی کانون بهرهمند شدند.[44] همراه با تأسیس کتابخانهها در مراکز شهری، ایجاد کتابخانههای کودک در روستاها و مناطق عشایری نیز مورد توجه قرار گرفت. طبق یکی از گزارشهای دولتی، در سال 1350 در 1071 روستا 127110 نفر از خدمات کتابخانههای روستایی استفاده میکردند.[45] پس از گذشت ده سال از آغاز فعالیت کانون، 97 کتابخانة ثابت و 11 کتابخانة سیار در شهر و روستا فعالیت میکردند.[46] در سال 1356 و آخرین سالی که گزارش سالانة فعالیتهای کانون موجود است، از مجموع 173 کتابخانۀ ثابت شهری، 28 کتابخانه در تهران و 17 واحد سیار در برخی از شهرهای کشور فعالیت داشتند که شش واحد آن در تهران فعال بود.[47] در این سال 26 کتابخانة سیار روستایی هم فعال بود و هر کتابخانه به 50 تا 60 روستای حوزة خود و در مجموع به 1815 روستا کتاب میرساندند.[48] همچنین کانون در چارچوب همکاری با وزارت کشاورزی و امور روستاها به تأسیس 55 کتابخانه همت گماشت. آمار عضویت جدید کتابخانههای شهری در سال 1356، 139113 نفر و کل اعضا 475326 نفر بود.[49]
سازمان انتشارات کانون
با افزایش شمار کتابخانهها، آنچه بیش از پیش مورد نیاز بود، پُر کردن این کتابخانهها با کتابهای مناسب و ویژة کودک و نوجوان بود. در سال 1341 نزدیک به 60 عنوان کتاب کودک با تیراژ دو هزار نسخه در کشور منتشر میشد. این تعداد در سال 1342 به دو برابر رسید.[50] هرچند این افزایش دو برابری با شمار خوانندگان کودک هنوز فاصلة زیادی داشت. در اولین سمینار شورای کتاب کودک در سال 1342، با در نظر گرفتن حداقل یک کتاب برای یک خانواده که دارای سه کودک بود و جمعیت سه میلیونی نوآموزان و دانشآموزان، ظرفیت بازار کتابهای کودک و نوجوان حداقل یک میلیون کتاب اعلام شد.[51] بنگاه ترجمه و نشر کتاب، انتشارات فرانکلین، پدیده و دادجو از جمله ناشران حوزۀ کتاب کودک بودند. البته این ناشران نحوۀ فعالیت و شیوة کارشان براساس سیاستها با هم تفاوتهایی داشت. اما در مجموع کتابهای کودک موجود چه به لحاظ محتوایی و چه شکلی از کیفیت چندانی برخوردار نبودند و نمیتوانستند شوق و ذوق مطالعه را در کودکان و نوجوانان برانگیزند. در این شرایط، سازمان انتشارات کانون در اسفندماه 1345 تأسیس شد. هدف از تشکیل این سازمان این بود که «هم نیاز مطالعهکننده را برآورد و هم ناشران دیگر را در یافتن بینشی عمیق درخور نیازهای اساسی جامعة امروز یاوری کند.»[52] انتخاب موضوع و مفاهیم مناسب، زبان، تکنیک نقاشی، صفحهآرایی، چاپ و صحافی، قیمت و... برخی از شاخصهایی بود که انتشارات کانون به آنها توجه میکرد. دعوت از نویسندگانی چون غلامحسین ساعدی، محمود اعتمادزاده (بهآذین)، سیاوش کسرایی، ثمین باغچهبان و نقاشان و طراحان بنامی چون فرشید مثقالی و بهمن دادخواه کتابهای کانون را در زمرة کتابهای پُرخوانندة کودکان و نوجوانان قرار داد. کانون علاوه بر کتب تألیفی، با کمک محمد قاضی، لیلی گلستان و دیگر مترجمان رمانهای مطرح دنیا را هم به فارسی ترجمه میکرد.[53] اینها جزء بهترین نویسندگان و مترجمان و تصویرپردازان بودند.[54] هدف حکومت از گردآوردن اینها در نهادهایی فرهنگی چون کانون این بود که فعالیتهای آنها را خنثی و به نفع خود بهرهبرداری کند.[55] از طرفی فضای نسبتاً آزاد کانون و حمایت فرح و خانم امیرارجمند از این نویسندگان در مقابل سازمان امنیت کشور، به آنها فرصت میداد تفکرات و دغدغههای خود را در قالب کتاب و دیگر آثار هنری و فرهنگی به کودکان، نوجوانان و حتی بزرگسالان منتقل سازند.[56] نکتهای که باید به آن توجه شود این است که ساواک همواره به نویسندگان و هنرمندان کانون بدبین بود. کسانی که قرار بود به استخدام کانون درآیند بایستی ابتدا مورد تأیید این نهاد امنیتی قرار میگرفتند[57] و چه بسا با استخدام برخی از آنها مخالفت میشد.[58] ساواک بارها فرح پهلوی و خانم امیرارجمند را به بیاطلاعی از آنچه در کانون میگذرد متهم کرد.[59] اما مدیر عامل کانون، بهعنوان ندیمة فرح، در واقع پُلی بین حکومت، نهاد امنیت کشور و مخالفین چپ در کانون بود.
در حوزۀ تألیف محمود مشرف آزاد تهرانی 7 کتاب، نادر ابراهیمی 6 کتاب، غلامرضا امامی 5 کتاب، محمدرضا عدنانی 4 کتاب، سیروس طاهباز و فریده فرجام 3 کتاب، و مهردار بهار، محمدعلی سپانلو، سیاوش کسرایی، کاوه گلستان، نورالدین زرینکلک، ناهید حقیقت و جواد مجابی هر یک 2 کتاب و بقیة نویسندگان هر کدام یک کتاب برای کانون نوشتند. از میان مترجمین محمد قاضی با ترجمة 4 کتاب، منوچهر محمدی شجاع، لیلی گلستان، فروغ سعیدی، محمدرضا زمانی، عطاءالله نوریان، غلامرضا امامی، پوران صلح کل، علی پاکبین و احمد خواجه نصیر طوسی هر یک با ترجمة 2 کتاب و باقی مترجمین هم با ترجمة یک کتاب با کانون همکاری کردند. از بین مصوّران هم علیاکبر صادقی با 13 کتاب، بهمن دادخواه با 12 کتاب، و فرشید مثقالی و نورالدین زرینکلک هر یک با 9 کتاب از پرکارترین تصویرگران کتابهای کانون در این برهة زمانی بودند. «انتشار کتابهای خوب با ظاهری زیبا، خوشچاپ و با ترجمهها و ویراستاریهای سنجیده، طراحیها و نقاشیهای هنرمندانه و همچنین قیمت ارزان بر عادتهای کتابخوانی کودکان و نوجوانان و ایجاد شوق و انگیزة خواندن در آنان» تأثیر زیادی گذاشت.[60] توجه به همین نکات بود که سبب شد انتشارات کانون بارها بهعنوان انتشارات برتر در حوزة کودک معرفی شود و از سوی فرح پهلوی مورد تقدیر قرار گیرد.[61]
نمودار 1. فهرست تصویرگران کتابهای کانون
تحلیل و بررسی کتابهای کانون
به لحاظ رویکردی، انتشارات کانون برای سامانبخشی به حوزۀ کتاب کودکان و نوجوانان چاپ آثار تألیفی نویسندگان ایرانی را بر ترجمۀ آثار خارجی ترجیح میداد. جدول شمارة 1 این مسئله را کاملاً تأیید میکند. چنانکه از مجموع 146 عنوان کتاب حدود 96 کتاب اثر تألیفی است. به لحاظ فعالیت هم کانون در سال 1356 بیشترین کتابِ چاپ اول را منتشر کرد. البته بیشترین کتب ترجمه هم متعلّق به این سال است و تنها هفت کتاب تألیف نویسندگان ایرانی است. جدول بیانگر آن است که در سال 1357 انتشار کتاب بهناگهان افت کرد. این مسئله تا حدی متأثر از شرایط انقلابی کشور بود.
جدول 1. فهرست کتابهای کانون (به تفکیک سال نشر، تعداد، تألیف و ترجمه)
ردیف |
سال |
تعداد |
تألیف |
ترجمه |
1 |
1345 |
2 |
1 |
1 |
2 |
1346 |
7 |
3 |
4 |
3 |
1347 |
10 |
10 |
-- |
4 |
1348 |
4 |
4 |
-- |
5 |
1349 |
9 |
8 |
1 |
6 |
1350 |
9 |
5 |
4 |
7 |
1351 |
12 |
8 |
4 |
8 |
1352 |
18 |
10 |
8 |
9 |
1353 |
14 |
7 |
7 |
10 |
1354 |
14 |
8 |
6 |
11 |
1355 |
18 |
13 |
5 |
12 |
1356 |
22 |
15 |
7 |
13 |
1357 |
7 |
4 |
3 |
جمع |
146 |
96 |
50 |
در انتخاب متون نیز اصل مهم «سنتشکنی و ردّ این تصور که کودکان موجوداتی هستند ناآگاه و باید با نوشتن مطالبی پندآمیز آنها را با اصولی که بزرگتران برای خود وضع کردهاند، آشنا ساخت و آنها را به پذیرفتنشان مجبور کرد» در نظر گرفته شد. ضمن اینکه در انتخاب داستانها و مطالب علمی، آگاهی بخشیدن به کودکان و نوجوانان اولویت داشت، زیرا رویکرد مسلط این بود که باید اندیشة آنان را به کار انداخت و تا حد ممکن از سادهپسندی دورشان کرد، طوری که به مسائل دنیا دقیقتر بنگرند و با تحلیل علمی مسائل آشنا شوند.[62] همچنانکه اعتقاد بر این بود «ادبیات کودکان ادبیاتی است زنده و جستوجوگر که کودکان را به این نکته متوجه میکند که هر آنچه دارای ارزش انسانی است پذیرفتنی و دوستداشتنی است و این ارزشها را با نیروی آفرینش هنری باید به
کاملترین شکل بیان کرد.»[63]
اصل تازگی و جالب بودن تمامی موضوعات، حتی مسائل علمی، نیز مدنظر سازمان انتشارات کانون بود. انتخاب موضوع و نحوة باز نمودن آن، تکنیک نقاشی، صفحهآرایی، چاپ و صحافی، زبان و قیمت از جمله عواملی بود که دستاندرکاران سازمان انتشارات کانون توجه خاصی به آن داشتند.[64] سبک نویسندگی در عین سادگی بایستی حاوی ارزش هنری و پیام انسانی باشد. ضمن اینکه «مطالب به صورت خشک به کودک عرضه نشود و همچنین آنها را از حوادث جهان و مشکلاتی که وجود دارد مطّلع سازد.»[65]
با این دیدگاه، در ماههای پایانی سال 1345 انتشارات کانون با نشر کتاب مهمانهای ناخوانده، نوشتة فریده فرجام، فعالیت خود را آغاز کرد. در ادامه نیز کتاب دخترک دریا، نوشتة هانس کریستین اندرسون، به ترجمۀ فرح پهلوی، را چاپ کرد. در همان آغاز کتاب مهمانهای ناخوانده از سوی شورای کتاب کودک بهعنوان کتاب برگزیده انتخاب و برندة جایزة سلطنتی شد.[66]
انتشارات کانون بهتدریج توانست با جلب همکاری و کمک نویسندگان، شاعران و تصویرگران ایرانی گسترة فعالیت خود را بیشتر کند و روز به روز به تولید کمی و کیفی خود بیفزاید. در پایان سال 1346 کتابهای بیشتری تولید و عرضه شد. داستان اتم، سرگذشت نفت، بعد از زمستان در آبادی ما، آفتاب در سیمها، جمشیدشاه، عمو نوروز و سلامت مایة نشاط است از جملة این کتابها بود.[67] میانگین تیراژ این عناوین 9 هزار بود و حدود 96000 هزار نسخه از آنها چاپ شد. کانون بعد از گذشت یک سال چنان رونق یافت که روزنامة آیندگان از آن بهعنوان «موفقیت بزرگ» نام برد.[68] در سال سوم تعداد کتابها به ده عنوان رسید که تیراژ هر یک بین سی تا چهل هزار بود.[69]
بر اثر تلاشهای کانون، شورای کتاب سه کتاب قصة طوقی، دور از خانه و ماهی سیاه کوچولو را بهعنوان بهترین کتابهای کودکان در سال 1348 انتخاب کرد. کتاب قصة طوقی بعدها به صورت نمایشنامه درآمد و گروه تئاتر کانون در کانادا آن را نمایش داد.[70] در این سال برای اولین بار سازمان انتشارات در ششمین نمایشگاه بولونی در ایتالیا شرکت کرد و کتابهای ماهی سیاه کوچولو، اثر صمد بهرنگی با نقاشی فرشید مثقالی، و گل و بلور خورشید، اثر فریده فرجام با نقاشی نیکزاد نجومی، برندة پلاک طلا شدند.[71] انتشار کتاب ماهی سیاه کوچولو را شاید بتوان اوج کار واحد انتشارات به شمار آورد.[72] کسب این موفقیتها در نمایشگاهها و مسابقات بینالمللی در سالهای بعد هم ادامه یافت.
در سال 1351 انتشارات کانون طرح انتشار کتاب ارزان و نفیس را اجرا کرد. در این سال تیراژ کتابها از ده هزار به سی هزار جلد رسید و در مقابل مبلغ آنها از 65 ریال به50 ریال کاهش یافت. تا پایان سال 390000 جلد کتاب از سوی کانون منتشر شد.[73] در این سالها علاوه بر کتب تألیفی جدید، کتابهای چاپ مجدّد هم رونق داشت. سال 1356 سال پرفعالیتی برای انتشارات کانون بود. سازمان با انتشار 22 کتاب جدید در 320 هزار نسخه و 53 عنوان کتابِ تجدیدچاپشده با تیراژ 530 هزار نسخه به رکورد تازهای دست یافت.[74] انتشارات کانون طی سیزده سال فعالیت حدود 146 عنوان کتاب منتشر کرد که تقریباً یک سوم آن ترجمه بودند.[75] تأثیر کتابهای کانون بر تولیدات سایر ناشران چنان بود که تا مدتها قطع خشتی کتابهای کودکان به «قطع کانونی» شهرت داشت.[76] همچنین انتشارات کانون برای معرفی آثار منتشرشده در سطح جهانی با سازمانهای فرهنگی وارد مراوده شد. در سال 1347 قرارداد ترجمه و چاپ پنج کتاب بستور، گل بلور و خورشید، ماهی سیاه کوچولو، عمو نوروز و قصة طوقی با یکی از معروفترین مؤسسات انتشاراتی امریکا منعقد شد. همچنین برای ترجمة کتاب بعد از زمستان در آبادی ما با مؤسسه انتشاراتی امریکاییField Enterprises Educational Corporation قرارداد انتشار بسته شد.[77]
نمودار 2. لیست کتابهای کانون به تفکیک سال نشر
در بین سالهای 1347 تا 1349 چهار کتاب عمو نوروز، بابابرفی، آهو و پرندهها و شاعر و آفتاب به عربی ترجمه و منتشر شد. این کار به مناسبت کمک کانون پرورش فکری به بازگشایی کتابخانة کودک در کشور اردن صورت گرفت.[78] مترجم همة این کتابها فردی به نام فیاض علیمات بود.
نمودار 3. فایل موضوعی کتابهای کانون
انتشارات کانون شش کتاب مذهبی نیز برای کودکان و نوجوانان منتشر کرد. فرزند زمان خویشتن باش، حقیقت بلندتر از آسمان، مادر پیامبر، آنها زندهاند، عبادتی چون تفکر نیست و آتش باش تا برافروزی عناوین این کتابهاست. به لحاظ محتوایی، کتاب آنها زندهاند روایت زندگی حضرت زینب (س) است که در قالب داستان و جملاتی ساده روایت شده است. در بخشی از کتاب دربارة خاندان و اجداد ایشان نیز به صورت مستند صحبت شده است.[79] متن سه سخنرانی ایشان در شهر کوفه، دربار ابن زیاد و یزید صفحات پایانی کتاب را تشکیل میدهد.[80] کتاب با وفات حضرت زینب (س) در سال 66ق در شام به پایان میرسد. در کتاب عبادتی چون تفکر نیست ابتدا در دو صفحه تولد پیامبر (ص)، اجداد ایشان، ایام جوانی و رسالت او بیان شده و در ادامه جملاتی از ایشان به زبان ساده و البته قابل فهم برای کودکان آمده است.[81] در کتاب مادر پیامبر حوادث تاریخی در قالب داستان روایت شده است. نویسنده ابتدا خلاصهوار گریزی به زندگی زنانی چون هاجر، مادر حضرت اسماعیل، بوکائیل، مادر حضرت موسی و مریم مادر حضرت عیسی (ع) و بعد از آن آمنه مادر پیامبر (ص) زده است.[82] کتاب با فرمایش پیامبر (ص) دربارة عظمت و جایگاه مادران به پایان رسیده است.[83] محتوای سه کتاب دیگر جملات قصار حضرت علی (ع)، سخنان امام جعفر صادق (ع) و سخنان خواجه عبدالله انصاری است. به جز کتاب مادر پیامبر که نوشتة عایشه بنتالشاطی است، نویسندة پنج کتاب دیگر غلامرضا امامی است. تصویرگر همة کتابها هم علیاکبر صادقی است. این کتابها در سالهای مختلف و البته همه در دهة 50 چاپ گردید.
سازمان انتشارات در سال 1349 به تهیه و نشر کتابهایی روی آورد که کودکان و نوجوانان را به مسائل و موضوعات ملی و جهانی و تاریخی و علمی آگاهتر سازد. رویکرد دیگر سازمان در این سال آگاهیبخشی هرچه بیشتر کودکان با فرهنگ کهن ایرانی بود:
با توجه به ارزشهای اصیل فرهنگ سرزمین ما، [سازمان انتشارات بر آن است] معیارهای فرهنگ این زمانه را جایگزین ارزشهای کهنة پیشین سازد. سازمان انتشارات میکوشد تا ادبیات جدید کودکان و نوجوانان را با بهرهوری از گنجینههای سرشار فرهنگ کهن و ملی و جهانی غنیتر سازد و آثاری عرضه کند که در عین ظرافت و زیبایی شکل با ارائة محتوای درست غنی و آگاهانه، قالبهای نادرست فکری و اخلاقی متعارف کودکان را درهم بشکند و دگرگون سازد و زمینة ذهنی آنان را برای رشد اندیشههای بیشتر و اخلاق مترقی انسانی آماده سازد.[84]
بدین ترتیب، تهیه و نشر قصههای عامیانه و اسطورههای ایرانی که تا به حال به دلیل غیر بازاری بودن کمتر مورد توجه بود، در دستور کار قرار گرفت. در ذیل مجموعة اساطیر ایران کتابهای آرش کمانگیر، پهلوان پهلوانان، گیلگمش، جمشیدشاه و عبدالرزاق پهلوان چاپ شد. داستان آرش کمانگیر روایت روزگار قبل از زمانة آرش است که بسیار سرد و تیره بود، به طوری که مرزها سر و سامان نداشت، برجهای شهرها ویران و دلها افسرده و همگان چشمانتظار یک ناجی بودند. این ناجی کسی جز آرش کمانگیر نبود که با انداختن تیری مرز ایرانشهر و توران شهر را تعیین کرد.[85] کتاب پهلوان پهلوانان دربارة جوانمردیهای پهلوانی ایرانی به نام پوریای ولی، ساکن خوارزم، است. در کتاب عمو نوروز سنت ایرانی نوروز باستانی به تصویر کشیده شده است.[86] گیلگمش افسانهای در باب پادشاهی است که بر شهر اوروک فرمانروایی میکرد. «او هم خدا بود و هم انسان و از این دو بهرهها داشت»[87] و خدایانی چون خدای آفتاب، اشتار الهة عشق و همسری و آنو الهة بزرگ از او حمایت میکردند.[88] جمشیدشاه داستان پادشاه مهربانی است که قدرت خود را از هرمزد خدای خدایان دریافت کرده بود. او از سوی خداوند پادشاه همة موجودات و مردم سرزمینش بود.[89] در زمان او بیماری و مرگ وجود نداشت.[90] بر روی جلد این کتاب چهرة جمشید با تاج شاهی و ریشی بلند و زیبا حک شده است. عبدالرازق پهلوان هم داستان پهلوانی خراسانی است که با قرهتغمش مرد مغولی ستمگر مقابله و اموال او را بین فقرا و نیازمندان تقسیم میکند.[91] او سرانجام در سبزوار بر تخت مینشیند و «تا زمانی که زنده بود کاری جز حرمت به ایرانیان و سرکوب کردن مغولها نداشت.»[92] داستان این کتاب به زمان پادشاهی نوادگان مغول در ایران مربوط میشود.
در سال 1352 جمشیدشاه و گیلگمش تجدید چاپ شد و کتاب هفا ایستوس برای آشنایی نوجوانان با اساطیر یونانی و ادبیات جهان منتشر گردید.[93] البته داستانها و افسانههای عامیانة ایرانی و سنتهای ایرانی هم مورد توجه قرار گرفت. کتابهای بستور، خورشید خانوم، طلسم شهر تاریکی، امیر حمزه صاحبقران و مهتر نسیم عیار، قصة طوقی، عمو نوروز، مهمانهای ناخوانده، کی از همه پر زورتره، گیلان، گلاب تنها نمونهای از این دست کتابهاست. کتاب گلاب دربارة سنت قدیمی گلابگیری در دو منطقة قمصر و نیاسر است و کتاب گیلان در قالب خواب کودکانه به معرفی جغرافیای سرزمینی، جاذبههای طبیعی و گردشگری، محصولات زراعی و باغی، ماهیها و صنایعدستی این استان میپردازد.[94]
همچنین کتابهای رستم و اسفندیار، هفت خوان رستم، زال و سیمرغ، زال و رودابه و گردآفرید براساس داستانهای شاهنامه منتشر شد. هدف از چاپ این داستانها «آشنا کردن کودکان و نوجوانان ایرانی با یکی از مهمترین منابع فکری انسانهای دوران پیشین، متن اصلی حماسة جاودان فردوسی» بود. از دیگر اهداف نشر این کتابها ایستادگی در برابر هجوم فرهنگِ قهرمانپروری کاذب بود که اتفاقاً مورد توجه کودکان و نوجوانان قرار داشت. پیرو گردهمایی منطقهای در کوالالامپور تصمیم کارشناسان بر این شد که در کشورهایی چون ایران و هند که دارای آثار حماسی هستند، توجه و نشر این آثار در اولویت قرار گیرد.[95] اتفاقاً انتشار این کتابها با استقبال خوبی روبهرو شد. در سال 1351 کتابهای پهلوان عبدالرزاق و سیمرغ و زال برای اول بار در نخستین چاپ با 30 هزار جلد و بهای 25 ریال چاپ شدند.[96]
از دیگر حیطههایی که با رویکرد توجه به فرهنگ کهن مورد توجه واقع شد، نشر کتابهای نقاشی و رنگآمیزی برای کودکان با هدف آشنا ساختن آنها با تاریخ و فرهنگ ایران بود. هدف از انتشار چنین کتابهایی «آشنا ساختن کودکان با هنر و فرهنگ سرشار این سرزمین و هم پرورش استعدادهای خلاقة آنان در زمینة طراحی و رنگآمیزی» بود. اولین کتاب از این سری آثار، کتاب نقاشی تختجمشید بود که در مقدمۀ آن دربارة شاهان هخامنشی و نحوة ساخت کاخ شاهی توسط هنرمندان و معماران ایرانی بهاختصار توضیح داده شده بود. کتاب حاوی نقشهایی از جمله سر گاو، نبرد شاه با گاو افسانهای، بار دادن داریوش، شکل و شمایل نگهبان پارسی، منصبداران مادی و خوارزمی و... بود.[97] در کتاب نقشهای جانوران در آثار تاریخی ایران هم نقشهایی از گوزن، شیر کوهی از سنگ، گاو بالدار، جام با نقش شیر بالدار و دیگر جانوران افسانهای طراحی شده بود.[98]
انتشارات کانون همچنین مجموعهای از آثار شاعران کهن ایران با موضوع بهار را تهیه و منتشر کرد. بهار در شعر شاعران ایران، تصویرها، میتراود مهتاب، گل اومد بهار اومد و... از جملة این آثار هستند. هدف از انتشار این کتابها این بود که «کودکان و نوجوانان ما با نمونههای ساده و زیبای شعر و ادب سرزمین خود بیشتر آشنا شوند و آن را دوست بدارند.»[99] کتاب بهار در شعر شاعران ایران حاوی اشعار شاعرانی از قرن چهارم چون فردوسی طوسی تا قرون پنجم، ششم، هفتم، دهم و شاعران معاصری چون نیما یوشیج بود. تصویرها نیز شامل اشعار شاعران گذشته و معاصر بود که با موضوع طبیعت زیبای سرزمین ایران منتشر شد.
همچنین مجموعة جدیدی به نام مجموعة هنر ایران طرحریزی شد، به این صورت که در سال 1352 برای اولین بار کانون کتابهایی دربارة هنر قالیبافی، منبتکاری و خاتمکاری نشر داد. قلمکار، قصة گلهای قالی، گلهای کاشی، گلهای پارچه و سفالگری عناوین این کتابها بودند. هدف از نشر این مجموعه آشنا کردن کودکان و نوجوانان با هنرهای سنتی ایران بود. در کتاب قلمکار هنر قلمکاری بر روی پارچه با کمک نوشته و عکس آموزش داده شده بود. عکسهای کتاب کار کاوه گلستان بود که از کارگاه قلمکاری اخوان چیتساز در اصفهان عکاسی کرده بود. این رویه در دیگر کتابهای این مجموعه هم به چشم میخورد.
کانون در زمینۀ انتشار آثار علمی به زبان ساده هم فعال بود. داستان اتم، سرگذشت نفت، آفتاب در سیمها، پول و اقتصاد، کتاب ستارگان، دربارة خون، دنیای پنهان کودک، تغذیه از الف تا ی، پایههای دانش، بچه چطور به دنیا میآید و... نمونههایی از این کتابها هستند. کتاب بچه چطور به دنیا میآید ترجمة لیلی گلستان جنجالی شد.[100] کتاب تصویری بود و در زیر هر تصویر شرح آن نوشته شده بود. در واقع با عکسها نشان داده میشد که گیاهان، حیوانها و انسانها چطور بچهدار میشوند. برای اولین بار بود که مسائل جنسی به زبان ساده برای کودکان توضیح داده میشد. بعد از انتشار کتاب، تلویزیون هم به موضوع این کتاب پرداخت و با برخی از والدین مصاحبه کرد. در سال 1356 پیشنهاد شد این کتاب جزء کتاب درسی مقطع دبستان قرار گیرد و وزارت فرهنگ هم با آن موافقت کرد. اما بعد از پیروزی انقلاب کتاب توقیف و از کتابخانههای کانون جمعآوری شد.[101]
در سال 1349 کانون علاوه بر تهیه و نشر آثار نویسندگان ایرانی دو اثر خارجی سرباز، کودک، دریا اثر نون ویلیه و کوههای سفید اثر جام کریستوفر را ترجمه و منتشر کرد.[102] در حوزة رمانهای خارجی کتابهای ماجراجوی جوان از پرتقال، تیستو سبز انگشتی و پسر و رود از فرانسه، پولیانا و روشنایی کوهستان از اسپانیا، هوگو و ژوزفین و بابای شب از سوئد، فلفلی و آنتون و خواهران غریب از آلمان، ماجرای باورنکردنی پروفسور برانشتام و برکة آتش از انگلیس و مفرغسازان، لکلکها بر بام و میگل از امریکا به چاپ رسید. البته همة کارها داستان و رمان نبود. در حیطة سرگذشتنامهنویسی کتابهای توماس ادیسون، زندگی و آثار فرانس شوبرت و داستان کودکی من (دربارة زندگی چارلی چاپلین) منتشر شد. کتابی هم با نام نگاهی به آفریقای سیاه سرزمین رازها و رمزها در سال 1356 برای معرفی و شناخت این قاره منتشر شد. در حوزة افسانههای عامیانة دیگر کشورها سیروس طاهباز کتاب با هم زندگی کنیم را نوشت.
انتشارات کانون در نشر آثار خود به حمایت از سیاستهای حکومت پهلوی و نهاد سلطنت نیز توجه داشت. دو کتاب پیمان و پیوند و درخت سایهگستر دقیقاً با این هدف تألیف شدند. کتاب پیمان و پیوند دربارة اصول انقلاب سفید است که در قالب قصه برای کودکان و نوجوانان مطرح شده است.[103] در این کتاب آمده شاه رئیس مملکت و صاحباختیار است و مردم باید به شاه و خاندان سلطنتی علاقهمند باشند؛[104] شاه با صدور فرمان انقلاب سفید رفاه و آسایش را برای مملکت به ارمغان آورد و کشور را به دروازههای بزرگ هدایت کرد.[105] کتاب در علت نامگذاری انقلاب سفید هم میگوید این اقدام شاه تکمیلکنندة انقلاب مشروطیت بود و چون کاملاً عقلانی و منطبق بر نیازهای زمان و بدون جنگ عملی گردید انقلاب سفید نامیده شد.[106]
در کتاب درخت سایهگستر، خاندان پهلوی به سان درختی پربار و مهربان ترسیم و چنین القا شده است که قبل از روی کار آمدن این حکومت سرزمین ایران خراب، وابسته به بیگانه و استبدادی بود.[107] پیام اصلی کتاب این بود که شاه سایة خداوند است و لذا مهر و عطوفت او در قلوب ملت ایران جای دارد. «در این دفتر از درختی سایهگستر سخن میگویم که نه در خاک، بلکه در دلهای همة مردم ایران ریشه دوانیده و با مهر و همدلی بر این مرز و بوم سایه گسترد؛ درخت پهلوی.»[108] کتاب روایت زندگی رضاخان است، از تولد او در روستای آلاشت تا به قدرت رسیدن و پادشاهیاش.[109] در این کتاب رضاشاه مردی بلندقامت، سرشار از غیرت و دلیری، باهوش، پرتوان و میهنپرست معرفی شده است.[110] در ادامه هم مختصری از زندگی محمدرضا شاه و انقلاب سفید و اصول ششگانه گفته شده است.[111] به گفتة لیلی امیر ارجمند، مدیر عامل کانون، این دو کتاب با استقبال چندانی روبهرو نشد.[112] در کتاب کورش شاه، اثر حسن پستا، زندگی کوروش هخامنشی از کودکی تا زمان مرگ او بازگو شده است. در این کتاب بر وجود روح خدایی در کالبد شاهان بزرگ ایران تأکید و شاه فردی عدالتپرور و سیاستمدار معرفی میگردد. [113]
نتیجهگیری
سازمان انتشارات کانون در سال 1345 تأسیس شد و شروع به فعالیت کرد. این سازمان در طی سیزده سال فعالیت حدود 146 کتاب در موضوعات مختلف و بیشتر در قالب داستانی عرضه کرد. در این سالها کانون به علت بهره جستن از بهترین نویسندگان، مترجمان و مصوران کشور و همچنین به لحاظ شکلی و محتوایی گوی سبقت را از دیگر ناشران ربود. کتابهای کانون در نمایشگاهها و مسابقات بینالمللی مورد استقبال قرار گرفت و در حوزههای محتوایی و ظاهری جوایز زیادی را از آن خود کرد. برخی از این کتابها در قالب قرارداد با انتشارات مهم دیگر کشورها به زبانهای دیگر ترجمه و منتشر شد.
سیاستگذاران فرهنگی و حوزة آموزش در این دوره (1345-1357) با اعتقاد به اینکه بهترین زمان برای نهادینهسازی دوران طفولیت است، سعی کردند در قالب محتوای کتابها مفاهیم مورد نظر حکومت را در کتابهای درسی و غیردرسی بگنجانند. ارزش نهادن به فرهنگ ایران کهن و باستان، میهنپرستی، حمایت از نهاد سلطنت، شاهدوستی، معرفی دیگر سرزمینها اعمّ از اروپا، افریقا و آسیا و فرهنگ و سنتهای بومی آنها از جمله مفاهیمی بودند که به اشکال مختلف در کتب درسی و البته مهمتر از آن در کتب غیردرسی گنجانده شدند.
با بررسی و تحلیل کتابهای کانون معلوم میشود که نویسندة بیشتر آنها ایرانی و حدود دو سوم کل کتابها تألیفی بودند و تنها در حوزة آشنایی کودکان و نوجوانان با دیگر کشورها و
زمینههای علمی کتابهایی ترجمه شد. توجه به فرهنگ و سنت ایران کهن و باستان در این دوره بسیار مشهود است. البته این مفاهیم به گونههای مختلف در کتابها درج شد. قصههای اساطیری، افسانههای ایرانی، اشعار شاعران کهن و معاصر، کتب نقاشی و رنگآمیزی، مجموعة هنر و صنایعدستی ایران، معرفی و شناساندن جاذبههای تفریحی و گردشگری سرزمینی و... تنها بخشهایی از این رویکرد است. کانون در این دوره از انتشار کتب مذهبی هم غافل نبود و شش کتاب در این حوزه منتشر کرد که تنها یک کتاب ترجمه است. از دیگر رویکردهای کانون حمایت از نهاد سلطنت و حکومت پهلوی بود. به طور مستقیم تنها دو کتاب پیمان و پیوند و درخت سایهگستر در سال 1355 منتشر شد. هرچند بنا به گفتة مدیر عامل کانون این آثار چندان مورد توجه قرار نگرفت.
یافتۀ کلی پژوهش حاضر حاکی از آن است که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ادبیات کودک را بسیار غنا بخشید و با تولید کتاب در حوزههای مختلف توانست کودکان و نوجوانان را به کتاب و کتابخوانی علاقهمند سازد. ضمن اینکه مفاهیمی چون شاهدوستی، حمایت و طرفداری از نهاد سلطنت، میهنپرستی، باستانگرایی و دیگر مضامین در قالب کتابهای آموزشی گنجانده و در قالب داستان و رمان به مخاطبین آموزش داده شد و در آنها نهادینهسازی گردید.
[1]. رسول حسین لی، مبانی و اصول سیاست فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران (تهران: نشر آن، 1379)، ص 2.
[2]. کریس بارکر، مطالعات فرهنگی، نظریه و عملکرد، ترجمة نفیسه حمیدی و مهدی فرجی (تهران: پژوهشکدة مطالعات فرهنگی و اجتماعی، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، 1387)، ص 788.
[3]. علیاکبر فرهنگی، «نظری به فرهنگ»، نامة فرهنگ، ش30 (1381)، ص 83-97.
[4]. پرویز اجلالی، سیاستگذاری و برنامهریزی فرهنگی در ایران، چ 1 (تهران: نشر آن، 1379)، ص 51.
[5]. بتول احمدی، «بررسی کتابخانههای کودکان و نوجوانان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان»، پایاننامۀ کارشناسی ارشد، گروه کتابداری دانشگاه تهران، 1351.
[6]. منصور کدیور، «تحلیل محتوای کتابهای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در دو مرحلة پیش و پس از انقلاب اسلامی» (پایاننامة کارشناسی ارشد مجتمع دانشگاهی هنر، 1361-1362).
[7]. وحید طوفانی اصل، «مقایسه کمّی انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در دورههای 1345-1357 و 1358-1367» (پایاننامة کارشناسی ارشد دانشکدة علوم تربیتی دانشگاه تهران، اردیبهشت 1369).
[8]. مریم محمدی، «بررسی نقش حیوانات در داستانهای فارسی کودکان منتشرة کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان (1345-1378)»، (پایاننامة کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی (واحد شمال)، تابستان 1379).
[9]. محمود طاهر احمدی، «از شورای کتاب کودک تا کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان (1341-1357)»، گنجینة اسناد، ش 51 و 52 (پاییز و زمستان 1382).
[10]. مجموعه مصوبات مجلس شورای ملی در چهار دوره تقنینیه (بیجا: مطبعة مجلس، بیتا)، ص 569.
[11]. محمدعلی اکبری، دولت و فرهنگ در ایران 1304-1357، چ 1 (تهران: روزنامة ایران، 1382)، ص 19.
[12]. فرهنگستیزی در دورة رضاشاه (اسناد منتشرنشدة سازمان پرورش افکار 1317-1320)، به کوشش محمود دلفانی (تهران: سازمان اسناد ملی ایران، 1375)، ص 3 و 4.
[13]. همان، ص 4 و 5.
[14]. اکبری، ص 238.
[15]. مجموعه قوانین بیست و یکمین دورة قانونگذاری مجلس شورای ملی، ج 2 (تهران: چاپخانة مجلس شورای ملی، بیتا)، ص 1056.
[16]. اکبری، ص 94.
[17]. همان، ص 234 و 235.
[18] . همان، ص 254.
[19]. نعمتالله فاضلی، تاریخ فرهنگی ایران مدرن (تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1393)، ص 337.
[20]. نعمتالله فاضلی، مردمنگاری آموزشی، چند مطالعة مردمنگارانه در زمینة آموزش و پرورش امروز ایران (تهران: نشر علم، 1390)، ص 47.
[21]. محمدعلی اکبری و رضا بیگدلو، «پهلویسم: ایدئولوژی رسمی دولت محمدرضا پهلوی در دهههای 1340- 1350ش»، گنجینة اسناد، س 20، ش 84 (1390)، ص 10.
[22]. سومین کنگرة انجمنهای خانه و مدرسه (دهم تا دوازدهم اسفند 2535) (تهران: انجمن ملی اولیا و مربیان ایران، مرکز آسیایی فدراسیون بینالمللی اولیا و مربیان، بیتا)، ص 72.
[23]. سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، سند شمارة 45515-297.
[24]. رسول نفیسی، «آموزش و فرهنگ سیاسی»، ترجمة اصغر صارمی شهاب، ایران فردا، ش 30 ( 1375)، ص 53.
[25]. همان.
[26]. اطلاعات، ش 12715، 23/7/1347، ص 16.
[27]. اکبری و بیگدلو، ص 17.
[28]. محمد ترکمان، یادنامة دکتر یدالله سحابی: اسوة اخلاق و سلوک اجتماعی (تهران: انتشارات قلم، 1393)، ص 687.
[29]. اطلاعات، ش 12164، 1/10/1345، ص 2.
[30]. اطلاعات، س 45، ش 13303، 1/7/1349، ص 16.
[31]. لیلی ایمن و دیگران، گذری بر ادبیات کودکان (تهران: شورای کتاب کودک، 1357)، ص 27.
[32]. عیسی صدیق، تاریخ فرهنگ ایران، ج 2 (تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1354)، ص 483.
[33]. توران میرهادی، «مراکز و مؤسسات ایرانی»، راهنمای کودک، س 14، ش 5 و 6 (1350)، ص 408.
[34]. اطلاعات، ش 11987، 7/3/1354، ص 14؛ همان، ش 11984، 3/3/1345، ص 10؛ همان، ش 11984، 3/3/1345، ص 7؛ زنان دربار به روایت اسناد ساواک (فرح پهلوی)، ج 3، چ 1 (تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1393)، ص 496 و 497.
[35]. International Board on Books for Young people
[36]. کابینة حسنعلی منصور به روایت اسناد ساواک، ج 3 (تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1384)، ص 156؛ چنگیز پهلوان، «برنامهریزی فرهنگی در ایران»، فرهنگ و زندگی، ش 15 (1353)، ص 69.
[37]. لوح فشردة مشروح مذاکرات مجلس ملی، دورة 21، ج 216، 2/9/1344، ص 217.
[38]. گزارش فعالیت سازمانهای تحت ریاست علیاحضرت شهبانوی ایران در دهة انقلاب (بیجا: بینا، بیتا)، ص 102-108.
[39]. آرشیو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، گزارش سالانة سال 2528، ص 1.
[40]. لوح فشردة مشروح مذاکرات مجلس ملی، دورة 22، ج 20، 5/10/1346، ص 20.
[41]. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ش بازیابی 84765، ص 263 و 264.
[42]. گزارش فعالیت سازمانهای تحت ریاست علیاحضرت شهبانوی ایران در دهة انقلاب، ص 102.
[43]. احمدی، ص 2 و 3.
[44]. کارنامة کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، دورة 7، ش 9 (آذرماه 1353)، ص 15.
[45]. گزارش فعالیت سازمانهای تحت ریاست علیاحضرت شهبانوی ایران در دهة انقلاب، ص 104.
[46]. اطلاعات، ش 14584، 22/9/1353، ص 6.
[47]. آرشیو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، گزارش سالانة کانون در سال 2526ش (تهران، بینا)، ص 3.
[48]. همان، ص 4 و 5.
[49]. همان، ص 11.
[50]. ماهنامة شورای کتاب کودک، س 1، ش 6 (اسفندماه 1342)، ص 13 و14.
[51]. همان، ص 3.
[52]. آرشیو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، گزارش سالانة کانون در سال 2528ش (تهران، بینا)، ص 9.
[53]. کبوتر ارشدی، «همة تلاشم این بود که مرغک کانون زنده بماند»، مجلة فرهنگی و هنری آنگاه، ش 2 (بهار 1396)، ص 85.
[54]. محمد قاضی، خاطرات یک مترجم (اصفهان: زندهرود، 1371)، ص 411.
[55]. علیاصغر کشانی، فرایند تعامل سینمای ایران و حکومت پهلوی، چاپ اول (تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1386)، ص 305.
[56]. علی میرزایی، یک شاخه در سیاهی جنگل: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از 1344 تا 1357 (تهران: نشر نگارة آفتاب، 1399)، ص 114 و 115.
[57]. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ش بازیابی 84765، ص 37 و 39.
[58]. همان، ص 23-25.
[59]. همان، ص 212.
[60]. عبدالحسین آذرنگ، آشنایی با چاپ و نشر (تهران: انتشارات سمت، 1375)، ص 184 و 185.
[61]. اطلاعات، ش 13703، 29/10/1350، ص 4.
[62]. آرشیو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، اولین بروشور معرفی فعالیتهای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، ص 16.
[63]. سیروس طاهباز، «کوششهای کانون در زمینة تهیة کتاب و گسترش کتابخوانی کودکان و نوجوانان ایران»، فصلنامة کانون، دورة 1، ش 3 و 4 (1354)، ص 191 و 192.
[64]. کارنامة کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، دورة 3، ش 12 (اسفند 1349)، ص 1 و 2.
[65]. محمدهادی محمدی، زهره قایینی، تاریخ ادبیات کودکان ایران، ادبیات کودکان در روزگار نو (1340-1357)، ج 8 (تهران: چیستا، 1393)، ص 197.
[66]. نسریندخت عماد خراسانی، ادبیات کودکان و نوجوانان در عصر پهلوی (تهران: انتشارات مرکز تحقیقات، 2535)، ص 56؛ اطلاعات، ش 2556، 22/1/1347، ص 14.
[67]. اطلاعات، ش 12518، 2/12/1345، ص 4.
[68]. آیندگان، ش 79، 30/12/1346، ص 15.
[69]. فروغ رحیمی، «تاریخچه، ساختار و تشکیلات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان»، ماهنامة اطلاعیابی و اطلاعرسانی، س 2، ش 7 (1387)، ص 20؛ طاهر احمدی، ص 84؛ اطلاعات، ش 12720، 29/7/1347، ص 4.
[70]. کارنامة کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، دورة 11، ش5 (فروردین 1357)، ص 19.
[71]. همان، دورة 2، ش 2 (اردیبهشت 1348)، ص 3.
[72]. اطلاعات، ش 12687، 21/6/1347، ص 22.
[73]. کارنامة کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، دورة 5، ش 12 (اسفندماه 1351)، ص 4.
[74]. همان، دورة 11، ش 1 (فروردین 1357)، ص 3.
[75]. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ش بازیابی 84765، ص 194-197.
[76]. سعید شریفی، «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان (1344-1357)»، گفتگو، ش 9، (1377)، ص 33؛ علی بزرگیان، «غولی که خوابید، روایتی از فراز و فرود کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان»، اندیشة پویا، س 3 (1393)، ص 103؛ مرجان فولادوند، «کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان»، دایرهالمعارف کتابداری و اطلاعرسانی، ج 2، چ 1 (تهران: سازمان اسناد و کتابخانة ملی، 1385)، ص 1321.
[77]. آرشیو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، گزارش سالانة کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سال 2528، ص 12.
[78]. کارنامة کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، دورة 10، ش 1 (1356)، ص 6.
[79]. غلامرضا امامی، آنها زندهاند، تصویرگر علیاکبر صادقی (تهران: سازمان انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 1354)، ص 5.
[80]. همان، ص 14-17.
[81]. غلامرضا امامی، عبادتی چون تفکر نیست، تصویرگر علیاکبر صادقی (تهران: سازمان انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 1352)، ص 5-24.
[82]. عایشه الشاطی، مادر پیامبر، ترجمة ب. ابطحی (تهران: سازمان انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 1353)، ص 5-7.
[83]. همان، ص 23.
[84]. آرشیو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، گزارش سالانة سال 2529ش، ص 22.
[85]. سیاوش کسرایی، آرش کمانگیر، تصویرگر فرشید مثقالی (تهران، سازمان انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 1350)، ص 5-8.
[86]. فریده فرجام، محمود مشرف آزاد تهرانی، عمو نوروز، تصویرگر فرشید مثقالی (تهران: سازمان انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 1346)، ص 23-23.
[87]. هانیبال الخاص، گیلگمش، تصویرگر منوچهر صفرزاده (تهران: سازمان انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 1351، ص 2.
[88]. همان، ص 4 و 24.
[89][89]. مهرداد بهار، جمشیدشاه، تصویرگر فرشید مثقالی (تهران: سازمان انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 1346)، ص 2.
[90]. همان، ص 6 و 7.
[91]. نادر ابراهیمی، عبدالرزاق پهلوان، تصویرگر علیاکبر صادقی (تهران: سازمان انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 1351)، ص 3 و 10-12.
[92]. همان، ص 23.
[93]. آرشیو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، گزارش سالانة سال 2532ش، ص 52-54.
[94]. بهمن دادخواه، گیلان (تهران: سازمان انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 1347)، ص 11-12 و 21.
[95]. رستم و اسفندیار، نقاشی سیروس راد (تهران: سازمان انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 2535)، مقدمة کتاب.
[96]. آرشیو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، گزارش سالانة سال 2531ش، ص 42.
[97]. محمدرضا عدنانی، نقاشی تختجمشید، چ 1 (تهران: سازمان انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 1353)، بدون صفحه.
[98]. محمدرضا عدنانی، نقشهای جانواران در آثار تاریخی ایران، چ 2 (تهران: سازمان انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 2536)، تمام صفحات کتاب.
[99]. بهار در شعر شاعران ایران، نقاشی بهمن دادخواه، چ 1 (تهران: سازمان انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 1352) مقدمة کتاب.
[100]. آرشیو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، گزارش سالانة سال 2530، ص 22.
[101]. «روایت لیلی گلستان از کانون»، مجلة فرهنگی و هنری آنگاه، ش 2 (1396)، ص 36 و 37.
[102]. آرشیو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، گزارش سالانة سال 2529ش، ص 22.
[103]. پیمان و پیوند، چ 1 (تهران: سازمان انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 2535)، ص 6، 7، 10، 12، 14، 16.
[104]. همان، ص 24 و 28.
[105]. همان، ص 38.
[106]. همان، ص 24.
[107]. درخت سایهگستر، علیاکبر صادقی (تصویرگر)، چ 1 (تهران: سازمان انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 2535)، ص 8.
[108]. همان، ص 6.
[109]. همان، ص 8-10.
[110]. همان، ص 8 و 16.
[111]. همان، ص 18 و20.
[112]. لیلی امیر ارجمند (امریکا، 1394) قابل دسترسی در آدرس: www.andisheh.tv.
[113]. حسن پستا، کوروش شاه، تصویرگر نورالدین زرینکلک (تهران: سازمان انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 1356)، ص 6.