قباد منصوربخت؛ سید محمد طاهری مقدم
دوره 3، شماره 1 ، خرداد 1389، ، صفحه 123-144
چکیده
پس از ورود برخی از علمای شیعه به حوزۀ سیاست در دورۀ شاه تهماسب اول، مرحلۀ جدیدی در مناسبات علما و فقهای شیعی آغاز شد. این مناسبات اگرچه در دورۀ شاه اسماعیل دوم با وقفهای کوتاه مدت مواجه گردید، ولی هیچ ...
بیشتر
پس از ورود برخی از علمای شیعه به حوزۀ سیاست در دورۀ شاه تهماسب اول، مرحلۀ جدیدی در مناسبات علما و فقهای شیعی آغاز شد. این مناسبات اگرچه در دورۀ شاه اسماعیل دوم با وقفهای کوتاه مدت مواجه گردید، ولی هیچ گاه قطع نشد و در طی دورۀ صفوی تداوم یافت. مسئله این است که آن بخش از علما و فقهای شیعه که در دورۀ شاه تهماسب وارد صحنه سیاسی شده بودند و حتی شاه برخی از آنها (از جمله محقق کرکی) را اختیاری در امور سیاسی بخشیده بود و از جنبۀ نظری نیز همان طور که منابع اشاره کردهاند به حق علما برای حکومت اذعان داشته است، چرا و تحت چه شرایطی از دورۀ عباس اول تا پایان دورۀ عباس دوم بهرغم تداوم همکاری با صفویان نتوانستند جایگاهی را که محقق کرکی کسب کرده بود، باز یابند. در این مقاله با روش تحقیق تاریخی و با تکیه بر منابع اصلی به بررسی موضوع پرداخته و تلاش شده است به مسائل مطرح شده پاسخ داده شود. بر اساس یافتههای تحقیق در زمان شاه عباس اول مناسبات بین علما و دستگاه قدرت در مدار مشخصی قرار گرفت و شاه با تضعیف نیروهای قزلباش، قدرت را در دستان خود متمرکز ساخت و نیز از مداخله علما در امور سیاسی ممانعت به عمل آورد. شاه عباس هیچ گونه مداخلهای را که قدرت مطلقهاش را با چالش مواجه کند، نمیپذیرفت. علما نیز شرایط جدید را پذیرفته و علاوه بر همکاری عملی با شاه، به تأیید مشروعیت حکومت او مبادرت ورزیدند و این روند تقریباً تا پایان دوره شاه عباس دوم تداوم یافت و این شاه نیز هم چون جدش کوشید با قدرت مطلق حکومت کرده و در عین حال علما را در خدمت خود و حکومت صفوی نگه دارد و از آنها در نیل به اهداف سیاسی بهرهمند گردد.