سید توفیق حسینی
چکیده
آموزۀ باور به شر اندیشهای دیرپا و کهن در آیینهای بشری است. به نظر میرسد پنداشت عدم تعادل و تباهی در هستی بنیادیترین ریشۀ اندیشه شر بوده باشد. در تاریخ ادیان مشخصترین تصویر مفهوم شر تجسم ذات ...
بیشتر
آموزۀ باور به شر اندیشهای دیرپا و کهن در آیینهای بشری است. به نظر میرسد پنداشت عدم تعادل و تباهی در هستی بنیادیترین ریشۀ اندیشه شر بوده باشد. در تاریخ ادیان مشخصترین تصویر مفهوم شر تجسم ذات شیطان است. البته این نکته قابل ذکر است که تصاویر و بنمایههای مفهوم شر در طول تاریخ همواره گوناگون و ناهمسان بودهاند. این گوناگونی نشان از ناهمگونی فهم و پنداشت ریشههای اندیشۀ شر نزد بشر دارد. برخی از پژوهشگران بر این باورند که بنمایههای تصویری و مفهومی در اندیشههای بشر ارتباطی نزدیک با هم دارند. بر این مبنا که هر تصویر، همچون واژه که دربردارندۀ یک دال و مدلول است، حاوی یک بنمایۀ مفهومی ویژه است. از این رو، تصویر شیطان نیز بیتردید حاوی اندیشهای پنهان در روایت آیینی از مفهوم شر و شیطان است. برای نمونه، تصویر شیطان در متون گنوسی حاوی اندیشۀ مفهوم میانرودانی از شر است که خود مؤید این امر است که نه فقط تصویر شیطان بلکه بنمایۀ مفهومی روایت شر و چیستی حضور شر در هستی در این آیینها باید ریشه در اساطیر میانرودانی داشته باشد. بر این مبنا، این پژوهش درصدد است براساس رویکرد تحلیلی و توصیفی منابع دست اول مانوی، گنوسی و میانرودانی به بررسی و واکاوی ریشههای تصویر و پندار شیطان در آیینهای گنوسی بپردازد. یافتههای پژوهش نشان میدهد بنمایهها، مفاهیم و تصویر شیطان در این کیشها ریشهای میانرودانی دارد که در باورهای گنوسی به صورت اسطورۀ شیطان به تصویر درآمده است.